Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (14 milliseconds)
English
Persian
chronic dose
دز قابل معالجه و پیشگیری اتمی
Other Matches
implosion weapon
جنگ افزار اتمی حساس قابل انفجار با تجزیه اتمی
force majeure
حادثه غیر قابل پیشگیری
medicable
قابل معالجه
electrotherapy
معالجه امراض بوسیله حرارت حاصله از الکتریسته معالجه با برق
definitive hospitalization
سیستم معالجه قطعی معالجه نهایی
tolerance dose
دوز دریافتی قابل استقامت ازتشعشعات اتمی
operation exposure guide
حداکثر دوز اتمی قابل قبول یاقابل دریافت
thunder chief
نوعی هواپیمای یک موتوره وسوپرسونیک قابل حمل بمب اتمی
hustlers
بمب افکن استراتژیکی قابل حمل بمب اتمی که با چهارموتور جت مجهز است
hustler
بمب افکن استراتژیکی قابل حمل بمب اتمی که با چهارموتور جت مجهز است
minometer
دستگاه دوزسنج تشعشع اتمی وسیله اندازه گیری دوز اتمی
rainout
ریزش ابر اتمی به علت رطوبت هوا بارش غبار اتمی
isotopy
دارای تساوی در اعداد اتمی برابری عددی اتمی
proliferation
سیستم گسترش اتمی یاگسترش تولید اتمی
atomic weight
وزن اتمی یک عنصر که برمبنای 61 وزن اتمی اکسیژن قرار داده شده است
clean weapon
جنگ افزار اتمی کم ریزش جنگ اتمی که اثار باقیه کم داشته باشد
fallout contours
خطوط میزان منحنی تشعشع اتمی یا نشان دهنده شدت تشعشع اتمی
european atomic energy community
جامعه نیروی اتمی اروپا اتحادیه متشکل از بلژیک وفرانسه و المان و ایتالیا ولوگزامبورک و هلند که هدفش ایجاد تسهیلات مختلف در راه بهره برداری ازانرژی اتمی است
nucleon
اجزای داخل هسته اتمی هستک هسته اتمی
nuclear stalemate
گلوله اتمی خارج از رده گلوله اتمی ممنوعه
prophylaxis
پیشگیری
precautions
پیشگیری
counter-measures
پیشگیری
precaution
پیشگیری
prevention
پیشگیری
preventive medicine
طب پیشگیری
preemptive attack
تک پیشگیری
counter-measure
پیشگیری
prophylaxis
طب پیشگیری
fission to yield ratio
توان بمب اتمی نسبت انرژی شکافت اتمی به انرژی حاصله از پرتاب بمب
buffer zone
منطقه پیشگیری
goby
طفره پیشگیری
preventive maintenance
نگهداری پیشگیری
buffer zones
منطقه پیشگیری
prophylactic
پیشگیری کننده
lead time
زمان پیشگیری
repercussion
دفع یا پیشگیری
accident prevention
پیشگیری از حوادث
premune
پیشگیری کننده
atomic demolition munition
خرج تخریب مهمات اتمی مهمات مخصوص تخریب جنگ افزار اتمی
cloud chamber effect
اثرات حاصله از لایه خارجی قارچ اتمی اثرات پوسته قارچ اتمی
lead angle
زاویه پیشگیری هدف
An ounce of prevention is worth a pound of cure.
<proverb>
پیشگیری بهتر از درمانه.
An ounce of prevention is better than a pound of cure.
<proverb>
پیشگیری بهتر از درمانه.
preclusive buying
خرید پیشگیری کننده
measure
اندازه اقدام پیشگیری
An ounce of prevention is worth a pound of cure.
[Benjamin Franklin]
<proverb>
پیشگیری بهتر از درمانه.
leads
سیم واسطه زاویه پیشگیری
lateral tell
پیشگیری هواپیما در حرکت عرضی
lead
سیم واسطه زاویه پیشگیری
treatment
معالجه
medical
معالجه
treatments
معالجه
therapy
معالجه
medical treatment
معالجه
he received a fire treatment
معالجه شد
healing
معالجه
edermical meducation
معالجه جلدی
emergency treatment
معالجه اضطراری
emergency treatment
معالجه اورژانس
balneotherapy
معالجه باشستشو
climatotherapy
معالجه با اب وهوا
malpractice
معالجه غلط
malpractices
معالجه غلط
iatraliptics
معالجه بامالش
electropathy
معالجه برقی
psychopathy
معالجه روانی
radium therapy
معالجه بارادیوم
pretreatment
معالجه قبلی
treament
سلوک معالجه
mechanotherapy
معالجه مکانیکی
heliotherapy
معالجه با افتاب
rest cure
معالجه با استراحت
trichopathy
معالجه ناخوشیهای مو
lead pursuit
مسیر پیشگیری هواپیمای رهگیر مسیرپیشگیری هدف
psychiatry
معالجه ناخوشیهای دماغی
orthopathy
معالجه بدون دارو
faradization
معالجه باجریان برق
self treatment
معالجه پیش خود
faradism
معالجه باجریان برق
aerotherapeutics
معالجه بوسیله هوا
diathermy
معالجه بوسیله حرارت
pretreat
قبلا معالجه کردن
chiropody
فن معالجه ودرمان امراض پا
windage
درجه تنظیم تیر برای پیشگیری اثر باد
self treatment
معالجه بدون کمک نسخه
hydropathy
معالجه امراض بوسیله اب وتجویز اب
physicotherapy
معالجه بوسایل طبیعی ومکانیکی
psychotherapy ortherapeutics
معالجه بوسائل روحی یاهیپنوتیزیم
pyretotherapy
معالجه ناخوشی بوسیله تولیدتب
pedicures
معالجه امراض دست وپا
pedicure
معالجه امراض دست وپا
massotherapy
معالجه بوسیله مشت و مال
correctional treatment
روش معالجه از راه اصلاح رفتار
roentgenize
بوسیله اشعه مجهول معالجه کردن
immunotherapy
معالجه یاجلوگیری از بیماری بوسیله پادگن
hypnotherapy
معالجه امراض بوسیله خواب مغناطیسی
phototherapy
معالجه ناخوشیهای پوست بوسیله روشنایی
faradize
بوسیله القای برق معالجه کردن
aromatherapy
معالجه توسط ماساژ با روغن معطر
survey meter
دستگاه دوزسنج تشعشع اتمی دستگاه تشعشع سنج اتمی
early time
زمان حداقل انفجار اتمی زمان اولیه انفجار اتمی
orthopaedy
معالجه ناخوشی بی انکه دارویی بکار برند
oxygen tents
چادراکسیژن مخصوص معالجه سرما خوردگی وامثال ان
psychanalyze
بوسیله تجزیه وتحلیل روانی معالجه کردن
oxygen tent
چادراکسیژن مخصوص معالجه سرما خوردگی وامثال ان
board of conciliation
هیاتی که برای پیشگیری وایجاد توافق بین کارگر وکارفرما انجام وفیفه میکند
helleborism
معالجه دیوانگی یاخربق داروی کارکن که ازخربق میسازند
homeopathy
معالجه امراض بوسیله تجویزدارویی که دراشخاص سالم علائم ان مرض را بوجوداورد
preemptive attack
تک ممانعتی تک پیشگیری کننده از شروع تک دشمن تک ممانعتی
preventive war
جنگ پیشگیری کننده از جنگ اصلی
friendly front end
طرح نمایش یک برنامه که قابل استفاده و قابل فهم است
recoverable item
وسیله قابل تعمیر و به کار انداختن وسایل قابل بازیابی
triatomic
سه اتمی
nuclear
اتمی
nuclear strike
تک اتمی
diatomic
دو اتمی
hexatomic
شش اتمی
monoatomic
یک اتمی
atomic
اتمی
Please allow for at least two weeks' notice
[to do something]
[for something]
[prior to something]
.
درخواست می شود که لطفا دو هفته برای پیشگیری
[کار]
اعطاء کنید
[تا ما ]
[برای چیزی]
[قبل از چیزی]
.
archival quality
مدت زمانی که یک کپی قابل ذخیره سازی است قبل از آنکه غیر قابل استفاده شود
atomic structure
ساختار اتمی
atomic reactor
واکنشگاه اتمی
atomic radius
شعاع اتمی
atomic size
اندازه اتمی
atom rocket
موشک اتمی
atomic orbital
اوربیتال اتمی
atomic pile
واکنشگاه اتمی
cloud
قارچ اتمی
atom bomb
بمب اتمی
atomic polarization
قطبش اتمی
atom bombs
بمب اتمی
clouds
قارچ اتمی
monoatomic solid
جامد تک اتمی
clouding
قارچ اتمی
atomic number
عدد اتمی
mass number
وزن اتمی
atomic interaction
بر هم کنش اتمی
atomic fission
شکافت اتمی
atomic fusion
همجوشی اتمی
atomic fusion
گداخت اتمی
median lethal dose
دوزمتوسط اتمی
atomic energy
انرژی اتمی
atomic crystal
بلور اتمی
atomic configuration
ارایش اتمی
atomic clock
ساعت اتمی
atomic weight
جرم اتمی
atom samshing
انفجار اتمی
atomic weight
وزن اتمی
atomic absorption
جذب اتمی
atomicity
فرفیت اتمی
atomics
فیزیک اتمی
atomic mass
جرم اتمی
atomic lattice
شبکه اتمی
monoatomic molecule
مولکول تک اتمی
monoatomic gas
گاز تک اتمی
atomic bond
پیوند اتمی
nuked
نیروگاه اتمی
atomic energy
نیروی اتمی
A-bombs
بمب اتمی
nukes
کنشگر اتمی
nuclide
اشکال اتمی
nukes
نیروگاه اتمی
A-bomb
بمب اتمی
nuclear warfare
جنگ اتمی
polyatomic
چند اتمی
nukes
زیردریایی اتمی
diatomic molecule
مولکول دو اتمی
piled
پیل اتمی
nuked
زیردریایی اتمی
pile
پیل اتمی
nuked
کنشگر اتمی
nuke
کنشگر اتمی
nuke
نیروگاه اتمی
fallout
ریزش اتمی
nuke
زیردریایی اتمی
nuclear winter
زمستان اتمی
radiation
تشعشع اتمی
fission to yield ratio
بازده اتمی
nuking
زیردریایی اتمی
atom number
عدد اتمی
nuclear reactor
پیل اتمی
nuking
نیروگاه اتمی
nuclear reactors
پیل اتمی
nuking
کنشگر اتمی
nuclear
مربوط به اتمی
nuclear cell
پیل اتمی
tetratomic
چهار اتمی
fission bomb
بمب اتمی
fission products
مواد اتمی
mushromm could
کلاهک اتمی
nuclear parity
همطرازی اتمی
fission reactor
واکنشگاه اتمی
examinations
معالجه کردن بازجویی امتحان کردن
herioic treatment
معالجه با وسایل سخت دربیماری سخت
examination
معالجه کردن بازجویی امتحان کردن
homopolyatomic
چند اتمی جور
homopolyatomic
چند جور اتمی
radiological survey
تجسس تشعشع اتمی
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com