English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (19 milliseconds)
English Persian
brevet درجه افتخاری دادن فرمان درجه افتخاری
Other Matches
honorary درجه افتخاری
honorary افتخاری
preferment مقام افتخاری
courtes title لقب افتخاری
honorarily بطور افتخاری
honorary consul کنسول افتخاری
complimentary بلیط افتخاری
titular ناشی از لقب رسمی افتخاری
constructive credit اعطای پایان نامه افتخاری به کسی
beam attack تک هواپیمای رهگیری که بازاویه افقی بیش از 54 درجه و کمتر از 531 درجه انجام میشود
elevation indicator صفحه مدرج درجه طبلک درجه
shoulder patch درجه روی بازوی درجه داران
sighting bar ستون درجه ونک مگسک میله ستون درجه دستگاه نشانه روی اموزشی
third-class درجه سوم بلیط درجه 3
superelevation درجه ارتفاع درجه بلندی
third class درجه سوم بلیط درجه 3
sighting leaf ستون درجه تفنگ یا دستگاه نشانه روی شاخص درجه تفنگ
graduate درجه دادن
graduates درجه دادن
graduating درجه دادن
berated تخفیف درجه دادن
doctors درجه دکتری دادن به
berate تخفیف درجه دادن
berating تخفیف درجه دادن
berates تخفیف درجه دادن
doctor درجه دکتری دادن به
doctored درجه دکتری دادن به
doctoring درجه دکتری دادن به
to upgrade somebody به کسی در شغلی درجه دادن
to promote somebody به کسی در شغلی درجه دادن
ranked درجه دادن دسته بندی کردن
ranks درجه دادن دسته بندی کردن
rank درجه دادن دسته بندی کردن
windage پیچ خوردگی حرکت دادن دستگاه درجه درسمت
high دادن درجه دقت بالا یا داشتن مشخصات زیاد
highs دادن درجه دقت بالا یا داشتن مشخصات زیاد
highest دادن درجه دقت بالا یا داشتن مشخصات زیاد
promote ترفیع دادن درجه دادن
promotes ترفیع دادن درجه دادن
promoting ترفیع دادن درجه دادن
promoted ترفیع دادن درجه دادن
maximize به اخرین درجه ممکن افزایش دادن بحد اعلی رساندن
maximising به اخرین درجه ممکن افزایش دادن بحد اعلی رساندن
maximized به اخرین درجه ممکن افزایش دادن بحد اعلی رساندن
maximizes به اخرین درجه ممکن افزایش دادن بحد اعلی رساندن
maximizing به اخرین درجه ممکن افزایش دادن بحد اعلی رساندن
maximised به اخرین درجه ممکن افزایش دادن بحد اعلی رساندن
maximises به اخرین درجه ممکن افزایش دادن بحد اعلی رساندن
v ring تصویر شکاف درجه تفنگ روی خال سیاه هدف برای نمره دادن به تیراندازی
division police petty officer درجه دار دژبان قسمت درجه دار انتظامات قسمت
master at arms درجه دار انتظامات ناو درجه دار ارشد ناو
ranked درجه
aquastat درجه
gage درجه
proportion درجه
nobby درجه یک
top-notch درجه یک
rank درجه
slap-up درجه یک
gauges درجه
gauge درجه
gage=gauge درجه
second class درجه دو
second rate درجه دو
proportions درجه
second-rate درجه دو
ranks درجه
gauge glass درجه اب
gauge=gage درجه
echelons درجه
degrees درجه
pitch درجه
classy درجه یک
elevation درجه
third-rate درجه سه
degree درجه
rate درجه
rates درجه
first class درجه یک
first string درجه یک
mark درجه
scale درجه
elevations درجه
pitches درجه
third rate درجه سه
chinical t. درجه
clinical thermometer درجه
title درجه
copacetic درجه یک
titles درجه
copesetic درجه یک
echelon درجه
top درجه یک
scalage درجه
kyu درجه
low grade کم درجه
equally <adv.> به یک درجه
length درجه
lengths درجه
grades درجه
grade درجه
second class درجه 2
tophole درجه یک
top hole درجه یک
run of the mine بی درجه
topnotch درجه یک
just as well <adv.> به یک درجه
gauged درجه
number one درجه یک
high-class درجه یک
marks درجه
calibration درجه بندی
third degree of readiness امادگی درجه سه
tertiary alcohol الکل 3 درجه
t. far تا این درجه
tones درجه صدا
coarse wool پشم درجه دو
supply sergeant درجه دارتدارکات
primes درجه یک اغاز
permanent rank درجه دایمی
penetration point درجه نفوذ
tenth rate درجه دهم
tertiary amine امین 3 درجه
tertiary carbon کربن 3 درجه
calibrating درجه بندی
tip top بالاترین درجه
tiptop بالاترین درجه
tiptop درجه اعلی
third-rate درجه سوم
grades درجه رتبه
calibrates درجه بندی
third rate درجه سوم
calibrated درجه بندی
grades درجه بندی
thirty degree cut برش 03 درجه
centigrade degree درجه صدبخشی
tertiary hydrogen هیدروژن 3 درجه
the positive d. درجه مطلق
prime درجه یک اغاز
third class road جاده درجه سه
third rater درجه سوم
primed درجه یک اغاز
calibrate درجه بندی
superlatively در درجه عالی
adjustability درجه انطباق
baccalaureate درجه باشلیه
second degree of readiness امادگی درجه دو
secondary alcohol الکل 2 درجه
baccslavreate درجه شوالیه
secondary amine امین 2 درجه
bar sight شکاف درجه
secondary carbon کربن 2 درجه
secondary hydrogen هیدروژن 2 درجه
bar sight ستون درجه
secondary road جاده درجه دو
speed درجه تندی
anti knock property درجه اکتان
angle of elevation زاویه درجه
adjusted elevation درجه تنظیمی
step رتبه درجه
reversible elbow زانوی 09 درجه
stepping رتبه درجه
advancement in rating ارتقاء درجه
royal honor درجه سلطنتی
salinity درجه شوری
rear sight شکاف درجه
second class درجه دوم
second class دومین درجه
battle sight درجه جنگی
speeding درجه تندی
speeds درجه تندی
quadratic درجه دوم
standard rudder 51 درجه سکان
primery amine امین 1 درجه
optimum درجه لازم
primary carbon کربن 1 درجه
brick layer بنای درجه دو
strain hardness سختی درجه
primary alcohol الکل 1 درجه
graduating درجه گرفتن
summated ratings مجموع درجه ها
freezing points درجه یخ بندان
graduates درجه گرفتن
white wool پشم درجه یک
water hardness درجه سختی آب
battle sight شکاف درجه
baume degree درجه بومه
sharp shooter تیرانداز درجه 1
quarternary canal کانال درجه 4
quadratic equation معادلات درجه دو
scaling درجه بندی
slide aperture شکاف درجه
graduate درجه گرفتن
so far تا این درجه
freezing point درجه یخ بندان
tone درجه صدا
first rate نخستین درجه
crests بالاترین درجه
alloy درجه ماخذ
alloys درجه ماخذ
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com