English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
English Persian
they took refuge in a cave در غاری پنهان شدند
Other Matches
spurge laurel مازریون غاری
cover one's tracks <idiom> پنهان کردن یا نگفتن اینکه شخصی کجا بوده (پنهان کاری کردن)
hitting داده بازیابی شده از حافظه پنهان و نه رسانه ذخیره سازی . برای بیان اینکه در زمان صرفه جویی شده و پنهان سازی مفید بوده است
hits داده بازیابی شده از حافظه پنهان و نه رسانه ذخیره سازی . برای بیان اینکه در زمان صرفه جویی شده و پنهان سازی مفید بوده است
hit داده بازیابی شده از حافظه پنهان و نه رسانه ذخیره سازی . برای بیان اینکه در زمان صرفه جویی شده و پنهان سازی مفید بوده است
they parted with each other از هم جدا شدند
they were made one با هم یکی شدند
cache memory مدار منط قی که زمان ذخیره سازی داده در حافظه پنهان و نیز زمان دستیابی به داده در خافظه پنهان و زمان دستیابی به رسانه کند تر را مشخص میکند
caches مدار منط قی که زمان ذخیره سازی داده در حافظه پنهان و نیز زمان دستیابی به داده در خافظه پنهان و زمان دستیابی به رسانه کند تر را مشخص میکند
cache مدار منط قی که زمان ذخیره سازی داده در حافظه پنهان و نیز زمان دستیابی به داده در خافظه پنهان و زمان دستیابی به رسانه کند تر را مشخص میکند
they muliplied by generation با زاد و ولدزیاد شدند
they sought of him a miracle معجزهای از او خواستار شدند
those who did not fear won انهایی که نترسیدندپیروز شدند
the boys were excused شاگردان مرخص شدند
They grew attached ( attracted) to each other. به همدیگر علاقمند شدند
the troops were scattered سپاهیان متفرق شدند
housekeeping مجموعه دستوراتی که یک بار اجرا شدند
How many students passed the exam? چند نفر در امتحان قبول شدند؟
Several engineeres were removed from office. چندین مهندس از کار بر کنار شدند
omission factor تعداد متنهای مربوطه که در یک جستجو گم شدند
the judges were influenced by داوران زیر نفوذ او واقع شدند
the party rallied round him ان دسته دوباره دور اوجمع شدند
the people pressed in مردم زور اورده داخل شدند
My shoes stretched after wearing them for a couple of days . پس از چند روز پوشیدن، کفشهایم گشاد شدند.
The officers were brifed on (about) the detailes. افسران درباره جزییات مطلع ( توجیه شدند )
mix up, caution موافب باشید هواپیماهای دشمن و خودی درگیر شدند
i lost my friends دوستان خود را از دست دادم دوستانم از من جدا شدند
The lights of the aircraft were blinking. چراغهای هواپیما خاموش ؟ روشن می شدند ( چشمک می زدند )
Many people were hurt when the boiler exploded. وقتیکه دیگ بخار ترکید خیلیها مجروح شدند
Due to the review security procedures were modified . به علت بررسی روش های امنیتی اصلاح شدند.
pelasgic نام نخستین نژادی که دریونان و جزیرههای خاورمدیترانه ساکن شدند
Gangs of youths went on the rampage through the inner city. دسته های جوانان با داد و بیداد از مرکز شهر رد شدند.
The US government agencies dropped the ball in preventing the attack. سازمان های دولتی ایالات متحده در جلوگیری از حمله ناکام شدند .
patches ارسال الکتریکی که توسط سیمهای کوتاه متصل می شدند و امکان تشخیص سریع و ساده شبکه را فراهم می کنند
patch ارسال الکتریکی که توسط سیمهای کوتاه متصل می شدند و امکان تشخیص سریع و ساده شبکه را فراهم می کنند
serf درسیستم فئودالی به رعایای وابسته به زمین اطلاق می شد اگر چه برده نبودند لیکن فاقد ازادی واقعی محسوب می شدند
serfs درسیستم فئودالی به رعایای وابسته به زمین اطلاق می شد اگر چه برده نبودند لیکن فاقد ازادی واقعی محسوب می شدند
pleiades هفت دختراطلس که طبق روایات یونانی تبدیل به هفت ستاره شدند پروین
Apple Mac مجموعهای از کامپیوترهای شخصی که توسط شرکت Apple ایجاد شدند که یک واسط کاربر گرافیکی دارند و از خانواده 00086 پردازنده ها استفاده می کنند
Apple Macintosh computer مجموعهای از کامپیوترهای شخصی که توسط شرکت Apple ایجاد شدند که یک واسط کاربر گرافیکی دارند و از خانواده 00086 پردازنده ها استفاده می کنند
The two cars had a head –on collision. دو اتوموبیل شاخ به شاخ شدند ( تصادم از جلو)
benined the curtain پنهان
perdue پنهان
ram cache RA پنهان
perdu or due پنهان
perdu پنهان
cryptical پنهان
delitescent پنهان
hidden line خط پنهان
jackes پنهان
hugger mugger پنهان
cryptic پنهان
cryptically پنهان
veiled پنهان
latent پنهان
backdoor پنهان
abstruse پنهان
occult پنهان
hickok belt پنهان شدن
hidden inflation تورم پنهان
disguised unemployment بیکاری پنهان
secretion پنهان سازی
hidden file فایل پنهان
hidden codes کدهای پنهان
encrypt پنهان کردن
eloign پنهان کردن
concealed پنهان شده
insconce پنهان شدن
by end قصد پنهان
codes رمزهای پنهان
concealable پنهان کردنی
crypianalysis پنهان کاری
surreptitious پنهان محرمانه
furtive پنهان نهانی
cryptography پنهان شناسی
disguised underemployment کم کاری پنهان
hidden line removal حذف خط پنهان
hidden objects اشیاء پنهان
to keep dark پنهان ماندن
to absent oneself پنهان شدن
under cover <idiom> پنهان شدن
to be in hiding پنهان بودن
to be in hiding پنهان ماندن
to lie hid پنهان ماندن
Just between you and me. . . از شما چه پنهان …
sweep under the rug <idiom> پنهان کردن
lay low <idiom> پنهان کردن
hidden surface سطح پنهان
hidden unemployment بیکاری پنهان
hideousness پنهان بودن
i hid my self را پنهان کردم
inapparent ناپیدا پنهان
latescent پنهان شونده
memory cache حافظه پنهان
obreption پنهان روی
cover up <idiom> پنهان کاربدواشتباه
conceal پنهان کردن
cover پنهان کردن
secrete پنهان کردن
coverings پنهان کردن
covers پنهان کردن
hides پنهان شدن
hides پنهان کردن
secreted پنهان کردن
caches پنهان کردن
booby-traps پنهان تله
booby-trapping پنهان تله
booby-trapped پنهان تله
cache پنهان کردن
booby-trap پنهان تله
booby trap پنهان تله
secreting پنهان کردن
secretes پنهان کردن
hide پنهان شدن
shadowing پنهان کردن
shadowed پنهان کردن
shadow پنهان کردن
burrow پنهان شدن
mask پنهان کردن
masks پنهان کردن
conceals پنهان کردن
shadows پنهان کردن
disguise پنهان کردن
hide پنهان کردن
dissimulating پنهان کردن
dissimulates پنهان کردن
dissimulated پنهان کردن
dissimulate پنهان کردن
disguising پنهان کردن
disguises پنهان کردن
disguised پنهان کردن
concealment پنهان بودن
hidden پنهان کرده
cloaked پنهان کردن
fudging پنهان شدن
burrowing پنهان شدن
burrows پنهان شدن
abscond پنهان شدن
absconded پنهان شدن
absconding پنهان شدن
absconds پنهان شدن
cloak پنهان کردن
closet پنهان کردن
closets پنهان کردن
fudges پنهان شدن
fudged پنهان شدن
cloaking پنهان کردن
closeted پنهان کردن
burrowed پنهان شدن
closeting پنهان کردن
cloaks پنهان کردن
fudge پنهان شدن
blessed folder در یک سیستم Apple Maciontosh پرونده سیستم که حاوی فایل هایی است که به طور خودکار در هنگام روشن شدن سیستم بار شدند
to lie or keep close پنهان بردن یاماندن
veil مستوریا پنهان کردن
the criminals' lair پنهان گاه جنایتکاران
to keep secret پنهان داشتن راز
veils مستوریا پنهان کردن
secretive سری پنهان کار
murder will out خون نا حق پنهان نمینماند
ironies مسخره پنهان سازی
irony مسخره پنهان سازی
pockets درجیب پنهان کردن
embeds درزمین پنهان کردن
embed درزمین پنهان کردن
hidden information اطلاعات پنهان کرده
keep under one's hat <idiom> پنهان نگاه داشتن
pocket درجیب پنهان کردن
occult از نظر پنهان کردن
concealment پنهان کردن پوشاندن
booby-trap با پنهان تله مجهزکردن
inconcealable غیرقابل پنهان کردن
let it all hang out <idiom> پنهان نکردن چیزی
latent electronic image تصویر الکتریکی پنهان
booby-trapping با پنهان تله مجهزکردن
booby-trapped با پنهان تله مجهزکردن
obstructor پوشاننده پنهان کننده
occultly بطور پوشیده یا پنهان
booby-traps با پنهان تله مجهزکردن
darkle در تاریکی پنهان شدن
booby trap با پنهان تله مجهزکردن
hidden پنهان کرده شده پوشیده
camouflage پنهان کردن وسایل جنگی
to ballot for بارای پنهان انتخاب کردن
mask ماسک زدن پنهان کردن
hickok belt مخفی شدن پنهان کردن
To do something on the sly (in secret). کاری را پنهان انجام دادن
camouflaged پنهان کردن وسایل جنگی
software encryption پنهان کردن نرم افزاری
camouflages پنهان کردن وسایل جنگی
camouflaging پنهان کردن وسایل جنگی
becloud زیر ابر پنهان کردن
masks ماسک زدن پنهان کردن
I stayed in concealment until the danger passed. خودم را پنهان کردم با خطر گذشت
He tried to conceal the facts. سعی داشت حقیقت را پنهان کند
ensconce پنهان شدن خودرادرجان پناه جادادن
ensconcing پنهان شدن خودرادرجان پناه جادادن
ensconced پنهان شدن خودرادرجان پناه جادادن
ensconces پنهان شدن خودرادرجان پناه جادادن
gloss over <idiom> پنهان کردن ،خوب جلوه دادن
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com