English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
English Persian
agendum دستورکار برنامهء عملیات
Other Matches
agendum برنامهء کار
farmgate type operations رهبری اموزش و عملیات نیروی هوایی یک کشور تامرحله عملیات جنگی
buffered computer کامپیوتری که عملیات ورودی و خروجی و عملیات پردازشی را بطور همزمان ارائه میدهد
counter air operations عملیات ضد هواپیمایی عملیات ضد برتری هوایی دشمن
anticrop operations عملیات کاربرد افات کشاورزی در عملیات نظامی
counter air عملیات ضدهواپیمایی عملیات ضد فعالیت هوایی دشمن
statement 2-دستور برنامه که CPU را هدایت میکند تا عملیات کنترلی انجام دهد یا عملیات CPU را کنترل کند
statements 2-دستور برنامه که CPU را هدایت میکند تا عملیات کنترلی انجام دهد یا عملیات CPU را کنترل کند
propagate خطایی که در یک محل یا عملیات رخ دهد و سایر عملیات و فرآیند را تحت تاثیر قرار دهد
propagated خطایی که در یک محل یا عملیات رخ دهد و سایر عملیات و فرآیند را تحت تاثیر قرار دهد
propagates خطایی که در یک محل یا عملیات رخ دهد و سایر عملیات و فرآیند را تحت تاثیر قرار دهد
propagating خطایی که در یک محل یا عملیات رخ دهد و سایر عملیات و فرآیند را تحت تاثیر قرار دهد
land control operation عملیات کنترل زمین عملیات
code panel رمز ارتباطات در عملیات هوایی و زمینی کلید رمزارتباطات در عملیات هوایی وزمینی
housekeeping عملیات کامپیوتری که مستقیما" کمکی برای بدست اوردن نتایج مطلوب نمیکنداما قسمت ضروری یک برنامه مانند راه اندازی مقدمه چینی و عملیات پاکسازی است خانه داری
air sea rescue عملیات نجات هوا دریایی عملیات نجات هوایی ودریایی
air-sea rescue عملیات نجات هوا دریایی عملیات نجات هوایی ودریایی
components اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
component اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
m مگا عملیات اعشاری در ثانیه . معیار اندازه گیری توان و سرعت معادل یک میلیون عملیات اعشاری در ثانیه
army operations center مرکز عملیات نیروی زمینی مرکز عملیات ارتش
time resolution جزییات زمان اجرای عملیات نشان دادن جزییات اجرای زمانی عملیات
beachmaster's unit یکان عملیات بارانداز یکان عملیات اسکله
airhead operations عملیات مخصوص گرفتن سرپل هوایی عملیات تهیه سرپل هوایی
operation 1-عملیات روی دو عملوند. 2-عملیات روی عملوند به صورت دودویی
combined operations عملیات رستههای مرکب عملیات مرکب
armistise متارکه جنگ عبارت است از توقف عملیات جنگی با موافقت طرفین محاربه اتش بس ممکن است کامل یعنی شامل کلیه عملیات جنگی و در جمیع میدانهای نبرد باشد و نیز ممکن است محلی یعنی فقط مربوط به قسمت معینی از میدان جنگ وبه مدت محدود باشد
aerospace projection operations عملیات مخصوص گسترش منطقه فضای هوایی عملیات مخصوص توسعه منطقه فضای هوایی
operation عملیات
op عملیات
treatment عملیات
treatments عملیات
operations عملیات
business type operation عملیات کامپیوتری
combat information center اطاق عملیات
assistant chief of staff, g (operations معاونت عملیات
chemical operations عملیات شیمیایی
building operations عملیات ساختمانی
centre of activities مرکز عملیات
external operation عملیات خارجی
business type operation عملیات تجارتی
computer operation عملیات کامپیوتر
campaigning عملیات جنگی
deputy for operations معاونت عملیات
destructive operation عملیات مخرب
campaigned عملیات جنگی
divert action عملیات مخالف
campaign عملیات جنگی
dry run عملیات جنگی
earth work عملیات خاکی
electrochemical treatment عملیات الکتروشیمایی
denial operations عملیات ممانعتی
delaying action عملیات تاخیری
campaigns عملیات جنگی
concept of operations تدبیر عملیات
concrete operations عملیات عینی
continuity of operations مداومت عملیات
conversational operation عملیات محاورهای
infiltration عملیات نفوذی
counter battery عملیات ضد اتشبار
counter military ضد عملیات نظامی
countermine عملیات ضد مین
covert operations عملیات مخفی
covert operations عملیات پنهانی
delay action عملیات تاخیری
espial عملیات جاسوسی
terrain زمین عملیات
actions جنگ عملیات
action عملیات جنگی
action جنگ عملیات
counter espionage عملیات ضدجاسوسی
counter-espionage عملیات ضدجاسوسی
flow chart شمای عملیات
flow charts شمای عملیات
offenses عملیات افندی
offenses عملیات تعرضی
offensives عملیات افندی
offensive عملیات افندی
closing خاتمه عملیات
continuity of operations تسلسل عملیات
phase مرحله عملیات
phased مرحله عملیات
phases مرحله عملیات
sabotage عملیات تخریبی
sabotaged عملیات تخریبی
sabotages عملیات تخریبی
sabotaging عملیات تخریبی
earthworks عملیات خاکی
offence عملیات تعرضی
subversive عملیات براندازی
subversives عملیات براندازی
offence عملیات افندی
amphibious operation عملیات اب خاکی
area of operation منطقه عملیات
arithmetic operation عملیات حسابی
actions عملیات جنگی
autonomous operation عملیات مستقل
autonomous operation عملیات ازاد
base of operations پایگاه عملیات
base operation عملیات پایگاهی
airmobile operations عملیات هوارو
airborne battlefield عملیات هوابرد
phasing مراحل عملیات
radius شعاع عملیات
hostilities عملیات خصمانه
hostility عملیات خصمانه
action deferred تامل در عملیات
delays عملیات تاخیری
delaying عملیات تاخیری
delay عملیات تاخیری
block operation عملیات بلوک
pseudooperation شبه عملیات
operation center مرکز عملیات
night operations عملیات شبانه
theater of operations صحنه عملیات
spial عملیات جاسوسی
manual operation عملیات دستی
string operation عملیات رشتهای
surface treatment عملیات سطحی
finishing عملیات تکمیل
synchronous operation عملیات همزمان
logical operations عملیات منطقی
limiting operation عملیات محدودکننده
initiative ابتکار عملیات
initiatives ابتکار عملیات
nature of the operation ماهیت عملیات
operation manager مدیر عملیات
operation map نقشه عملیات
psychological operations عملیات روانی
process chart نقشه عملیات
preliminary treatment عملیات مقدماتی
plan of action طرح عملیات
rescue operation عملیات نجات
over the beach operations عملیات کرانهای
over the beach operations عملیات ساحلی
operations room اتاق عملیات
operations research تحقیق در عملیات
operations personal پرسنل عملیات
scene of action صحنه عملیات
parallel operation عملیات موازی
serial operation عملیات سری
operationally ready حاضر به عملیات
operation overlay کالک عملیات
terminal operations عملیات بارانداز
terminal operations عملیات اسکلهای
immediate action عملیات فوری
Construction works . عملیات ساختمانی
Counter – espionage operations k. عملیات ضد جاسوسی
flight operations عملیات پرواز
rehearsal تکرار عملیات
scope منظور از عملیات
operating program برنامه عملیات
formal operations عملیات صوری
rehearsals تکرار عملیات
Military operations. عملیات نظامی
harassing actions عملیات ایذایی
regions ناحیه عملیات
global operation عملیات سراسری
region ناحیه عملیات
air operations عملیات هوایی
heat treatment عملیات حرارتی
thermal treatment عملیات گرمایی
f.of operations حوزه عملیات
scope هدف عملیات
war room اتاق عملیات
hot dogging عملیات نمایشی
reconnoitre عملیات اکتشافی کردن
reconnoitres عملیات اکتشافی کردن
air area operations عملیات منطقه هوایی
air offensive عملیات افندی هوایی
sand blasting practice عملیات ماسه پاشی
reconnoitred عملیات اکتشافی کردن
road reconnaissance عملیات شناسایی جاده ها
stability عملیات ارام سازی
reconnoiter عملیات اکتشافی کردن
retrograde movement عملیات عقب روی
resumption of hostilities از سر گیری عملیات خصمانه
rescue and assistance عملیات نجات و مددکاری
reconnoitring عملیات اکتشافی کردن
aerospace projection operations بالای منطقه عملیات
search and rescue عملیات تجسس و نجات
task element عنصر اجرای عملیات
psychological warfare عملیات جنگ روانی
retirement عملیات عقب روی
surface treatment عملیات سطح رویه
zone of action منطقه عملیات یکان
Toolbook و عملیات استفاده میکند
tactical air operation عملیات تاکتیکی هوایی
tactical concept تدبیر عملیات تاکتیکی
tactical operation center مرکز عملیات تاکتیکی
tactical plan طرح عملیات تاکتیکی
tactical plan طرح عملیات نظامی
staging area منطقه شروع عملیات
amphibious demonstration عملیات نمایشی اب خاکی
cycle دوره عملیات یابازی
cycled دوره عملیات یابازی
shortest operating time کوتاهترین زمان عملیات
sidewalk superintendent نافر عملیات ساختمانی
solution heat treatment عملیات حرارتی محلول
cycles دوره عملیات یابازی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com