English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
English Persian
elbow telescope دوربین بازویی
Other Matches
sniper scope دوربین تیراندازی بوسیله تیراندازان ماهر دوربین مادون قرمز دیدبانی در شب
infinity method روش موازی کردن دو خط تارموی دوربین تنظیم دوربین در بینهایت
angle of view زاویه رویت دوربین عکاسی میدان دید دوربین
cross line بعلاوه داخل دوربین خط تار موی دوربین
hyperfocal distance مسافت بین عدسی دوربین تانزدیکترین اشیاء میدان تصویردوربین وقتی که دوربین روی فاصله بینهایت تنظیم شود
humeral بازویی
brachial بازویی
brachio <prefix> بازویی [پزشکی]
transepts بازویی چلیپا
transept بازویی چلیپا
transept بازویی کلیسا
transepts بازویی کلیسا
radial drilling machine دستگاه مته بازویی
bow arm بازویی که کمان را می گیرد
synchroscope دوربین کنترل اتش خودکارپدافند هوایی دوربین دستگاه توزیع اتش خودکار
service chevron علایم بازویی که خدمات جنگی را نشان میدهد
collimating sight دوربین نشانه روی لوله توپ به هدف دوربین منطبق کننده لوله و هدف
lens distortion خطای عدسی دوربین عکاسی انحراف عدسی دوربین عکاسی
telescope دوربین
camera دوربین
presbyopic دوربین
binocular دوربین
opera glasses دوربین
telescopes دوربین
the penetration of a telescope دوربین
far sighted دوربین
far-sighted دوربین
longsighted دوربین
long sighted دوربین
night glass دوربین شب
cameras دوربین
far seeing دوربین
television camera tube دوربین تلویزیونی
hypermetrope ادم دوربین
pickup tube دوربین تلویزیونی
camera tube دوربین تلویزیونی
director sight دوربین هادی
camera nadir خط لولای دوربین
drawtube لوله دوربین
reticle عدسی دوربین
electron camera دوربین الکترونی
coarse sight دوربین یدکی
eye piece عدسی سر دوربین
cross hair خط داخل دوربین
miniature camera دوربین مینیاتوری
field glass دوربین صحرایی
computing sight دوربین محاسب
gun sight دوربین توپ
color camera دوربین رنگی
metascope دوربین تک چشمی
kodak دوربین عکاسی
box cameras دوربین قوطی
box camera دوربین قوطی
sights دوربین دیدن
observation camera دوربین امنیتی
sight دوربین دیدن
security camera دوربین امنیتی
surveillance camera دوربین امنیتی
closed-circuit camera دوربین امنیتی
opticians دوربین فروش
vial حباب دوربین
optician دوربین فروش
telescopes دوربین نجومی
telescopy فن استعمال دوربین
the penetration of a telescope قوه دوربین
theodo;ite دوربین مهندسی
spyglass دوربین کوچک
CCTV camera دوربین امنیتی
observation camera دوربین نظارت
telescope دوربین نجومی
CCTV camera دوربین نظارت
security camera دوربین نظارت
binocular دوربین دوچشمی
camera-shy بیزار از دوربین
closed-circuit camera دوربین نظارت
surveillance camera دوربین نظارت
lens عدسی دوربین
binocular دوربین دو چشم
reflex sight دوربین منشوری
reticle شبکه دوربین نجومی
macrometer دوربین مسافت سنج
telescopic alidade عضاده دوربین دار
line of collimation خط تنظیم عدسی دوربین
riflescope دوربین روی تفنگ
snooper scope دوربین تعقیب و دیدبانی
tacheometer دوربین نقشه برداری
tachometric sight دوربین مسافت یاب
spotting scope دوربین روی سه پایه
tachometric sight دوربین مسافت سنج
opera glass دوربین مخصوص اپرا
tachymeter دوربین مسافت یاب
vidicon لوله دوربین عکاسی
reticle تار موی دوربین
minicamera دوربین خیلی کوچک
minicam دوربین خیلی کوچک
miniature camera دوربین تصاویر کوچک
glass ایینه شیشه دوربین
observation camera دوربین مدار بسته
CCTV camera دوربین مدار بسته
camera axis محور دوربین عکاسی
camera nadir محورلولایی دوربین عکاسی
camera window دریچه دیافراگم دوربین
colminator دوربین شاخص توپ
security camera دوربین مدار بسته
air survey camera دوربین عکسبرداری هوایی
sight دوربین نشانه روی
sights دوربین نشانه روی
sighting دیدن از داخل دوربین
sightings دیدن از داخل دوربین
camera دوربین یا جعبه عکاسی
cameras دوربین یا جعبه عکاسی
closed-circuit camera دوربین مدار بسته
surveillance camera دوربین مدار بسته
computing gunsight دوربین محاسب توپ
fixed reticle عدسی ثابت دوربین
isocentre خط المرکزین دوربین عکاسی
(iris) diaphragm دیافراگم [دوربین عکاسی]
infrared viewer دوربین دیدبانی شبانه
flash bulb فلاش دوربین عکاسی
dumpy level تراز دوربین دار
drawtube دیدگاه میکرسکوپ یا دوربین
camera magazine کاست فیلم دوربین
infrared viewer دوربین مادون قرمز
iris دیافراگم [دوربین عکاسی]
glass دستگاه ارتفاع سنج دوربین
instrument وسیله دوربین یا زاویه یاب
tachymeter دوربین پیمایش بلندی یا فاصله
computing gunsight دوربین محاسب عناصر تیر
opticians عینک فروش دوربین ساز
telescopic alidade سمت گیر دوربین دار
optician عینک فروش دوربین ساز
powers درشت نمایی قدرت دوربین
powering درشت نمایی قدرت دوربین
powered درشت نمایی قدرت دوربین
power درشت نمایی قدرت دوربین
image camera tube لامپ تصویر میانی دوربین
helioscope دوربین افتاب بینی خورشیدبین
photoheliograph دوربین مخصوص عکسبرداری از خورشید
cross hair تار موی وسط دوربین
reticle میدان دید داخل دوربین
dynameter اسباب سنجش قوه دوربین
eyeglass شیشهء دوربین یاذره بین
air cartographic camera دوربین عکس برداری هوایی
sighting device دوربین دستگاه نشانه روی
tricking درجه بندی عدسی دوربین
tricked درجه بندی عدسی دوربین
camcorders دوربین فیلمبرداری ویدیو و تلویزیون
trick درجه بندی عدسی دوربین
camcorder دوربین فیلمبرداری ویدیو و تلویزیون
focal length فاصله کانونی دوربین یاعدسی
tribrach گهواره نصب دوربین نقشه برداری
time exposure مدت بازماندن دیافراگم دوربین عکاسی
hyperope مبتلا به مرض دوربینی شخص دوربین
race glass دوربین ویژه برای تماشای مسابقه
sniperscope دوربین مخصوص هدف گیری دشمن
snooperscope دوربین مخصوص هدف گیری دشمن
sound camera دوربین فیلمبرداری مجهزبدستگاه ضبط صوت
angular velocity bombsight دوربین سنجش زاویه رهایی بمب
phototelescope دوربین عکس برداری ار کرههای اسمانی
telecamera دوربین مخصوص عکاسی ازفواصل دور
synchronous sight دوربین نافم سیستم پرتاب بمب
field glass عدسی درونی دوربین یاذره بین
continuous strip camera دوربین عکسبرداری به طریق نوار مداوم
panoramic دوربین منظره نما یا افق نمادر عکاسی
theodolite دوربین مهندسی زاویه سنج طول یاب
theodolites دوربین مهندسی زاویه سنج طول یاب
field of view حدود دید یک دوربین شبیه سازی شده
floating reticle تار موی مواج زاویه یاب یا دوربین
zoom lens عدسی دوربین عکاسی دارای کانون متغیر
zoom lenses عدسی دوربین عکاسی دارای کانون متغیر
starlight scope دوربین دید شبانه با استفاده از نور ستارگان
plumb point نقطه شاغولی دوربین هواپیمادر لحظه عکس برداری
z correction تصحیح انحراف محور قائم دوربین در عکس هوایی
panoramas منافر مختلفی که پی در پی پشت شهرفرنگ یا دوربین ازنظر بگذرد
panorama منافر مختلفی که پی در پی پشت شهرفرنگ یا دوربین ازنظر بگذرد
reticle تار موئینی که در دوربین نقشه برداری وجود دارد
object glass عدسی دوربین یاریزبین که نزدیک تراست بچیزی که میخواهندببند
periscope دوربین زیر دریایی مخصوص مشاهده اشیاء روی سطح اب
box cameras دوربین عکاسی ساده و جعبه مانند که دستگاه میزان ندارد
tip در عکاسی هوایی چرخش دوربین حول محور افقی هواپیما
tipping در عکاسی هوایی چرخش دوربین حول محور افقی هواپیما
periscopes دوربین زیر دریایی مخصوص مشاهده اشیاء روی سطح اب
theodolites دوربین اپتیکی برای اندازه گیری زوایای قائم یا افقی
theodolite دوربین اپتیکی برای اندازه گیری زوایای قائم یا افقی
box camera دوربین عکاسی ساده و جعبه مانند که دستگاه میزان ندارد
crab angle زاویه بین مسیر حرکت هواپیما و محور دوربین عکاسی
pantoscope دوربین عکاسی که عدسی گردنده داردوازدورنمای مسلسل عکس برمیدارد
camera cycling rate نواخت باز و بسته شدن دیافراگم دوربین دوره تناوب عکاسی
pattern الگوریتم ها یا توابع برنامه که می توانند یک شکل را از دوربین ویدیو و.. تشخیص دهند
patterns الگوریتم ها یا توابع برنامه که می توانند یک شکل را از دوربین ویدیو و.. تشخیص دهند
panoramic camera دوربین عکاسی که عدسی گردنده داردو ازدورنمای مسلسل عکس برمیدارد
panopticon نمایشگاه کالای گوناگون اسبابی که دوربین و ریزبین هردودران جمع میشود
target selector دوربین انتخاب هدف دوربینی که مخصوص انتخاب هدفها به وسیله توپ است
camera station ایستگاه تنظیم عکاسی هوایی نقطه تنظیم دوربین
telescopic دستگاه شکسته بندی تلسکوپیک چوبهای شکسته بندی مربوط به دوربین تلسکوپی یادستگاه نشانه روی
presbyope شخص پیرچشم شخص دوربین
presbyopia شخص پیرچشم شخص دوربین
kinematograph دستگاه سینما دوربین سینما
coarse setting تنظیمات دقیق دوربین یازاویه یاب بستن تنظیمات جزیی به زاویه یاب
boresight محوریابی لوله توپ وسیله محوریابی دوربین محوریابی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com