Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (39 milliseconds)
English
Persian
area
دستورالعمل پر کردن یک ناحیه از صفحه یا یک الگوی بسته با یک رنگ یا الگو
areas
دستورالعمل پر کردن یک ناحیه از صفحه یا یک الگوی بسته با یک رنگ یا الگو
Other Matches
paints
رنگ و الگو برای پر کردن ناحیه
paint
رنگ و الگو برای پر کردن ناحیه
keyboard template
الگوی صفحه کلید
users
دستورالعمل شرح نحوه استفاده از بسته نرم افزاری یا سیستم
user
دستورالعمل شرح نحوه استفاده از بسته نرم افزاری یا سیستم
shift instruction
دستورالعمل تغییر مکان دستورالعمل انتقال دستورالعمل جابجایی
desktop
الگو یا تصویری که در پشت صفحه ویندوز نمایش دده میشود
matrix
الگوی نقاط که یک حرف را روی صفحه نمایش یا matrix-dot یا چاپگر لیزری نشان میدهد
matrixes
الگوی نقاط که یک حرف را روی صفحه نمایش یا matrix-dot یا چاپگر لیزری نشان میدهد
geocoding
روش تهیه یک صفحه گرافیکی اطلاعات در رابطه با یک ناحیه جغرافیایی
controller
وسیلهای که حروف یا کد گرافیکی و دستورات را می پذیرد و آنها را به یک الگوی -dot matix تبدیل میکند که روی صفحه نمایش نشان داده می شوند
controllers
وسیلهای که حروف یا کد گرافیکی و دستورات را می پذیرد و آنها را به یک الگوی -dot matix تبدیل میکند که روی صفحه نمایش نشان داده می شوند
colours
کوچکترین ناحیه در صفحه CRT که میتواند اطلاعات رنگی را نمایش دهد
colour
کوچکترین ناحیه در صفحه CRT که میتواند اطلاعات رنگی را نمایش دهد
zones
ناحیه یا بخشی از صفحه تصویر که برای چاپ مخصوص بیان شده است
zone
ناحیه یا بخشی از صفحه تصویر که برای چاپ مخصوص بیان شده است
sketch pad
ناحیه کاری حافظه که روی یک صفحه نمایش نشان داده شده است
clatter
تار کردن صفحه رادار تولید خطوط پارازیت سفید در صفحه رادارکور کردن صفحه رادار
clatters
تار کردن صفحه رادار تولید خطوط پارازیت سفید در صفحه رادارکور کردن صفحه رادار
clattering
تار کردن صفحه رادار تولید خطوط پارازیت سفید در صفحه رادارکور کردن صفحه رادار
clattered
تار کردن صفحه رادار تولید خطوط پارازیت سفید در صفحه رادارکور کردن صفحه رادار
briefing direction
دستورالعمل اجرای توجیه دستورالعمل جلسه توجیهی
statitizing
فرایند انتقال یک دستورالعمل از حافظه کامپیوتر به ثباتهای دستورالعمل و نگهداری ان ان در انجا بگونهای که برای اجرا شدن اماده باشد
visicalc
یک برنامه مشهور صفحه گسترده الکترونیکی نام تجاری یک بسته نرم افزاری
image
[ناحیه ای از میکروفیلم یا صفحه نمایش که حروف و طرح ها قابل نمایش اند.]
area
ناحیه از صفحه نمایش که حروف قابل نمایش اند
areas
ناحیه از صفحه نمایش که حروف قابل نمایش اند
zap
حذف یک فایل یاپاک کردن ناگهانی یک صفحه فرمان پاک کردن تمام اطلاعات روی صفحه گسترده
zaps
حذف یک فایل یاپاک کردن ناگهانی یک صفحه فرمان پاک کردن تمام اطلاعات روی صفحه گسترده
zapped
حذف یک فایل یاپاک کردن ناگهانی یک صفحه فرمان پاک کردن تمام اطلاعات روی صفحه گسترده
zapping
حذف یک فایل یاپاک کردن ناگهانی یک صفحه فرمان پاک کردن تمام اطلاعات روی صفحه گسترده
arithmetic instruction
دستورالعمل محاسباتی دستورالعمل حسابی
pause instruction
دستورالعمل وقفه دستورالعمل توقف
instruction counter
شمارنده دستورالعمل شمارشگر دستورالعمل
blitter
عنصر الکترونیکی که برای حرکت دادن یک تصویر از یک ناحیه حافظه به ناحیه دیگر طراحی شده است
strickle
الگو صاف کردن
gift wrap
بسته بندی کردن در کاغذ بسته بندی روبان دارپیچیدن
resemblance
[تداعی کردن طرح یا الگو]
botany
گیاهان یک ناحیه زندگی گیاهی یک ناحیه
refresh buffer
یک مکان حافظه موقت که درهنگام تازه کردن یک صفحه تصویر اصلاعات نمایش صفحه را نگاهداری میکند
cls
در -MS DOS دستور سیستم به معنای پاک کردن صفحه نمایش و قرار دادن نشانه گر در بالای صفحه گوشه سمت چپ
packet
بخشی از router شبکه که زمان ارسال بسته داده به مقصد را مشخص میکند بسته به مسیر انتخابی
packets
بخشی از router شبکه که زمان ارسال بسته داده به مقصد را مشخص میکند بسته به مسیر انتخابی
territorialization
محدود کردن بیک ناحیه
zoomed
بزرگ کردن یک ناحیه از متن
zoom
بزرگ کردن یک ناحیه از متن
zooms
بزرگ کردن یک ناحیه از متن
qwerty keyboard
ترتیب صفحه کلید که روی بسیاری از صفحه کلیدهای موجود در ماشین تحریر وکامپیوتر و کلمه پردازهااستاندارد میباشد صفحه کلید کورتی
zooming
بزرگ کردن یک ناحیه از متن یا گرافیک
programs
نوشتن یا آماده کردن تعدادی دستورالعمل که کامپیوتر برای انجام عمل خاصی هدایت میکند
program
نوشتن یا آماده کردن تعدادی دستورالعمل که کامپیوتر برای انجام عمل خاصی هدایت میکند
packaging
ماده محافظ اشیا که بسته بندی می شوند. مواد جذاب برای بسته بندی کالاها
rig
نصب قطعات باربندی کردن بسته بندی کردن
rigs
نصب قطعات باربندی کردن بسته بندی کردن
rigged
نصب قطعات باربندی کردن بسته بندی کردن
overpacking
دوباره لفاف کردن یا بسته بندی کردن
shook
بسته کردن
pack
بسته کردن
packs
بسته کردن
parcel
بسته بندی کردن
parcels
بسته بندی کردن
packets
بسته بندی کردن
packs
بسته بندی کردن
parceling
بسته بندی کردن
pack
بسته بندی کردن
stripping
بسته بندی کردن
wrap
بسته بندی کردن
wraps
بسته بندی کردن
put up
بسته بندی کردن
packet
بسته بندی کردن
packing
بسته بندی کردن
put-up
بسته بندی کردن
to commit oneself
خودراگرفتاریا بسته کردن
pens
نوعی کامپیوتر که از قلم بجای صفحه کلید برای ورودی استفاده میکند. کامپیوتر صفحه حساس دارد که با کمک نرم افزار تشخیص دست خط دستورات نوشته شده در صفحه با قلم تفسیر می شوند
penned
نوعی کامپیوتر که از قلم بجای صفحه کلید برای ورودی استفاده میکند. کامپیوتر صفحه حساس دارد که با کمک نرم افزار تشخیص دست خط دستورات نوشته شده در صفحه با قلم تفسیر می شوند
pen
نوعی کامپیوتر که از قلم بجای صفحه کلید برای ورودی استفاده میکند. کامپیوتر صفحه حساس دارد که با کمک نرم افزار تشخیص دست خط دستورات نوشته شده در صفحه با قلم تفسیر می شوند
penning
نوعی کامپیوتر که از قلم بجای صفحه کلید برای ورودی استفاده میکند. کامپیوتر صفحه حساس دارد که با کمک نرم افزار تشخیص دست خط دستورات نوشته شده در صفحه با قلم تفسیر می شوند
child window
پنجره کوچکتر نمیتواند از مرز پنجره بزرگتر خارج شود و وقتی پنجره اصلی بسته است آن هم بسته میشود
patterns
محدوده الگوهای از پیش تعریف شده که برای پر کردن ناحیه تصویر به کار می روند
pattern
محدوده الگوهای از پیش تعریف شده که برای پر کردن ناحیه تصویر به کار می روند
packaged
قوطی بسته بندی کردن
packages
قوطی بسته بندی کردن
botton
بسته شدن تکمه کردن
package
قوطی بسته بندی کردن
size up
<idiom>
بسته به شرایط ،برانداز کردن
shunt
موازی کردن بستن بسته شدن
pack
بسته کردن یکدست ورق بازی
shunted
موازی کردن بستن بسته شدن
shunts
موازی کردن بستن بسته شدن
packs
بسته کردن یکدست ورق بازی
packet
یچ کردن بسته ها داده ارسال میکند
packets
یچ کردن بسته ها داده ارسال میکند
multicast packet
بسته داده که به آدرسهای شبکه انتخاب شده ارسال میشود. یک بسته راه دور به تمام ایستگاههای شبکه فرستاده میشود
terrtorialize
محدود بیک ناحیه کردن بصورت خطه در اوردن بنواحی متعدد تقسیم کردن بصورت قلمرو در اوردن
attack pattern
الگوی تک
unpack
غیر بستهای کردن بسته بندی را گشودن
unpacks
غیر بستهای کردن بسته بندی را گشودن
unpacking
غیر بستهای کردن بسته بندی را گشودن
raster
سیستم اسکن کردن تمام صفحه نمایش CRT تمام صفحه , پیش نمایش CRT با یک اشعه تصویر با حرکت افقی روی آن و حرکت به پایین در انتهای هر خط
paper white monitor
صفحه نمایش که متن سیاه را روی صفحه سفید نمایش میدهد و نه مثل متنهای معمولی درخشان روی صفحه سیاه
probabilistic model
الگوی تصادفی
vintage model
الگوی زمانی
field template
الگوی فیلد
economic model
الگوی اقتصادی
mathematical model
الگوی ریاضی
normative model
الگوی هنجاری
stenograph
الگوی حروف
energy pattern
الگوی انرژی
pattern of development
الگوی توسعه
mathematicl model
الگوی ریاضی
econometric model
الگوی اقتصادسنجی
probabilistic model
الگوی احتمالی
dynamic model
الگوی پویا
two sector model
الگوی دو بخشی
random model
الگوی تصادفی
movement pattern
الگوی حرکتی
demand pattern
الگوی تقاضا
haavelmo model
الگوی هاولمو
program schema
الگوی برنامه
conjunctive model
الگوی عطفی
micro model
الگوی خرد
purchasing patterns
الگوی خرید
neoclassical model
الگوی نئوکلاسیک
radiation pattern
الگوی تابش
molecular model
الگوی مولکولی
stochastic model
الگوی تصادفی
macro model
الگوی کلان
bit pattern
الگوی بیتی
bit pattern
الگوی ذرهای
alignment chart
الگو
modelled
الگو
modeled
الگو
mold
الگو
standard
الگو
moulded
الگو
standards
الگو
nomogram
الگو
model
الگو
paradigms
الگو
molds
الگو
molded
الگو
templates
الگو
template
الگو
textures
الگو
texture
الگو
moulds
الگو
schema
الگو
paradigm
الگو
mould
الگو
schemata
الگو
pattern
الگو
patterns
الگو
models
الگو
scans
درون CRT یا صفحه نمایش . اشعه تصویر صفحه نمایش روی هرخط اسکن حرکت میکند تا تصویر را روی صفحه نمایش ایجاد کند
scan
درون CRT یا صفحه نمایش . اشعه تصویر صفحه نمایش روی هرخط اسکن حرکت میکند تا تصویر را روی صفحه نمایش ایجاد کند
scanned
درون CRT یا صفحه نمایش . اشعه تصویر صفحه نمایش روی هرخط اسکن حرکت میکند تا تصویر را روی صفحه نمایش ایجاد کند
micro dynamic model
الگوی خرد پویا
scheme
الگوی پیش فرض
archetypes
طرح یا الگوی اصلی
balanced growth model
الگوی رشد متوازن
stencil plate
الگوی نقشه برداری
developmental motor pattern
الگوی حرکت تکوینی
decision model
الگوی تصمیم گیری
macro dynamic model
الگوی کلان پویا
archetype
طرح یا الگوی اصلی
pattern construction drawing
الگوی نقشههای ساختمانی
space filling molecular model
الگوی مولکولی فضا پر کن
street gauge
الگوی سطح راه
sport skill pattern
الگوی مهارت ورزشی
stick and ball model
الگوی گلوله و میله
fundamental motor pattern
الگوی بنیادی حرکت
free electron model
الگوی الکترون ازاد
feminiene stereotype
الگوی قالبی زنانگی
noncompetitive model
الگوی غیر رقابتی
drilling jig
الگوی مته کاری
drill jig
الگوی مته کاری
planning model
الگوی برنامه ریزی
vintage model
الگوی مقطع زمانی
s r model
الگوی محرک- پاسخ
stimulus response model
الگوی محرک- پاسخ
raster
گرافیکی که تصاویر آن روی خط وطی در صفحه نمایش یا صفحه ساخته می شوند
consol
دستگاه ناوبری رادیویی صفحه کلید دستگاههای ارتباطی صفحه رادار
plasma display
صفحه نمایش با استفاده از خاصیت نورانی بدون گازهای متن صفحه
ksr
ترمینالی که صفحه کلید و صفحه نمایش دارد و به CPU متصل است
cons
نام معرفی کننده کنسول : صفحه کلید و صفحه تصویر
table
لیست داده ها در ستون و سط ر صفحه چاپ شده یا صفحه نمایش
autos
متنی که خودکار اطراف یک تصویر یا از یک صفحه به صفحه دیگر می چرخد
auto
متنی که خودکار اطراف یک تصویر یا از یک صفحه به صفحه دیگر می چرخد
tabled
لیست داده ها در ستون و سط ر صفحه چاپ شده یا صفحه نمایش
conning
نام معرفی کننده کنسول : صفحه کلید و صفحه تصویر
conned
نام معرفی کننده کنسول : صفحه کلید و صفحه تصویر
con
نام معرفی کننده کنسول : صفحه کلید و صفحه تصویر
lead in page
صفحه ویدیویی که کاربر را به صفحه مورد نظر هدایت میکند
tabling
لیست داده ها در ستون و سط ر صفحه چاپ شده یا صفحه نمایش
tables
لیست داده ها در ستون و سط ر صفحه چاپ شده یا صفحه نمایش
multiviewports
صفحه نمایشی که دو یاچندین صفحه قابل دید رانمایش میدهد
routing
صفحه ویدیو متنی که مسیر سایر صفحه ها را شرح میدهد
portraits
جهت صفحه یا یک ورق صفحه که بلندترین لبه عمودی است
portrait
جهت صفحه یا یک ورق صفحه که بلندترین لبه عمودی است
raster
یک حرکت افقی اشعه روی صفحه در مقابل صفحه CRT
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com