English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 129 (9 milliseconds)
English Persian
flat calm دریای روغنی
Other Matches
oil buffer ضربت گیر روغنی یا دافع روغنی
Anatolia منطقه آناتولی که بین دریای سیاه و دریای مدیترانه قرار داشته و یکی از مراکز عمده قالیبافی ترکی، کردی، ارمنی و یونانی است. بیشتر به بافت فرش با گره ترکی معروف بوده و به دوران سلجوقیان باز می گردد.
high sea دریای ازاد دریای ازاد خارج از مرزکشور
oiling رنگ روغنی نقاشی با رنگ روغنی
oils رنگ روغنی نقاشی با رنگ روغنی
oil رنگ روغنی نقاشی با رنگ روغنی
high sea دریای ازاد
sea nettle ستاره دریای
sea fight جنگ دریای
rough sea دریای خراب
aegean sea دریای اژه
moderate sea دریای معتدل
adriatic sea دریای ادریانیک
mare clausum دریای بسته
dead sea دریای لوط
high seas دریای ازاد
seaway دریای متلاطم
mediterranean sea دریای مدیترانه
mare liberum دریای ازاد
Oman دریای عمان
the black sea دریای سیاه
territorial sea دریای داخلی
territorial sea دریای ساحلی
smooth see دریای ارام
blue water دریای ازاد
closed sea دریای غیر ازاد
calm sea دریای خیلی ارام
erythrean وابسته به دریای قلزم
gannet غاز دریای شمالی
heavy sea دریای خیلی خراب
service squadron قسمت خدمات دریای
Channel Islands جزیرههای دریای مانش
pontic وابسته به دریای سیاه
pontic شبیه دریای سیاه
solan قاز دریای شمالی
bathyal مربوط به دریای عمیق
pore در دریای تفکرغوطه ور شدن
atlantic دریای محیط غربی
pores در دریای تفکرغوطه ور شدن
oiled روغنی
hydraulic روغنی
butteries روغنی
buttery روغنی
hydrolic روغنی
oleic روغنی
unctuous روغنی
oil painting روغنی
pinguid روغنی
oily روغنی
oil paintings روغنی
oleaginous روغنی
greasy روغنی
mediterranean sea دریای روم بحر الروم
polynya منطقه اب ازاد دریک دریای یخ
booby نوعی قاز دریای شمالی
polynia منطقه اب ازاد دریک دریای یخ
ship fever طوفان سخت در دریای چین
oil paper کاغذ روغنی
oil filled contactor کنتاکتور روغنی
oil pump پمپ روغنی
oil filled transformer ترانسفورماتور روغنی
oil filled contactor شوتس روغنی
oil switch کلید روغنی
oil drive unit گیربکس روغنی
oil firing سوخت روغنی
oil transformer مبدل روغنی
lubricant مواد روغنی
lubricant ماده روغنی
lubricants مواد روغنی
drab رنگ روغنی
drabber رنگ روغنی
drabbest رنگ روغنی
shortcake نان روغنی
oil circuit breaker مدارشکن روغنی
oiled paper کاغذ روغنی
oiled muslin موصلین روغنی
unguentary روغنی مرهمی
oil colours رنگ روغنی
oil colour رنگ روغنی
cole seed کلم روغنی
empire cloth پارچه روغنی
colza کلم روغنی
hydropneumatic گازی روغنی
oil paint رنگ روغنی
oil paints رنگ روغنی
greasiness روغنی بودن
fluid friction اصطکاک روغنی
lubricants ماده روغنی
oiled cloth پارچه روغنی
hydrospring فنری روغنی
ohm burner مشعل روغنی
oil break fuse فیوز روغنی
oil color رنگ روغنی
fluid clutch کلاج روغنی
snug down امادگی قبل از ورود به دریای طوفانی
typhoons توفان سخت دریای چین گردباد
typhoon توفان سخت دریای چین گردباد
overland route راه سفر به هندوستان از دریای مدیترانه
submarine زیر دریای [نظامی] [علوم طبیعی]
submarine boat زیر دریای [نظامی] [علوم طبیعی]
oil filled cable کابل روغنی الکتریکی
hydrospring دستگاه فنری روغنی
oleograph عکس باسمهای روغنی
oil paintings نقاشی رنگ روغنی
ohm additive افزوده های روغنی
hydropneumatic دستگاه گازی روغنی
hydraulic shock absorber ضربه گیر روغنی
oil painting نقاشی رنگ روغنی
Latvia جمهوری لتونی در کرانهی جنوبی دریای بالتیک
adipose پیه مانند روغنی شده
oilseed بذرها و دانه های روغنی
nitroglycerin ترکیب روغنی سنگین بفرمول 3
meloid وابسته بخانواده سوسکهای روغنی
sienna که برای رنگهای روغنی بکارمیرود
oil hardening steel فولاد سخت گردانی روغنی
small craft warning پرچم قرمز یا چراغ قرمزبعلامت باد شدید و دریای خطرناک
oleate نمک الی اسید اولئیک مایع روغنی
ling ماهی روغنی اروپای شمالی وامریکا از خانواده gadidae
vanishing cream کرم یا روغنی که چون بصورت بمالندزودخوردبرودیاپوست صورت انرا جذب کند
fire support station نققه هدف اتش پشتیبانی دریایی ایستگاه اتش دریای
China denies militarizing South China Sea. چین را تکذیب نظامی جنوب دریای چین است.
baltic دریای بالتیک در شمال اروپا وابسته به بالتیک
oil on canvas [painting technique] رنگ روغنی نقاشی روی کرباس [شیوه نقاشی]
flat ضربه بدون ایجاد پیچ در گوی بیلیارد حالت کشیده و بدون انحنای بادبان دریای ارام سطح اب مناسب ماهیگیری
flattest ضربه بدون ایجاد پیچ در گوی بیلیارد حالت کشیده و بدون انحنای بادبان دریای ارام سطح اب مناسب ماهیگیری
mediterranean وابسته بدریای مدیترانه دریای مدیترانه
degreasing پاک کردن مواد روغنی به وسیله ضد چربی کم کردن چربی
oil gear جعبه دنده برقی و هیدرولیکی دستگاه جعبه دنده روغنی برقی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com