English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 185 (9 milliseconds)
English Persian
wifehood دوران زوجیت
Other Matches
coverture به زوجیت کسی در امدن زوجیت
parity زوجیت
even parity زوجیت جفت
wifehood وفایف زوجیت
marriage ties علقه زوجیت
matrimonial relations علقه زوجیت
odd parity زوجیت طاق
conjugal rights حقوق زوجیت
vinculo matrimonii ناشی از علقه زوجیت
nuptias non concubitus , sedconsensus , برای ایجاد علقه زوجیت
business cycle دوران اقتصادی یا تجارتی دوران ترقی و تنزل فعالیت تجاری و اقتصادی
Safavid period دوران صفویه [اوج دوران شکوفایی فرش ایران که دیگر هرگز تکرار نشد. ایجاد کارگاه های بزرگ قالبافی اصفهان و کاشان تحولی شگرف به دنبال داشت و شاهکارهای آن هنوز در موزه های جهان جلوه گری می کند.]
era دوران
vertigo دوران
rotation دوران
eras دوران
cycled دوران
period دوران
cycle دوران
swimming دوران
periods دوران
cycles دوران
circulations دوران
circulation دوران
gyration دوران
gyrations دوران
the whirligig of fashion دوران دایمی مد
rotation چرخش دوران
rotate دوران کردن
rotates دوران کردن
rotated دوران کردن
aftertime دوران پیری
angle of rotation زاویه دوران
space age دوران کیهان
peacetime دوران صلح
off season در دوران کم کاری
off season در دوران کسادی
lucid interval دوران افاقه
stound دوران درد
sense of rotation جهت دوران
rotation about a line دوران دور یک خط
paleozoic دوران اول
distance between centers طول دوران
wartime دوران جنگ
axis of rotation محور دوران
climacteric دوران یائسگی زن
plane of rotation سطح دوران
qyaternary دوران چهارم
races دوران مسیر
fulcrum نقطه دوران
lives دوران زندگی
life دوران زندگی
revolutions چرخش دوران
revolutions دوران شورش
dizzy دچار دوران سر
revolution چرخش دوران
till in old [great] age تا در دوران سالمندی
circulation دوران خون
circulations دوران خون
raced دوران مسیر
revolution دوران شورش
race دوران مسیر
geriatrist امراض دوران پیری
geocentric دوران زمین مرکزی
geriatrician امراض دوران پیریgyrfalcon
iceman یخی بستر دوران یخ
off season وابسته به این دوران
instantaneous center of rotation مرکز دوران لحظهای
rotational دوران گردش بدور
rotation about a point دوران دور یک نقطه
obligated tour دوران مشمولیت وفیفه
vertiginous سرگیجهای دوران کننده
season دوران چاشنی زدن
seasoned دوران چاشنی زدن
seasons دوران چاشنی زدن
golden ages دوران رونق و رفاه
jumped-up تازه به دوران رسیده
rotation around [about] a point دوران دور نقطه ای
rotation دوران گردش بدور
circulatory مربوط یه دوران خون
spinning چرخش [گردش] [دوران ]
azoic دوران ماقبل تاریخ
revolutions دور دوران کامل
golden age دوران رونق و رفاه
revolution دور دوران کامل
rotation about ... دوران دور ... [محوری یا جایی]
The whirligig of time revolves. دوران دایمی زمان می چرخد.
Early Christian architecture سبک معماری دوران مسیحیت
whirligig of something دوران دایمی [اصطلاح مجازی]
Difficult times lie ahead. دوران سختی درپیش است
Victoriana وابسته به دوران ملکه ویکتوریا
yawed دوران هواپیما حول محورقائم
mesozoic era دوران دوم زمین شناسی
protectorates دوران حکومت کرامول درانگلستان
gyrate چرخ زدن دوران داشتن
long run period دوران محاسبه بلند مدت
anthropic مربوط به دوران پیدایش انسان
age earnings profile برنامه درامد در دوران زندگی
unemployment benefit کمک دریافتی در دوران بیکاری
yaw دوران هواپیما حول محورقائم
whirls چرخش یا دوران جریان سیال
whirling چرخش یا دوران جریان سیال
whirled چرخش یا دوران جریان سیال
peripheral course دوران پیش دانشگاهی نظامی
retrograde دوران در خلاف جهت معمول
protectorate دوران حکومت کرامول درانگلستان
gyrated چرخ زدن دوران داشتن
gyrates چرخ زدن دوران داشتن
gyrating چرخ زدن دوران داشتن
whirl چرخش یا دوران جریان سیال
It reminds me of my schooldays . مرا بیاد دوران مدرسه می اندازد
twists دوران حول محور افقی پیچش
Pre-Raphaelites هر نقاش ایتالیایی پیش از دوران رافائل
period منتهادرجه دوران مربوط به دوره بخصوصی
twisting دوران حول محور افقی پیچش
We are living in the age of mass communication. ما در دوران ارتباطات جمعی زندگی می کنیم.
twist دوران حول محور افقی پیچش
rolled دوران حول محور طولی غلطش
roll دوران حول محور طولی غلطش
periods منتهادرجه دوران مربوط به دوره بخصوصی
Pre-Raphaelite هر نقاش ایتالیایی پیش از دوران رافائل
lathe center مرکز یا محور دوران ماشین تراش
paleocene قسمتی از دوران سوم زمین شناسی
rolls دوران حول محور طولی غلطش
hallstatt وابسته به دوران قبل از عصراهن اروپا
lying in دوران استراحت ونقاهت بعداز زایمان
vorticity میزان برداری دوران موضعی سیال
paleontology مبحث زیست شناسی دوران قدیم
bank دوران یا متمایل شدن هواپیماحول محور طولی
Edwardian معماری دوران ادوارد اول و دوم وسوم
banks دوران یا متمایل شدن هواپیماحول محور طولی
quadrangles حیاط یافضای بزرگ که دوران ساختمان باشد
dog days چله تابستان دوران رکود و عدم فعالیت
quadrangle حیاط یافضای بزرگ که دوران ساختمان باشد
Edwardian ادبیات و هنر و مد لباس دوران ادوارد هفتم
mastodon پستانداری شبیه فیل که در دوران الیگوسن وپلیستوسن میزیسته
golden age دوران طلایی که در آن بشر شاد و سعادتمند و معصوم بود
ornithopter هواپیمایی که در ان بالهاحول محوری نوسان میکنندولی دوران نمیکنند
golden ages دوران طلایی که در آن بشر شاد و سعادتمند و معصوم بود
paleontologist ویژه گر زیست شناسی دوران قدیم یا کهنه سنگی
rhythm method روش تنظیم خانواده از راه شناخت دوران باروری زن
shamanism پیروی از عقاید جادوگران وکاهنان دوران اولیه تمدن بشر
lenten veil پرده روی صلیب ومجسمه ها [دوران پرهیز وروزه کاتولیک ها]
wheel mode ماهواره یا بخشی از ان که اغلب با سرعت کم بمنظورپایدارسازی وضعیت دوران میکند
hunger cloth پرده روی صلیب ومجسمه ها [دوران پرهیز وروزه کاتولیک ها]
autumn برگ ریزان زمان رسیدن و نزول چیزی دوران کمال
autumns برگ ریزان زمان رسیدن و نزول چیزی دوران کمال
pin میخ کوچک ساعت محور کوچکی که چیزی دوران بگردد
disturbing moment گشتاوری که در جهت دوران هواپیما حول یک محور بر ان اثر میکند
pinned میخ کوچک ساعت محور کوچکی که چیزی دوران بگردد
pinning میخ کوچک ساعت محور کوچکی که چیزی دوران بگردد
rotor incidence زاویه بین سطوح عمود برمحور دوران و باد نسبی
inertia welding جوشکاری توسط دوران سریع و فشار بین سطوح تماس
pitch speed حاصل ضرب گام هندسی متوسط و تعداد دوران درواحد زمان
sabbatical year در دوران یهودیان باستان سال هفتم که طی آن زمین را آیش می کردند و بدهکاران را می بخشیدند
probation officers ماموری که متهم در طی دوران تعلیق اجرای مجازات باید تحت نظراو باشد
dendrochronology دوران شناسی و مطالعه قدمت محیط از روی حلقههای متشکله در چوب درختان
probation officer ماموری که متهم در طی دوران تعلیق اجرای مجازات باید تحت نظراو باشد
pitch control کنترل دوران هواپیما حول محور عرضی در هواپیماهای عمود پروازو در سرعت نسبی کم یا صفر
new deal روش سیاسی جدیدی که از دوران روزولت اعمال ان از طرف دولت ایالات متحده امریکا شروع شد
vortex line خطی که جهت ان در هر نقطه بر بردار دوران منطبق وخطوط مماس براین خط باجهت موضعی جریان موازی میباشند
wheel satellite ماهوارهای که بصورت دایرهای ساخته شده و معمولابرای پایداری وضعیت یا واردساختن گرانش ساختگی به سرنشینان دوران میکند
gyro برای نشان دادن یا اندازه گیری حرکت زاویهای پایه خودحول یک یا دو محور عمود برمحور دوران بهره میگیرد
constant speed propeller ملخی که سیستم کنترل ان دارای یک گاورنر و یک فیدبک بوده و گام ملخ را به منظورثابت نگه داشتن سرعت دوران تنظیم میکند
low cycle fatigue خستگی ناشی از لرزشهایی بافرکانس کم ناشی از تغییرسرعت دوران دستگاه
rate integration gyro ژایرویی با یک درجه ازادی که محور خروجی ان با مایع چسبناکی به محور دوران متصل شده
combustion starter مکانیزمی که در ان احتراق یک سوخت ترکیب سوخت و هواانرژی لازم برای شروع دوران موتور را تامین میکند
coriolis effect پاسخهای فیزیولوژیکی شخصی که داخل یک محفظه در حال دوران در هر جهت بجز جهت موازی با محورهادرحال حرکت است
vane pump خانواده وسیعی از پمپهای سیالات که در ان سطوح تخت در محفظههای خارج ازمرکز دور تا دور شفت گردنده دوران میکنند
coordinated turn دورزدن هواپیما بطوریکه کنترلهای مربوط به دوران حول هر سه محور مورداستفاده قرار گرفته و مانع سر خوردن هواپیما به داخل یا خارج پیچ میشوند
geriatrics رشتهای از علم طب که درباره امراض دوران پیری و افراد پیر بحث میکند مبحث امراض پیری
tertiary قسمت سوم دوران سوم
magnetic ritation گردش مغناطیسی دوران مغناطیسی
caducity کهولت ضعف دوران کهولت
angle of rotation زاویه دوران زاویه چرخش
closed cycle reactor system در هسته شناسی راکتوری که در ان گرمای اولیه حاصل ازشکافت برای انجام کار مفیدتوسط دوران یا گردش ماده سرد کننده در یک مدار بسته دارای مکانیزم تبادل حرارتی به خارج از هسته منتقل میشود
careering شغل مدت خدمت دوران خدمت خدمت
careered شغل مدت خدمت دوران خدمت خدمت
careers شغل مدت خدمت دوران خدمت خدمت
career شغل مدت خدمت دوران خدمت خدمت
pendant سر ترنج [کلاله] [سر ترنج را به طرح های دوران صفویه نسبت می دهند و معمولا نقشی از ترنج مرکزی را نشان می دهد و به صورت های مختلف هندسی، بیضی شکل، دایره ای و چند ضلعی بافته می شود.]
drunks مستی دوران مستی
drunk مستی دوران مستی
Anatolia منطقه آناتولی که بین دریای سیاه و دریای مدیترانه قرار داشته و یکی از مراکز عمده قالیبافی ترکی، کردی، ارمنی و یونانی است. بیشتر به بافت فرش با گره ترکی معروف بوده و به دوران سلجوقیان باز می گردد.
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com