Dictiornary-Farsi | دیگ بخار کشتی | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 209 (12 milliseconds)

English	Persian
margine boiler	دیگ بخار کشتی


Search result with all words

steamer	کشتی بخار
steamers	کشتی بخار
paddle wheel	چرخ پره دار متحرک کشتی بخار
steam boat	کشتی بخار
steam propulsion of ships	راندن کشتی ها بوسیله بخار
steam ship	کشتی بخار
steamboat	کشتی بخار
steamship	کشتی بخار
Other Matches

precipitation of moisture	انقباض و فرود امدن بخار تراکم بخار
topgallant	سکوب بالای دکل کشتی بالاترین شکوب دکل کشتی وسایل بی مصرف کشتی
scuppered	سوراخ زهکشی دیواره کشتی مجرای فاضل اب روی عرشه کشتی
scupper	سوراخ زهکشی دیواره کشتی مجرای فاضل اب روی عرشه کشتی
scuppers	سوراخ زهکشی دیواره کشتی مجرای فاضل اب روی عرشه کشتی
scuppering	سوراخ زهکشی دیواره کشتی مجرای فاضل اب روی عرشه کشتی
respondentia	وامی که به صاحب کشتی داده و کشتی او به رهن گرفته میشود
ship's manifest	صورت محمولههای کشتی فهرست کالاهای در حال حمل در کشتی
load line	خطی در اطراف کشتی که نمودار حداکثر فرفیت کشتی میباشد
carry ship	کشتی حامل زندانیان جنگی کشتی غیر مسلحی که تضمین عبور داشته باشد
hawse	سوراخهای دماغه کشتی که مخصوص عبورطناب است طنابهای نگاه دارنده کشتی درحوضچه
waterline	خط بار گیری کشتی خط میزان و تراز کشتی باسطح اب
gunroom	مخزن مهمات کشتی سفره خانه افسران کشتی
keel	حمال کشتی صفحات اهن ته کشتی وارونه کردن
dan runner	کشتی رهاکننده علایم شناور در اب کشتی تعیین مسیر
keels	حمال کشتی صفحات اهن ته کشتی وارونه کردن
supercargo	نماینده مالک محمولات کشتی که با کشتی به سفر می رود
embarkation	بارگیری کشتی یا خودرو سوار شدن در کشتی یاخودرو
lazar housek	عمارت یا کشتی برای قرنطینه 8 انبار عقب کشتی
bill of health	گواهی نامهای که هنگام حرکت کشتی پس ازمعاینه کشتی از لحاظ بیماریهای مسری به ناخداداده میشود
usura maritima	دادن وام با بهره سنگین به مالک کشتی که در صورت سالم برگشتن کشتی قابل وصول است
the vessel was put a bout	جهت کشتی را تغییر دادند کشتی را برگردانند
steam irons	ماشین بخار لباس شویی دستگاه بخار لباس شویی
steam iron	ماشین بخار لباس شویی دستگاه بخار لباس شویی
windjammer	یکی از کارکنان کشتی کشتی بادبانی
quarterdeck	عرشه کوچک عقب کشتی قسمتی از عرشه کشتی جنگی مخصوص انجام تشریفات نظامی و غیره
quarterdecks	عرشه کوچک عقب کشتی قسمتی از عرشه کشتی جنگی مخصوص انجام تشریفات نظامی و غیره
yaw	انحراف کشتی از مسیر خود خط انحراف کشتی چرخش افقی هواپیما دور محور قائم ان
yawed	انحراف کشتی از مسیر خود خط انحراف کشتی چرخش افقی هواپیما دور محور قائم ان
overboard	از کشتی بدریا روی کشتی
sailboats	کشتی بادبانی کشتی بادی
sailboat	کشتی بادبانی کشتی بادی
piracy	هرعملی که کارگران یا سرنشینان کشتی علیه کشتی خود انجام دهند استفاده غیر قانونی از تالیف دیگری برای تالیف کتاب یارساله و غیره
cartel ship	کشتی مخصوص مبادله اسیران جنگی کشتی محل مذاکرات جنگی
free on boand	تحویل روی کشتی قیمت کالای تحویلی روی کشتی
orthodromy	کشتی رانی در دایره بزرگ درست کشتی رانی
orthodromics	کشتی رانی در دایره بزرگ درست کشتی رانی
semi naufragium	نیمه غرق شده گی کشتی نیمه کشتی شکستگی
prow	کشتی عرشه کشتی
prows	کشتی عرشه کشتی
vaporer	بخار زا
vapo	بخار
vapor	بخار
vaporific	بخار شو
vaporific	بخار زا
vapour	بخار
brume	بخار
halitus	بخار
fume	بخار
miasma	بخار بد بو
gasses	بخار
gassed	بخار
gases	بخار
gas	بخار
fumed	بخار
miasmas	بخار بد بو
fumes	بخار
aqueous vapor	بخار اب
fuming	بخار
vapour	بخار اب
steaming	بخار اب
steaming	بخار
steam	بخار
steam	بخار اب
reeked	بخار
water vapor	بخار اب
haze	بخار
reeks	بخار
steams	بخار
steams	بخار اب
reeking	بخار
reek	بخار
steamed	بخار اب
steamed	بخار
steamier	شبیه بخار
steamiest	شبیه بخار
fuming	دود بخار
steamiest	پر حرارت پر بخار
steamy	شبیه بخار
steamy	پر حرارت پر بخار
fuming	بخار شدن
atmology	علم بخار اب
flue	لوله بخار
colic	بخار یاگازمعده
hooter	سوت بخار
hooters	سوت بخار
steaming	بخار کردن
fume	بخار شدن
fumed	بخار شدن
flues	لوله بخار
fume	دود بخار
fumes	بخار شدن
fumes	دود بخار
fumed	دود بخار
steamier	پر حرارت پر بخار
flue boiler	دیگ بخار
exhaust steam	بخار خروجی
mercury vaper	بخار جیوه
vaporization	تبدیل به بخار
vaporization	بخار سازی
mofette	بخار بدبو
flue dust	بخار گاز
horse power	اسب بخار
gland steam	بخار دورزبانه
gasiform	بخار مانند
reeked	بخار دهان
gas tank	بخار بنزین
furnace dust	بخار کوره
fumatorium	اطاق بخار
cheval vapor	اسب بخار
steam	بخار کردن
boilers	دیگ بخار
boiler	مولد بخار
boilers	مولد بخار
pet cock	شیر بخار
steamers	ماشین بخار
steamer	ماشین بخار
pulsimeter	تلمبه بخار
pulsometer	تلمبه بخار
bucket of steam	سطل بخار
steamed	بخار کردن
boiler	دیگ بخار
vapour pressure	فشار بخار اب
vapor trail	لولههای بخار
vapor pressure	فشار بخار
turbine	توربین بخار
steams	بخار کردن
vaporizing	بخار شدن
vaporizes	بخار شدن
vaporized	بخار شدن
vaporize	بخار شدن
sweating bath	حمام بخار
vaporising	بخار شدن
superheated steam	بخار داغ
vaporises	بخار شدن
sudatorium	حمام بخار
vaporable	بخار شدنی
turbines	توربین بخار
vapory	بخار الود
vapory	شبیه بخار
vapory	بخار مانند
vapory	بخار وار
vaporous	مانند بخار
vaporous	بخار دار
vaporizer	مولدهای بخار
vaporizer	بخار کننده
vaporizable	بخار شدنی
Turkish bath	گرمابه بخار
Turkish baths	گرمابه بخار
engine	ماشین بخار
vaporing	بخار دادن
volatilize	بخار شدن
HP	اسب بخار
vaporer	بخار دار
stream turbine	توربین بخار
vaporised	بخار شدن
live steam	بخار زنده
steam fog	مه حاصل از بخار اب
steam gas	بخار دواتشه
steam gauge	بخار سنج
vaporimeter	بخار سنج
steam engine	ماشین بخار
steam engine	موتور بخار
steam stripping	تقطیر با بخار اب
horsepower	اسب بخار
saturated body	بخار مشبع
vapour bath	حمام بخار
steam bath	حمام بخار
steam boat	کرجی بخار
steam boiler	دیگ بخار
steam distillation	تقطیر با بخار اب
steam generator	دیگ بخار
reek	بخار دهان
reeking	بخار دهان
vaporarium	حمام بخار
reeks	بخار دهان
steam trap	تله بخار
steam turbine	توربین بخار
steam valve	دریچه بخار
steam whistle	سوت بخار
steam hammer	چکش بخار
keelage	حق ورود کشتی به بندر ورودیه کشتی به بندر
saunas	حمام بخار فنلاندی
dry pipe	لوله بخار خشک
boiler maker	متصدی دیگ بخار
gland steam	بخار دور اب بند
boilermaker	سازنده دیگ بخار
boiler maker	سازنده دیگ بخار
sauna	حمام بخار فنلاندی
electric horsepower	اسب بخار الکتریکی
boiler room	اطاق دیگ بخار
equilibrium vapor pressure	فشار بخار تعادل
electric boiler	دیگ بخار برقی
bottom blow	شیر ته دیگ بخار
blasts	جریان هوایا بخار
blast	جریان هوایا بخار
fumed	غضب بخار دادن
fume	غضب بخار دادن
vaporous	مانند بخار پوچ
vapor trail	مسیر عبور بخار