English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (3 milliseconds)
English Persian
sofar دستگاه ثبت انفجار در زیردریا
Other Matches
blasting machine دستگاه انفجار
atom samsher دستگاه انفجار اتمی
predictor دستگاه محاسب زمان انفجار
piezometer دستگاه سنجش شدت انفجار
undersea زیردریا
undertow جریان اب زیردریا
submarine زیردریا حرکت کردن
submarines زیردریا حرکت کردن
contact burst preclusion ضامن ضد انفجار ضربتی وسیله ممانعت از انفجار دراثر اصابت
burning train مسیر انفجار سیکل انفجار
blast line مسیرموج انفجار خط موج انفجار
explosive train مدار انفجار مسیر انفجار
chemical horn مکانیسم انفجار مین صوتی مکانیسم انفجار شیمیایی
early time زمان حداقل انفجار اتمی زمان اولیه انفجار اتمی
crater analysis تجزیه و تحلیل قیف انفجار تجزیه و تحلیل قیف حاصله از انفجار گلوله ها
synchro دستگاه تنظیم تیر خودکارپدافند هوایی دستگاه کنترل اتش سنکرونیزه
meteorograph دستگاه ضبط پدیدههای جوی از قبیل گردباد وابر وغیره دستگاه هواشناسی
attitude director indicator دستگاه نشان دهنده عملیات دستگاه هدایت زاویه تقرب هواپیما به باند
rawin دستگاه رادارهواسنجی دستگاه هواسنجی دیدبانی بصری مسیر بادهای طبقات بالای جو
transponder فرستنده خودکار صوتی دستگاه کمک ناوبری خودکارموشک دستگاه کشف و رمزخودکار مکالمات
directional gyro indicator دستگاه ژیروسکوپ سمتی دستگاه سمت نمای ژیروسکوپی
ac dc set دستگاه جریان دائم و متناوب دستگاه اونیورسال
all mains set دستگاه جریان دائم و متناوب دستگاه اونیورسال
semaphore دستگاه مخابره به وسیله پرچم دستگاه علامت ده
prints دستگاه زیراکس دستگاه کپی مواد چاپی
printed دستگاه زیراکس دستگاه کپی مواد چاپی
print دستگاه زیراکس دستگاه کپی مواد چاپی
quad density تکنیکی به اندازه چهار برابرچگالی استاندارد یک دستگاه حافظه خاص بر روی هرواحد فضای ان دستگاه اطلاعات ثبت میکند
compressors دستگاه فشار دستگاه متراکم کننده
equilibrator دستگاه متعادل کننده دستگاه موازنه
compressor دستگاه فشار دستگاه متراکم کننده
facsimile recorder دستگاه عکاسی رادیویی دستگاه فاسیمیل
pulmotor دستگاه تنفس مصنوعی دستگاه اکسیژن
explosions انفجار
blow-up انفجار
explosion انفجار
blast انفجار
displosion انفجار
blasts انفجار
detonation انفجار
detonations انفجار
blasting انفجار
blow-ups انفجار
burst انفجار
blastment انفجار
pops انفجار
popped انفجار
pop انفجار
bursts انفجار
plosion انفجار
eruption انفجار
brisance انفجار
blow up انفجار
blow out انفجار
peripheral device دستگاه جانبی دستگاه پیرامونی
magnetometer مغناطیس سنج دریایی دستگاه ولت سنج دستگاه تعیین ولتاژ جریان
gusts انفجار فوت
explosion proof پوشش ضد انفجار
explosive force نیروی انفجار
population explosion انفجار جمعیت
explosion proof ازمایش- انفجار
gust انفجار فوت
misfire گیر در انفجار
blast صدای انفجار
explosion hazard خطر انفجار
explosimeter انفجار سنج
ignitor وسیله انفجار
misfires گیر در انفجار
explosive force قدرت انفجار
yielded بازده انفجار
high order detonation انفجار شدید
lead in مداررابط انفجار
swooper انفجار دار
information explosion انفجار اطلاعات
sympathetic detonation انفجار القایی
inexplosive غیرقابل انفجار
craters قیف انفجار
implosion انفجار از داخل
crackle صدای انفجار پی در پی
crackled صدای انفجار پی در پی
yields بازده انفجار
time of disintegration زمان انفجار
misfired گیر در انفجار
combustiblity قابلیت انفجار
crater قیف انفجار
explosiveness قابلیت انفجار
fire time زمان انفجار
yield بازده انفجار
crackles صدای انفجار پی در پی
impact action اثر انفجار
blast ضربه انفجار
combustion chamber اطاق انفجار
blast wave موج انفجار
blast effect اثر انفجار
big bang انفجار بزرگ
dead center ignition نقطه انفجار
atom samshing انفجار اتمی
detonative اماده انفجار
destruct system سیستم انفجار
aerial burst انفجار هوایی
explosive energy قدرت انفجار
bust انفجار ترکیدگی
countermining انفجار ضد مین
crepitation انفجار مکرر
busts انفجار ترکیدگی
busting انفجار ترکیدگی
burst wave موج انفجار
blow out سوختن انفجار
busted انفجار ترکیدگی
detonable قابل انفجار
POWs صدای انفجار
POW صدای انفجار
detonating slab مسیر انفجار
detonation charge خرج انفجار
detonation cord سیم انفجار
bursting set محل انفجار
sonic booms انفجار صوتی
sonic boom انفجار صوتی
blasts ضربه انفجار
detonatable قابل انفجار
blasts صدای انفجار
the force of the explosion شدت انفجار
explosive قابل انفجار
detonations انفجار ضربهای
outbursts انفجار غضب
detonations انفجار ناگهانی
outburst انفجار غضب
detonation انفجار ضربهای
detonation انفجار ناگهانی
arresting gear دستگاه کم کننده سرعت هواپیما در روی باند دستگاه مهار هواپیما
cold swaging machine دستگاه قالب و سنبه اهنگری سرد دستگاه فشاری حدیده سرد
rheostat دستگاه تنظیم جریانهای متغیر برق دستگاه یا جعبه تنظیم مقاومت
rheostatic دستگاه تنظیم جریانهای متغیر برق دستگاه یا جعبه تنظیم مقاومت
gun slide دستگاه سرسره کشو توپ دستگاه کشوی عاید و دافع توپ
performance factor ضربت عمل کرد دستگاه یابازده دستگاه عامل عمل کرددستگاه
bursts منفجر کردن انفجار
bursts انفجار منفجر شدن
armed ammunition مهمات اماده انفجار
burst منفجر کردن انفجار
impacts اثر ترکش انفجار
poised mine مین اماده انفجار
armed mine مین اماده انفجار
burst انفجار منفجر شدن
late time زمان سکته انفجار
service mine مین قابل انفجار
impact اثر ترکش انفجار
detonating ترکاننده وابسته به انفجار
powder kegs چیز قابل انفجار
explosive range گستره انفجار پذیری
subsidiary عمق دهنده به انفجار
explosives مواد قابل انفجار
afterwinds باد بعد از انفجار
tnt equivalent معادل با قدرت انفجار تی ان تی
blastment تاثیرونفوذ انفجار بادخوردگی
high order detonation انفجار انی وکامل
powder keg چیز قابل انفجار
crepitate انفجار پی درپی کردن
contact fire انفجار در اثر تماس
low order انفجار کند یا ناقص
subsidiaries عمق دهنده به انفجار
blast effect اثر موج انفجار
atomic time زمان انفجار اتمی
flex x خرج انفجار کتابی
flex x خرج انفجار ورقهای
breech chamber محفظه خرج انفجار
data transceiver دستگاه مبادله اطلاعات دستگاه گیرنده و فرستنده اطلاعات کامپیوتری
transducer دستگاه گیرنده نیرو از یک دستگاه ودهنده نیرو بدستگاه دیگری
plate milling stand مقام دستگاه فرز غلطکی مقام دستگاه نورد صفحه
impact action عمل انفجار نیروی ترکش
ice mine مین مخصوص انفجار زیریخی
countermining distance فاصله ضد انفجار زنجیری مین
proximity fuze فیوز مخصوص انفجار مرمی
exudation مواد پخش شونده در یک انفجار
fire time زمان اجرای اتش یا انفجار
contingent effects اثرات احتمالی انفجار هستهای
strip تخلیه موادخطرناک یا قابل انفجار
cipher device وسیله کشف کردن و کد کردن پیامها دستگاه صفر زنی جعبه یا دستگاه رمز کردن
fire in the hole انفجار نزدیک است به جان پناه
discriminating circuit مدارتشخیص دهنده انرژیهای عامل انفجار
ice mining انفجار یخ رودخانه یا دریاچه ها به وسیله مین
drag loading نتیجه کشش بادیا موج انفجار
afterwinds باد مخالف جهت انفجار اتمی
countermining زنجیری کردن ترتیب انفجار مینها
acoustic circuit مدار عکس العمل انفجار صوتی
lazy در رهگیری هوایی یعنی دستگاه یاد شده فعلا مشغول کار است یا از دستگاه یاد شده نمیتوانم استفاده کنم
laziest در رهگیری هوایی یعنی دستگاه یاد شده فعلا مشغول کار است یا از دستگاه یاد شده نمیتوانم استفاده کنم
lazier در رهگیری هوایی یعنی دستگاه یاد شده فعلا مشغول کار است یا از دستگاه یاد شده نمیتوانم استفاده کنم
firing area نقطه شروع انفجار مین میدان تیر
crackle صدای انفجار وشکستگی تولید کردن شکستن
yield قدرت انفجار گلوله تسلیم شدن پس دادن
yields قدرت انفجار گلوله تسلیم شدن پس دادن
crackles صدای انفجار وشکستگی تولید کردن شکستن
crackled صدای انفجار وشکستگی تولید کردن شکستن
yielded قدرت انفجار گلوله تسلیم شدن پس دادن
sticky charge خرج انفجاری قابل چسباندن در محل انفجار
dial test indicator دستگاه نشاندهنده مدرج دستگاه ازمایش کننده مدرج
shock waves موج ضربتی انفجار گلوله معمولی یا بمب اتمی
sympathetic detonation انفجاری که دراثر انفجار مواد منفجره دیگررخ میدهد
shock wave موج ضربتی انفجار گلوله معمولی یا بمب اتمی
zero point نقطه مرکزی گلوله اتشین اتمی در لحظه انفجار
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com