|
|||||||||||||||||||||
|
|||||||||||||||||||||
|
|||||||||||||||||||||
Total search result: 13 (1 milliseconds) | |||||
English | Persian | ||||
---|---|---|---|---|---|
son | دستها | ||||
sons | دستها | ||||
Other Matches | |||||
To rub ones hands. | دستها را بهم مالیدن | ||||
manual dexterity test | ازمون چالاکی دستها | ||||
walkover | قدم زدن با دستها | ||||
walkovers | قدم زدن با دستها | ||||
handspring | معلق زدن بر روی دستها | ||||
support ![]() |
تکیه بدن ژیمناست روی دستها | ||||
gymnastic chack | پودری از کربنات منیزیوم که ژیمناستها به دستها می مالند | ||||
planche | وضع افقی بدن ژیمناست روی دستها | ||||
lay back spin | چرخش روی یک پا با تکیه بعقب و بالابردن دستها و پای دیگر | ||||
flat racing seat | خم شدن روی اسب و دستها وسر در امتداد گردن اسب | ||||
straddle seat | تعادل روی پارالل روی دستها با پاهای باز |
Recent search history | |
|