English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (10 milliseconds)
English Persian
emergency exit در خروج اضطراری
Search result with all words
emergency exit خروج اضطراری
Where is the emergency exit? در خروج اضطراری کجاست؟
Other Matches
emergency generator set دستگاه مولد برق اضطراری مولد برق اضطراری
emergency اضطراری
emergencies اضطراری
auxiliaries اضطراری
auxiliary اضطراری
coactive اضطراری
involuntary اضطراری
compulsive اضطراری
emergency station محل اضطراری
emergency scramble رهگیری اضطراری
emergency maintenance نگهداشت اضطراری
emergency risk ریسک اضطراری
emergency repair تعمیر اضطراری
missed approach فرود اضطراری
insurance stockage ذخیره اضطراری
emergency shelter پناهگاه اضطراری
emergency lamp لامپ اضطراری
bingo field فرودگاه اضطراری
emergency works کارهای اضطراری
emergency valve شیر اضطراری
standby battery باتری اضطراری
emergency treatment معالجه اضطراری
emergency transmitter فرستنده اضطراری
emergency switch کلید اضطراری
maydays پیام اضطراری
mayday پیام اضطراری
emergency air هوای اضطراری
ditching فرود اضطراری
emergency antenna انتن اضطراری
emergency brake ترمز اضطراری
emergency burial تدفین اضطراری
emergency cartridge کارتریج اضطراری
emergency conditions شرایط اضطراری
emergency conning position پل فرماندهی اضطراری
emergency fund وجوه اضطراری
emergency leave مرخصی اضطراری
emergency measure سنجش اضطراری
emergency priority تقدم اضطراری
emergency push button تکمه اضطراری
emergency lighting روشنایی اضطراری
emergency ration جیره اضطراری
air defense emergency وضعیت اضطراری پدافندهوایی
landing mat باند فرود اضطراری
emergency call خبر یا مکالمه اضطراری
emergency scramble درگیری اضطراری هواپیماها
emergency brake equipment تجهیزات ترمز اضطراری
emergency power supply منبع قدرت اضطراری
emergency operation بهره برداری اضطراری
emergency فوق العاده اضطراری
emergencies فوق العاده اضطراری
emergency leave سطح اماد اضطراری
to declare a state of emergency اعلان کردن حالت اضطراری
fall back سیستم پشتیبان در شرایط اضطراری
accident ambulance اتومبیل اضطراری برای حوادث
emergency admission پذیرش اضطراری [در بیمارستان] [پزشکی]
emergency complement تعدیل یکانهابرای موارد اضطراری
ditching فرود اضطراری هواپیما روی اب
autorotation روش فرود اضطراری هلیکوپتر
scuttles غرق کردن اضطراری ناو هبله
scuttle غرق کردن اضطراری ناو هبله
fire escapes خروجی اضطراری در مواقع اتش سوزی
scuttled غرق کردن اضطراری ناو هبله
fire escape خروجی اضطراری در مواقع اتش سوزی
scuttling غرق کردن اضطراری ناو هبله
field expedient روشهای اضطراری اخراجات در صحرا تدابیر صحرایی
to call 911 [American English] تلفن اضطراری کردن [به پلیس یا آتش نشانی]
egress خروج
prolapsus خروج
emersion خروج
emissions خروج
egression خروج
outgo خروج
exit خروج
leakage or breakage خروج
exhaust خروج
emission خروج
exodus خروج
exits خروج
exhausts خروج
propulsion خروج
emergency establishment تعدیل و تقسیم سربازان بین یکانها برای موارد اضطراری
Emergeny exit . پله های فرار ( درهای خروجی برای مواقع اضطراری )
hot site یک مرکز کاملا" مجهزکامپیوتری که برای حالت اضطراری اماده است
exhaust velosity سرعت خروج
exit point نقطه خروج
order off the field حکم خروج
order off حکم خروج
ingress and egress دخول و خروج
light spill خروج نور
logout خروج از سیستم
log off خروج از سیستم
log out خروج از سیستم
spermatism خروج منی
work function انرژی خروج
transpiration خروج نفوذ
prolapse of the uterus خروج سیبک
exeat اجازهء خروج
exhaust valve شیر خروج
outlet مجرای خروج
ejaculating خروج منی
spurts خروج ناگهانی
outage راه خروج
eccentricities خروج از مرکز
angle of emergence زاویه خروج
blow out خروج ناگهانی
ejaculates خروج منی
emissions صدور خروج
spurting خروج ناگهانی
outages راه خروج
spurted خروج ناگهانی
spurt خروج ناگهانی
outlets مجرای خروج
emission صدور خروج
ejaculate خروج منی
ejaculated خروج منی
out flow of capital خروج سرمایه
eccentricity خروج از مرکزیت
capital outflow خروج سرمایه
electron affinity انرژی خروج
dump valve شیر خروج
debouch راه خروج
eccentricity خروج از مرکز
defecation خروج مدفوع
debouchment خروج ازتنگنا
eccentricities خروج از مرکزیت
ejection seat صندلی هواپیما که در مواقع اضطراری شخص را ازهواپیما بخارج پرتاب میکند
defense emergency مواد مورد لزوم وحیاتی پدافندی وضعیت اضطراری دفاعی یا نظامی
shelling برنامه خروج موقت
shells برنامه خروج موقت
eccentricities گریز یا خروج از مرکز
undoubling خروج از دوبلگی شطرنج
exhausts تخلیه کردن خروج
shell برنامه خروج موقت
exhausts خروج گاز یابخار
exhaust تخلیه کردن خروج
outer work function انرژی خروج بیرونی
out flow of labor خروج نیروی کار
eccentricity گریز یا خروج از مرکز
exhaust خروج گاز یابخار
steam tight مانع خروج بخار
primer leak خروج گازاز ته چاشنی
clearance outwards مجوز خروج کشتی
exophthalmos خروج تخم چشم
clearing outwards اعلامیه خروج کشتی
infinite حلقهای که خروج ندارد.
fifo خروج به ترتیب ورود
freedom of entry and exit ازادی ورود و خروج
gas tight مانع خروج گاز
eccentricity of the load خروج از مرکزیت بار
inner work function انرژی خروج درونی
Please show me the way out I'll show you ! لطفا " را ؟ خروج را به من نشان دهید
clearance outwards مجور خروج کشتی پس ازبارگیری
trap house محل خروج هدفهای متحرک
clearance papers اسناد خروج کشتی از بندر
choke ring حلقه مانع خروج گاز
break cover خروج روباه یا خرگوش ازپناهگاه
gangways محل ورود و خروج از ناو
gangway محل ورود و خروج از ناو
ne exeat regno دستور عدم خروج از مملکت
obturator الات مانع خروج گاز
exhaust pipe لوله خروج بخار یا دود
squawk may day در رهگیری هوایی یعنی دستگاه شناسایی دشمن وخودی را روی وضعیت اضطراری بگذارید
jetting خروج شدید گاز فواره هواپیمای جت
exits خروج بازیگر از صحنهء نمایش دررو
jet خروج شدید گاز فواره هواپیمای جت
jets خروج شدید گاز فواره هواپیمای جت
jetted خروج شدید گاز فواره هواپیمای جت
exit خروج بازیگر از صحنهء نمایش دررو
blowing خروج هوا با فشار و سرعت زیاد
port of exit مرز خروج کالا یا فرد ازکشور
spermatorrhoea خروج منی بدون اراده احتلام
muzzle energy نیروی یک گلوله در موقع خروج از لوله
to shut in تو نگاه داشتن از خروج جلوگیری کردن
lithotomy برش مثانه برای خروج سنگ
exit road راه خروج ازموضع یا سر پل یا منطقه فرود
intermediate contingency قدرت موتور توربوشفت پایین تر از سطح اضطراری که معمولا برای مدت 03 دقیقه مجاز میباشد
blowdown خروج باقیمانده سوخت توسط فشار گاز
valves دریچه ورود و خروج هوا درسیلندر غواصی
blast ضربه به گوی برای خروج ازماسه یا شن نرم
valve دریچه ورود و خروج هوا درسیلندر غواصی
blasts ضربه به گوی برای خروج ازماسه یا شن نرم
to take off one رفع توقیف از ورود و خروج کشتی کردن
device که برای ورود و خروج داده یا پردازنده به کار می رود
photoemission خروج الکترون از فلز در اثرنیروی تابشی نور وغیره
devices که برای ورود و خروج داده یا پردازنده به کار می رود
extravasattion خروج ازمجرای طبیعی ریزش خون وغیره درانساج بدن
jet propulsion نیروی عقب نشینی حاصله از فشار گازفشار خروج گاز
deflation port سوپاپ بزرگ در بالای بالن برای خروج هوا هنگام نشستن
aircraft arresting hook مجموعه قطعاتی که برای گرفتن سرعت یا کاهش اندازه حرکت یا گشتاور هواپیما درفرود معمولی یا اضطراری باان درگیر میشوند
presidential call فرمان بسیج اعلام شده به وسیله رئیس جمهور بسیج اضطراری
turbostarter استارتر موتوراصلی که توسط توربینی میچرخد که خودتوسط خروج گاز به حرکت درامده
i/o دستور برنامه نویسی کامپیوتری که امکان ورود یا خروج داده از پردازنده را میدهد
jet propulsion جهش و کشش جسمی بطرف جلو در اثر خروج مایع جهندهای در جهت عقب
marketing بررسی روشهای پخش و توزیع کالااز لحظه خروج از کارخانه تا رسیدن به دست مشتری
deffered entry ورود به یک زیربرنامه که نتیجه خروج غیر مترقبه ازبرنامه میباشد که کنترل به ان منتقل شده است
emergency loading بارگزاری فوق العاده بارگزاری اضطراری
timeout 1-تابع خروج روی ترمینال -On line وقتی هیچ دادهای وارد نشود.2-مدت زمان یک عمل
clear air turbulence اشفتگی در اسمان فاقد ابر که معمولا در ارتفاعات بالا وهمراه با تغییر سرعت درنزدیکی مسیر خروج گازهامیباشد
bifuel propulsion سیستم خروج گاز با فشارحاصله از دو نوع سوخت سیستم جت دو سوختی
mediastinal emphsema اسیب رسیدن به قلب و ریه درموقع خروج هوا از ریه
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com