English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 205 (12 milliseconds)
English Persian
CCTV camera دوربین مدار بسته
observation camera دوربین مدار بسته
security camera دوربین مدار بسته
surveillance camera دوربین مدار بسته
closed-circuit camera دوربین مدار بسته
Other Matches
pinning یکی از چندین قطعه سیم کوچک متصل به بسته مدار مجتماع که به IC امکان اتصال به تخته مدار میدهد
pin یکی از چندین قطعه سیم کوچک متصل به بسته مدار مجتماع که به IC امکان اتصال به تخته مدار میدهد
pinned یکی از چندین قطعه سیم کوچک متصل به بسته مدار مجتماع که به IC امکان اتصال به تخته مدار میدهد
camera cycling rate نواخت باز و بسته شدن دیافراگم دوربین دوره تناوب عکاسی
closed circuits مدار بسته
closed circuit مدار بسته
closed magnetic circuit مدار مغناطیسی بسته
closed circuit battery باتری با مدار بسته
closed-circuit television تلویزیون مدار بسته
closed circuit television تلویزیون مدار بسته
closed coil armature ارمیچر مدار بسته
closed circuit tunnel تونل مدار بسته
vapor cycle سرد زائی مدار بسته
oil circulation مدار یا مسیر بسته گردش روغن
balances خط ارتباطی که از هر سه توسط یک مدار متعادل بسته شده است تا از انعکاس سیگنال جلوگیری کند
balance خط ارتباطی که از هر سه توسط یک مدار متعادل بسته شده است تا از انعکاس سیگنال جلوگیری کند
dip Package Line in Dual وسیلهای که روی ان یک مدار مجتمع نصب میشود بسته درون برنامه دو واحدی
dips Package Line in Dual وسیلهای که روی ان یک مدار مجتمع نصب میشود بسته درون برنامه دو واحدی
flattest بسته مدار مجتمع که لبههای آن افقی هستند و باعث میشود وسیله مستقیماگ در PBS نصب شود و نیازی به سوراخها نیست
flat بسته مدار مجتمع که لبههای آن افقی هستند و باعث میشود وسیله مستقیماگ در PBS نصب شود و نیازی به سوراخها نیست
sniper scope دوربین تیراندازی بوسیله تیراندازان ماهر دوربین مادون قرمز دیدبانی در شب
infinity method روش موازی کردن دو خط تارموی دوربین تنظیم دوربین در بینهایت
angle of view زاویه رویت دوربین عکاسی میدان دید دوربین
duplex مدار دو طرفه یا دوسیمه مدار دوپلکس مدار دوجزئی چاشنی دو فتیلهای پخش مجدد پیام
duplexes مدار دو طرفه یا دوسیمه مدار دوپلکس مدار دوجزئی چاشنی دو فتیلهای پخش مجدد پیام
cross line بعلاوه داخل دوربین خط تار موی دوربین
hyperfocal distance مسافت بین عدسی دوربین تانزدیکترین اشیاء میدان تصویردوربین وقتی که دوربین روی فاصله بینهایت تنظیم شود
synchroscope دوربین کنترل اتش خودکارپدافند هوایی دوربین دستگاه توزیع اتش خودکار
closed cycle reactor system در هسته شناسی راکتوری که در ان گرمای اولیه حاصل ازشکافت برای انجام کار مفیدتوسط دوران یا گردش ماده سرد کننده در یک مدار بسته دارای مکانیزم تبادل حرارتی به خارج از هسته منتقل میشود
collimating sight دوربین نشانه روی لوله توپ به هدف دوربین منطبق کننده لوله و هدف
packet بخشی از router شبکه که زمان ارسال بسته داده به مقصد را مشخص میکند بسته به مسیر انتخابی
packets بخشی از router شبکه که زمان ارسال بسته داده به مقصد را مشخص میکند بسته به مسیر انتخابی
pad ناحیهای از مس مسطح روی یک تخته مدار چاپی که محل اتصال سیمهای تشکیل دهنده مدار بوده و به وسیله ان انتقال میان سیمی از یک طرف تخته مدار چاپی به طرف دیگر صورت می گیرد پر کردن فیلدی از داده بافضای خالی دفترچه یادداشت
pads ناحیهای از مس مسطح روی یک تخته مدار چاپی که محل اتصال سیمهای تشکیل دهنده مدار بوده و به وسیله ان انتقال میان سیمی از یک طرف تخته مدار چاپی به طرف دیگر صورت می گیرد پر کردن فیلدی از داده بافضای خالی دفترچه یادداشت
composite circuit مدار الکترونیکی که از چندین مدار و قطعه کوچکتر تشکیل شده است
switching مدار الکترونیکی که میتواند پیام ها را از یک خط یا مدار د مرکز کنترل به دیگری ارسال کند
inferior planet سیارهای که مدار گردش ان کوچکتر از مدار زمین میباشد
packaging ماده محافظ اشیا که بسته بندی می شوند. مواد جذاب برای بسته بندی کالاها
mask design اخرین مرحله از طراحی مدارمجتمع که به وسیله ان طرح مدار از طریق پوششهای چندگانه مربوط به لایههای گوناگون مدار مجتمع تحقق می یابد
lens distortion خطای عدسی دوربین عکاسی انحراف عدسی دوربین عکاسی
child window پنجره کوچکتر نمیتواند از مرز پنجره بزرگتر خارج شود و وقتی پنجره اصلی بسته است آن هم بسته میشود
powder train مدار خرج مدار باروت
firing circuit مدار چاشنی مدار انفجار
gift wrap بسته بندی کردن در کاغذ بسته بندی روبان دارپیچیدن
one hook مدار انفجاری که فقط به یک عامل انفجاری نیاز دارد مدار یک عامله
multicast packet بسته داده که به آدرسهای شبکه انتخاب شده ارسال میشود. یک بسته راه دور به تمام ایستگاههای شبکه فرستاده میشود
slated items مواد سوختی قوال و بسته بندی شده مواد سوختی یک جاو در بسته
interface 1-تغییر وسیله با افزودن مدار یا اتصال به آن برای ساخت سیستم ارتباطی استاندارد. 2-اتصال دو یا چند وسیله ناسازگار با هم با مدار برای برقراری ارتباط
interfaces 1-تغییر وسیله با افزودن مدار یا اتصال به آن برای ساخت سیستم ارتباطی استاندارد. 2-اتصال دو یا چند وسیله ناسازگار با هم با مدار برای برقراری ارتباط
gradient circuit مدار حساس به تغییر میزان قدرت مکانیسم عامل انفجار مدار حساس به تغییر قدرت چاشنی مین
telescopes دوربین
far sighted دوربین
opera glasses دوربین
binocular دوربین
presbyopic دوربین
camera دوربین
night glass دوربین شب
long sighted دوربین
cameras دوربین
far seeing دوربین
the penetration of a telescope دوربین
longsighted دوربین
telescope دوربین
far-sighted دوربین
coarse sight دوربین یدکی
telescope دوربین نجومی
spyglass دوربین کوچک
camera tube دوربین تلویزیونی
camera nadir خط لولای دوربین
pickup tube دوربین تلویزیونی
television camera tube دوربین تلویزیونی
theodo;ite دوربین مهندسی
the penetration of a telescope قوه دوربین
vial حباب دوربین
reticle عدسی دوربین
reflex sight دوربین منشوری
telescopes دوربین نجومی
box camera دوربین قوطی
telescopy فن استعمال دوربین
binocular دوربین دو چشم
camera-shy بیزار از دوربین
binocular دوربین دوچشمی
hypermetrope ادم دوربین
kodak دوربین عکاسی
opticians دوربین فروش
box cameras دوربین قوطی
optician دوربین فروش
field glass دوربین صحرایی
CCTV camera دوربین نظارت
observation camera دوربین نظارت
security camera دوربین نظارت
closed-circuit camera دوربین امنیتی
gun sight دوربین توپ
security camera دوربین امنیتی
observation camera دوربین امنیتی
CCTV camera دوربین امنیتی
closed-circuit camera دوربین نظارت
surveillance camera دوربین امنیتی
surveillance camera دوربین نظارت
metascope دوربین تک چشمی
miniature camera دوربین مینیاتوری
drawtube لوله دوربین
sights دوربین دیدن
director sight دوربین هادی
sight دوربین دیدن
cross hair خط داخل دوربین
computing sight دوربین محاسب
lens عدسی دوربین
color camera دوربین رنگی
elbow telescope دوربین بازویی
electron camera دوربین الکترونی
eye piece عدسی سر دوربین
opera glass دوربین مخصوص اپرا
minicamera دوربین خیلی کوچک
colminator دوربین شاخص توپ
riflescope دوربین روی تفنگ
camera nadir محورلولایی دوربین عکاسی
reticle تار موی دوربین
miniature camera دوربین تصاویر کوچک
infrared viewer دوربین دیدبانی شبانه
camera magazine کاست فیلم دوربین
infrared viewer دوربین مادون قرمز
camera axis محور دوربین عکاسی
reticle شبکه دوربین نجومی
minicam دوربین خیلی کوچک
camera window دریچه دیافراگم دوربین
computing gunsight دوربین محاسب توپ
dumpy level تراز دوربین دار
isocentre خط المرکزین دوربین عکاسی
line of collimation خط تنظیم عدسی دوربین
drawtube دیدگاه میکرسکوپ یا دوربین
flash bulb فلاش دوربین عکاسی
fixed reticle عدسی ثابت دوربین
tachymeter دوربین مسافت یاب
macrometer دوربین مسافت سنج
snooper scope دوربین تعقیب و دیدبانی
sight دوربین نشانه روی
air survey camera دوربین عکسبرداری هوایی
sighting دیدن از داخل دوربین
telescopic alidade عضاده دوربین دار
vidicon لوله دوربین عکاسی
sightings دیدن از داخل دوربین
camera دوربین یا جعبه عکاسی
cameras دوربین یا جعبه عکاسی
sights دوربین نشانه روی
iris دیافراگم [دوربین عکاسی]
tachometric sight دوربین مسافت سنج
tachometric sight دوربین مسافت یاب
spotting scope دوربین روی سه پایه
glass ایینه شیشه دوربین
(iris) diaphragm دیافراگم [دوربین عکاسی]
tacheometer دوربین نقشه برداری
camcorders دوربین فیلمبرداری ویدیو و تلویزیون
eyeglass شیشهء دوربین یاذره بین
computing gunsight دوربین محاسب عناصر تیر
tricking درجه بندی عدسی دوربین
photoheliograph دوربین مخصوص عکسبرداری از خورشید
cross hair تار موی وسط دوربین
reticle میدان دید داخل دوربین
dynameter اسباب سنجش قوه دوربین
trick درجه بندی عدسی دوربین
camcorder دوربین فیلمبرداری ویدیو و تلویزیون
helioscope دوربین افتاب بینی خورشیدبین
glass دستگاه ارتفاع سنج دوربین
telescopic alidade سمت گیر دوربین دار
tricked درجه بندی عدسی دوربین
tachymeter دوربین پیمایش بلندی یا فاصله
focal length فاصله کانونی دوربین یاعدسی
image camera tube لامپ تصویر میانی دوربین
optician عینک فروش دوربین ساز
powers درشت نمایی قدرت دوربین
powering درشت نمایی قدرت دوربین
instrument وسیله دوربین یا زاویه یاب
powered درشت نمایی قدرت دوربین
sighting device دوربین دستگاه نشانه روی
power درشت نمایی قدرت دوربین
opticians عینک فروش دوربین ساز
air cartographic camera دوربین عکس برداری هوایی
hyperope مبتلا به مرض دوربینی شخص دوربین
field glass عدسی درونی دوربین یاذره بین
continuous strip camera دوربین عکسبرداری به طریق نوار مداوم
phototelescope دوربین عکس برداری ار کرههای اسمانی
snooperscope دوربین مخصوص هدف گیری دشمن
race glass دوربین ویژه برای تماشای مسابقه
sound camera دوربین فیلمبرداری مجهزبدستگاه ضبط صوت
sniperscope دوربین مخصوص هدف گیری دشمن
tribrach گهواره نصب دوربین نقشه برداری
time exposure مدت بازماندن دیافراگم دوربین عکاسی
synchronous sight دوربین نافم سیستم پرتاب بمب
angular velocity bombsight دوربین سنجش زاویه رهایی بمب
telecamera دوربین مخصوص عکاسی ازفواصل دور
zoom lens عدسی دوربین عکاسی دارای کانون متغیر
theodolite دوربین مهندسی زاویه سنج طول یاب
zoom lenses عدسی دوربین عکاسی دارای کانون متغیر
starlight scope دوربین دید شبانه با استفاده از نور ستارگان
field of view حدود دید یک دوربین شبیه سازی شده
floating reticle تار موی مواج زاویه یاب یا دوربین
panoramic دوربین منظره نما یا افق نمادر عکاسی
theodolites دوربین مهندسی زاویه سنج طول یاب
panorama منافر مختلفی که پی در پی پشت شهرفرنگ یا دوربین ازنظر بگذرد
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com