English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 132 (7 milliseconds)
English Persian
paleolithic دیرینه سنگی
Other Matches
stela ستون سنگی یادبود یاد بود یالوح سنگی دستگیره
stele ستون سنگی یادبود یاد بود یالوح سنگی دستگیره
lithoprint با چاپ سنگی چاپ کردن عکس از روی چاپ سنگی برداشتن
deep-rooted دیرینه
contexts دیرینه
context دیرینه
chronic دیرینه
ancient دیرینه
deep rooted دیرینه
deep seated دیرینه
paleocortex قشر دیرینه مخ
old دیرینه قدیمی
older دیرینه قدیمی
oldest دیرینه قدیمی
archicortex قشر مخ دیرینه
long custom رسم دیرینه
engrained دارای خوی دیرینه
inveterately بطور دیرینه یا مزمن
it is a long custom رسم دیرینه است
ingrained دیرینه ریشه کرده
mumpsimus ایین دیرینه بی معنی که ازروی تعصب بدان بچسبند نادان متعصب
petrous سنگی
rock fill dam سد سنگی
equiponderance هم سنگی
clapper bridge پل سنگی
lithic سنگی
barrier reef سد اب سنگی
petrolsal سنگی
petrean سنگی
monolithic تک سنگی
lithoid سنگی
stoney سنگی
stony سنگی
gabion تور سنگی
autography چاپ سنگی
polyantography چاپ سنگی
mesolithic میانه سنگی
lithographic print چاپ سنگی
bracket کژ پشت سنگی
layer of rock طبقه سنگی
Lantern-cross صلیب سنگی
layer of rock لایه سنگی
concretion سنگی شدن
eolith اسکله سنگی
stone work کار سنگی
paleolithic پارینه سنگی
stone lining روکش سنگی
stone lining پوشش سنگی
lithograph چاپ سنگی
Stone Age پارینه سنگی
lithographs چاپ سنگی
rock wash پوشش سنگی
rock salt نمک سنگی
cordon ازاره سنگی
cordons ازاره سنگی
stonework ساختمان سنگی
lithography چاپ سنگی
pertrosal bone استخوان سنگی یاحجری
weather moulding سنگی که اب باران راردمیکند
slingshot [American E] تیر و کمان سنگی
en delit میل ستون سنگی
catapult [British E] تیر و کمان سنگی
stone ballast مصالح شکسته سنگی
hard pan قشر سنگی شده
checkstone گیره سنگی کوهنوردی
stones سنگ میوه سنگی
breccia جوش خرده سنگی
boulder well چاه قلوه سنگی
bed rock ledge لایه سنگی کف بستر
stoning سنگ میوه سنگی
basaltic stratum لایه سیاه سنگی
lithography روش چاپ سنگی
snowdrift تره تیزک سنگی
calcify اهکی یا سنگی کردن
stone سنگ میوه سنگی
aggregate کلوخه مصالح سنگی
aggregates کلوخه مصالح سنگی
snowdrifts تره تیزک سنگی
dutch stonewall دیوار سنگی هلندی
columnar basalt ستونهای سیاه سنگی
dry mansory [دیوار سنگی خشکه چین]
obelisks ستون هرمی شکل سنگی
photolighograph عکسبردری بوسیله چاپ سنگی
obelisk ستون هرمی شکل سنگی
high cross [صلیب سنگی دوره آنگلوساکسون]
aguilla [ستون هرمی شکل سنگی]
stonewall formation اسکلت پیادهای دیوار سنگی
Celtic cross [چلیپا سنگی تاریخی سلتی]
stone work ساختمان سنگی بنایی با سنگ
aggregate cement ratio نسبت مواد سنگی به سیمان
greybeard کوزه سنگی برای باده
dripstone سنگی که اب باران راردمیکند ابریز
neolith الت سنگی مربوط به عصرحجر جدید
herm هرمس [تندیس سنگی چار پیکر]
hermes هرمس [تندیس سنگی چار پیکر]
lithoidal دارای شکل سنگ یا ساختمان سنگی
stylolite ستون سنگی همجنس صخره متصل بخود
ballast سنگینی شن و خرده سنگی که درراه اهن بکارمیرود
paleolith الات سنگی نتراشیده عصر حجر قدیم
dolmen ساختمانی که دارای چندستون یک پارچه سنگی است
plant mix مواد سنگی اغشته شده درماشین اسفالت
his leg rested on a stone پایش روی سنگی قرار گرفته بود
bedrock سنگی که در زیر طبقه سطحی زمین واقع است
muller سنگی که برای ساییدن دارو یا رنگ بکار میبرند
acrolithus [مجسمه ای که سر و دست و پای آن سنگی و بقیه چوبی است.]
acrolith مجسمهای که سر و دست وپای ان سنگی و بقیه اش چوب باشد
chromolithograph عکس رنگی که بوسیله چاپ سنگی تهیه میشود
sisyphus سیسیفوس که محکوم به غلتاندن سنگی بروی کوه بود
acrolith [مجسمه ای که سر و دست و پای آن سنگی و بقیه چوبی است.]
paleontologist ویژه گر زیست شناسی دوران قدیم یا کهنه سنگی
reindeer گوزن شمالی وابسته بدوران کهنه سنگی اروپا
paleolithic وابسته به دوره دوم عصر حجر قدیم یا کهنه سنگی
underpin پی سنگی درزیر دیوار قرار دادن پشتیبانی یا تایید کردن
underpins پی سنگی درزیر دیوار قرار دادن پشتیبانی یا تایید کردن
underpinned پی سنگی درزیر دیوار قرار دادن پشتیبانی یا تایید کردن
terrane طبقه سنگی که روی ان نوع سنگ خاصی تشکیل شده باشد
colluvim تخته سنگی که در اثر شکاف سنگ وغیره غلتیده وبپای کوه افتاده
pillories نوعی الت شکنجه قدیمی که سر ودست مجرم رااز سوراخ کوچک تخته سنگی گذارنده وفشار میدادند
pilloried نوعی الت شکنجه قدیمی که سر ودست مجرم رااز سوراخ کوچک تخته سنگی گذارنده وفشار میدادند
pillory نوعی الت شکنجه قدیمی که سر ودست مجرم رااز سوراخ کوچک تخته سنگی گذارنده وفشار میدادند
pillorying نوعی الت شکنجه قدیمی که سر ودست مجرم رااز سوراخ کوچک تخته سنگی گذارنده وفشار میدادند
herma ستون هرمس :ستون سنگی چارپرکه پیکربربالای ان بود
parapets حفاظ سنگر خاکریز جلو سنگر دیواره سنگی
parapet حفاظ سنگر خاکریز جلو سنگر دیواره سنگی
staked ستون چوبی یا سنگی تزئینی میخ چوبی
stakes ستون چوبی یا سنگی تزئینی میخ چوبی
stake ستون چوبی یا سنگی تزئینی میخ چوبی
over break خاکبرداری اضافی و کندن وجابجا شدن اضافی خاک یاقطعات سنگی که دراثر موارمنفجره بدون اینکه بخواهیم کنده شود
warp-weighd loom دارهای وزنی [این نوع دار در گذشته بیشتر بکار میرفته و در آن انتهای نخ های تار به وزنه های سنگی یا فلزی گره زده می شد.]
isodomun [بنایی با بلوک های سنگی برابر در طبقاطی با طول های برابر]
isodomon [بنایی با بلوک های سنگی برابر در طبقاطی با طول های برابر]
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com