English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (7 milliseconds)
English Persian
Full phrase not found.
Full phrase Google translation result
Search result with all words
pythiad دوره چهار ساله جشنهای ورزشی " پیتین "
Other Matches
sexennium دوره شش ساله
triennium دوره سه ساله
decades دوره ده ساله دهدهی
septennium دوره هفت ساله
septennate دوره هفت ساله
lustrum دوره پنج ساله
indiction دوره پانزده ساله
quinquennium دوره پنج ساله
millenium دوره هزار ساله
quinquenniad دوره پنج ساله
decade دوره ده ساله دهدهی
sexagesimal شصتم دوره شصت ساله
millenial وابسته به دوره هزار ساله
quinquennial پنج ساله دوره پنج ساله
four stroke cycle دوره چهار زمانه
Grand Prix یک دوره مسابقه بین المللی بین اسبهای سه ساله درفرانسه
Grands Prix یک دوره مسابقه بین المللی بین اسبهای سه ساله درفرانسه
sportscast برنامههای ورزشی رادیو وتلویزیون گوینده برنامه ورزشی
sportscasters برنامههای ورزشی رادیو وتلویزیون گوینده برنامه ورزشی
sportscaster برنامههای ورزشی رادیو وتلویزیون گوینده برنامه ورزشی
sportscasts برنامههای ورزشی رادیو وتلویزیون گوینده برنامه ورزشی
brownie دختر پیشاهنگ هشت ساله تایازده ساله
brownies دختر پیشاهنگ هشت ساله تایازده ساله
unit citation جشنهای یکانی
olympiad جشنهای بازیهای المپیک
cross-in-square [کلیسای معمول در رم شرقی با چهار گوشه و میدان و چهار طاق گهواره ای]
four poster تختخوابی که چهار تیر یادیرک در چهار گوشه دارد
trapezium چهار پهلو چهار ضلعی غیر منظم
quatrefoil چهار وجهی [این اصطلاح موقعی که یک نگاره و یا کل فرش از چهار قسمت کاملا قرینه بوجود آمده باشد، بکار می رود.]
tetrahedron جسم چهار سطحی چهار ضلعی
quadrumvir انجمنی مرکب از چهار تن چهار نفری
tetragonal دارای چهار زاویه چهار کنجی
tetrapterous دارای چهار بال چهار جناحی
quadrumana چهار دستان میمونهای چهار دست و پا
quadrangles چهار گوش چهار دیواری
qyaternary چهار واحدی چهار عضوی
quadrangle چهار گوش چهار دیواری
quatrefoil چهار ترک چهار گوشه
cooling-off periods دوره رسیدگی دوره ارامش موقت برای حل مسالمت امیز اختلاف نظرات
cooling-off period دوره رسیدگی دوره ارامش موقت برای حل مسالمت امیز اختلاف نظرات
cooling off period دوره رسیدگی دوره ارامش موقت برای حل مسالمت امیز اختلاف نظرات
holocene وابسته به دوره زمین شناسی حاضر که ازپایان دوره پلیستوسن شروع میگردد
interregnums فاصله میان دوره یک سلطنت با دوره دیگر
interregnum فاصله میان دوره یک سلطنت با دوره دیگر
interregna فاصله میان دوره یک سلطنت با دوره دیگر
athletic ورزشی
agonistic ورزشی
sporty ورزشی
gymnastical ورزشی
sports medicine طب ورزشی
club sport باشگاه ورزشی
sweetsuit عرقگیر ورزشی
athletic trainer پزشکیار ورزشی
color تفسیر ورزشی
coliseum استادیوم ورزشی
hot air balloon بالن ورزشی
aerostat بالون ورزشی
gymnasium مجموعه ورزشی
jersey پیراهن ورزشی
sports facility تاسیسات ورزشی
jerseys پیراهن ورزشی
hot-air balloons بالن ورزشی
sport skill مهارت ورزشی
hot-air balloon بالن ورزشی
gymnasiums مجموعه ورزشی
calendars تقویم ورزشی
calendar تقویم ورزشی
sweets عرقگیر ورزشی
wheel اتحادیه ورزشی
wheeling اتحادیه ورزشی
wheels اتحادیه ورزشی
dumbbell اسباب ورزشی
indian club میل ورزشی
game مسابقههای ورزشی
physical exercise تمرین ورزشی
dumbbells اسباب ورزشی
year-long یک ساله
decennry ده ساله
ten years old ده ساله
triennial سه ساله
triennal سه ساله
annuals یک ساله
vicennial 02 ساله
annual یک ساله
decades 01 ساله
sexennial شش ساله
decade 01 ساله
colporteur کتاب فروش دوره گرد فروشنده دوره گرد
athletic training room اطاق پزشکی- ورزشی
country clubs باشگاه ورزشی وتفریحی
launch قایق ورزشی و صیادی
sport skill pattern الگوی مهارت ورزشی
launching قایق ورزشی و صیادی
country club باشگاه ورزشی وتفریحی
sportswriter وقایع نگار ورزشی
launched قایق ورزشی و صیادی
launches قایق ورزشی و صیادی
hosting تهیه تسهیلات ورزشی
host تهیه تسهیلات ورزشی
hosts تهیه تسهیلات ورزشی
ballets رقص ورزشی و هنری
gymkhana ورزشگاه باشگاه ورزشی
hosted تهیه تسهیلات ورزشی
gymkhanas ورزشگاه باشگاه ورزشی
player هنرپیشه بازیکن ورزشی
ballet رقص ورزشی و هنری
quadrangena rian چهل ساله
bicentenary دویست ساله
sorrel گوزن نر سه ساله
seventies هفتاد ساله
year-round <idiom> همه ساله
nonagenarian نود ساله
half yearly نیم ساله
bicentenaries دویست ساله
semiyearly نیم ساله
he is 0 years old او ده ساله است
tercentennial سیصد ساله
octennial هشت ساله
tenant from year to year مستاجر یک ساله
annually همه ساله
octogenarians هشتاد ساله
perennials همه ساله
yearling گیاه یک ساله
annuallyy هر ساله سالیانه
chiliad هزار ساله
seventy هفتاد ساله
quinquagenarian پنجاه ساله
year by year همه ساله
septennial هفت ساله
bimillenary دو هزار ساله
centenarian جشن صد ساله
quinquagenary پنجاه ساله
septuagenarian هفتاد ساله
perennial همه ساله
sepennial هفت ساله
colts اسب 3 یا 4 ساله
f.year old پنج ساله
colt اسب 3 یا 4 ساله
centenarians جشن صد ساله
octogenarian هشتاد ساله
coaches رهبری عملیات ورزشی را کردن
coached رهبری عملیات ورزشی را کردن
leagues هم پیمان شدن گروه ورزشی
coach رهبری عملیات ورزشی را کردن
sportive سرگرم تفریح وورزش ورزشی
league هم پیمان شدن گروه ورزشی
marathons یک نوع مسابقه ورزشی استقامت
sport shirt پیراهن یقه باز ورزشی
cleat میخ ته کفشهای ورزشی گوه
marathon یک نوع مسابقه ورزشی استقامت
maturity مسابقه اسبهای 4 ساله
quinquagenary شخص پنجاه ساله
millennial جشن هزار ساله
tercentenary سه قرن سیصد ساله
nonagenarian ادم نود ساله
teens نوجوان ده تا91 ساله
mare مادیان 4 ساله یا بیشتر
strike it rich <idiom> یک شبه ره صد ساله رفتن
nursey race مسابقه اسبهای 2 ساله
quinquagenarian شخص پنجاه ساله
tercentenaries سه قرن سیصد ساله
filly مادیان اصیل 3 یا 4 ساله
octogenarian وابسته به ادم 08 ساله
mares مادیان 4 ساله یا بیشتر
quadrangena rian ادم چهل ساله
octogenarians وابسته به ادم 08 ساله
annuallyy همه ساله هر سال
bicentenaries جشن دویست ساله
fillies مادیان اصیل 3 یا 4 ساله
bicentennials جشن دویست ساله
pricket sister گوزن ماده دو ساله
bicentennial جشن دویست ساله
bicentenary جشن دویست ساله
light period دوره تناوب روشنایی چراغ دریایی دوره تناوب روشن شدن فار دریایی
feature مهمترین قسمت برنامه ورزشی روز
to show somebody up [in a competition] کسی را شکست دادن [در مسابقه ورزشی]
featuring مهمترین قسمت برنامه ورزشی روز
to show somebody up [in a competition] از کسی جلو زدن [در مسابقه ورزشی]
features مهمترین قسمت برنامه ورزشی روز
spikes یک جفت کفش ورزشی میخ دار
featured مهمترین قسمت برنامه ورزشی روز
men affifty and above مردان پنجاه ساله به بالا
She must be at least 40. او [زن] کم کمش باید ۴۰ ساله باشد.
a man in his forties مرد چهل و خورده ساله
junior college دانشکده مقدماتی تا دو ساله اموزشکده
mother goose stakes مسابقه کره مادیانهای سه ساله
indiction مالیات پانزده ساله املاک
production cycle زمان یا دوره بافت یک فرش [این دوره از زمان طراحی یا نقشه کشی شروع شده و به بافت کامل فرش منتهی می شود.]
jayvee عضو تازه کار تیم ورزشی دانشگاه
millenarian معتقد به سلطنت هزار ساله مسیح
derbies مسابقه سالانه اسبهای سه ساله در انگلستان
derby مسابقه سالانه اسبهای سه ساله در انگلستان
millenarianism اعتقاد به سلطنت هزار ساله مسیح
bloomer شلوار گشاد و زنانه ورزشی گیاه شکوفه کرده
blazers نوعی کت پشمی یاابریشمی ورزشی ژاکت مخصوص ورزش
head stock راهنمای عملیات ورزشی دسته جمعی در مدارس وغیره
wrong-foot باعث بر هم خوردن تعادل حریف در یک بازی ورزشی شدن.
blazer نوعی کت پشمی یاابریشمی ورزشی ژاکت مخصوص ورزش
one thousand guineas مسابقه شرطبندی مادیانهای اصیل 3 ساله در انگلستان
minor league دسته یا گروه فرعی ورزشی تیمهای کودکان یا تازه کارها
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com