Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 208 (10 milliseconds)
English
Persian
line of approach
راه تقرب به دشمن
Search result with all words
close up
نزدیک شدن به دشمن تقرب به دشمن
close-up
نزدیک شدن به دشمن تقرب به دشمن
close-ups
نزدیک شدن به دشمن تقرب به دشمن
approach formation
صورت بندی تقرب به باند صورت بندی تقرب به دشمن
approach line
خط نزدیک شدن به ساحل خط تقرب به دشمن خط مسیرفرود
approach march
راهپیمایی برای تقرب به دشمن راهپیمایی برای تماس با دشمن
close in security
برقراری تامین در نزدیک شدن به دشمن تامین تقرب به دشمن
Other Matches
gall
حملات مکرر توام با تیراندازی به دشمن بستوه اوردن دشمن
galls
حملات مکرر توام با تیراندازی به دشمن بستوه اوردن دشمن
to triumph over the enemy
برشکست دشمن شادی کردن بر دشمن پیروز شدن
radio deception
گول زدن دشمن با بی سیم فریب رادیویی دشمن
radio countermeasures
اقدامات ضد فرستندههای دشمن پیشگیریهای ضد پخش رادیویی دشمن
hitting
اصابت تیر تصادف ضربه زدن به دشمن خوردن گلوله به هدف برخورد کردن با دشمن اثرتیر
hit
اصابت تیر تصادف ضربه زدن به دشمن خوردن گلوله به هدف برخورد کردن با دشمن اثرتیر
hits
اصابت تیر تصادف ضربه زدن به دشمن خوردن گلوله به هدف برخورد کردن با دشمن اثرتیر
reject
عقب زدن دشمن دور کردن دشمن
rejected
عقب زدن دشمن دور کردن دشمن
enemy alien
طرفداران دشمن در خاک خودی هواداران دشمن
rejecting
عقب زدن دشمن دور کردن دشمن
rejects
عقب زدن دشمن دور کردن دشمن
close with
اخذتماس با دشمن درگیر شدن با دشمن
penetration
نفوذ در جبهه دشمن داخل شدن درصفوف دشمن نفوذ در شبکه اطلاعات یااداری
breaching
رخنه درمیدان مین رخنه نفوذی مواجه شدن با دشمن درگیری با دشمن
roll back
به عقب راندن تدریجی مواضع دفاعی دشمن در هم نوردیدن تدریجی دفاع دشمن
shadower
یکان مامور تعاقب دشمن یکان اخذ تماس با دشمن
espionage
جاسوسی کردن کسب خبر از دشمن کردن مراقبت دشمن
accesses
تقرب به خدا
accessing
تقرب به خدا
access
تقرب به خدا
to gain a ccess
تقرب جستن
approach lane
مسیر تقرب
landing approach
مسیر تقرب
approach clearance
اجازه تقرب
approach line
خط تقرب به باند
approachability
قابلیت تقرب
accessed
تقرب به خدا
counter force
نیروی مقابله با وسایل استراتژیکی دشمن استفاده ازنیروی هوایی و موشکهای استراتژیکی برای تخریب نیروی دشمن
he gained access to the king
بشاه تقرب جست
line of approach
مسیر تقرب یا فرود
intermediate approach
مسیر تقرب فرعی
approach route
مسیر تقرب به باند
radio approach
دستگاه تقرب رادیویی
approach chart
نقشه تقرب هواپیما
initial approach
مسیر تقرب اصلی
approach time
زمان تقرب هواپیما
angle of approach
زاویه تقرب هواپیما
initial approach
تقرب اولیه هواپیما
ground controled approach
دستگاه تقرب خودکار
evasions
اجتناب از اسارت به دست دشمن اجتناب از دشمن گریز
evasion
اجتناب از اسارت به دست دشمن اجتناب از دشمن گریز
avenues of approach
راههای نفوذی مسیرهای تقرب
approach sequence
ترتیب توالی تقرب هواپیماها
attitude indicator
دستگاه نشان دهنده زاویه تقرب
turn in point
نقطه چرخش هواپیما ازمسیر تقرب در مسیر تک
breached
سوراخ رخنه کردن سوراخ کردن نفوذ در خطوط دشمن درگیری با دشمن
breaches
سوراخ رخنه کردن سوراخ کردن نفوذ در خطوط دشمن درگیری با دشمن
identification friendly or foe
سیستم تشخیص هواپیمای دوست و دشمن سیستم تشخیص دشمن توسط رادار
breach
سوراخ رخنه کردن سوراخ کردن نفوذ در خطوط دشمن درگیری با دشمن
automatic approach and landing
روش کنترل خودکار سرعت ومسیر هواپیما در تقرب
hostile track
تعقیب هواپیمای دشمن ردگیری هواپیمای دشمن
disorganizing
به هم زدن سازمان دشمن به هم زدن نظم دشمن
disorganizes
به هم زدن سازمان دشمن به هم زدن نظم دشمن
disorganised
به هم زدن سازمان دشمن به هم زدن نظم دشمن
disorganises
به هم زدن سازمان دشمن به هم زدن نظم دشمن
disorganising
به هم زدن سازمان دشمن به هم زدن نظم دشمن
disorganize
به هم زدن سازمان دشمن به هم زدن نظم دشمن
power approach
تقرب به روش فرود اجباری در فرودگاههای نامناسب با سیستم برقی
end on
سینه به سینه شدن با دشمن روبرو شدن با دشمن یاچیزی
out flank
دور زدن جناح دشمن احاطه کردن جناح دشمن احاطه جناحی کردن
repels
پس زدن دشمن عقب زدن دشمن
repelling
پس زدن دشمن عقب زدن دشمن
repelled
پس زدن دشمن عقب زدن دشمن
repel
پس زدن دشمن عقب زدن دشمن
bogey
تماس با هواپیمای دشمن هواپیمای دشمن هواپیمای ناشناس
bogies
تماس با هواپیمای دشمن هواپیمای دشمن هواپیمای ناشناس
bogeys
تماس با هواپیمای دشمن هواپیمای دشمن هواپیمای ناشناس
approach schedule
برنامه تقرب هواپیما به باند ترتیب فرود هواپیماها روی باند
approach end
نقطه شروع تقرب هواپیما ابتدای محوطه دویدن هواپیما
attitude director indicator
دستگاه نشان دهنده عملیات دستگاه هدایت زاویه تقرب هواپیما به باند
angular parallax
تقرب زاویهای دید شکست زاویهای نور
shelling report
گزارش تیراندازی دشمن گزارش تیراندازی توپخانه دشمن
angle of convergence
زاویه تقرب زاویه پارالاکس
foe
دشمن
foes
دشمن
adversarial
دشمن
xenophobe
دشمن
foeman
دشمن
at d.
دشمن
abhorrer
دشمن
hostile
دشمن
enemies
دشمن
enemy
دشمن
adversaries
دشمن
adversary
دشمن
contain
احاطه دشمن
evading
گریز از دشمن
evades
گریز از دشمن
evaded
گریز از دشمن
evade
گریز از دشمن
engagement
درگیری با دشمن
unfriendly
دشمن ناشناس
fronting
سمت دشمن
merged
دشمن فاهر شد
contained
احاطه دشمن
contains
احاطه دشمن
arch enemy
دشمن بزرگ
archenemy
دشمن بزرگ
engagements
درگیری با دشمن
antagonists
رقیب دشمن
antagonist
رقیب دشمن
alien enemy
دشمن خارجی
nemesis
دشمن بزرگ
front
سمت دشمن
xenophobe
دشمن بیگانه
antichrst
دشمن مسیح
enemy forces
نیروهای دشمن
antagonised
دشمن کردن
waning
جنگ دشمن
antagonising
دشمن کردن
enemies
دشمن کردن
antagonises
دشمن کردن
the enemy
کشتی دشمن
potential enemy
دشمن اصلی
hostile battery
اتشبار دشمن
hostile artillery
توپخانه دشمن
hateable
دشمن داشتنی
feudist
متحد دشمن
the enemy
نیروی دشمن
wanes
جنگ دشمن
antagonize
دشمن کردن
waned
جنگ دشمن
potential enemy
دشمن حتمی
enemy state
دولت دشمن
enemy state
حکومت دشمن
antagonizing
دشمن کردن
antagonizes
دشمن کردن
antagonized
دشمن کردن
man hater
دشمن ادم
enemy
دشمن کردن
wane
جنگ دشمن
close in
نزدیک شدن به دشمن
He gave the inemy no respite .
به دشمن مهلت نداد
To the envy of our enemies .
به کوری چشم دشمن
harasses
ایذا کردن دشمن
close with
نزدیک شدن به دشمن
break through
نفوذکردن در مواضع دشمن
break off
قطع تماس با دشمن
betrayment
تسلیم به دشمن کردن
flank crossing
عبوراز جناح دشمن
harassing
به هم زدن کارایی دشمن
anti air
ضد برتری هوایی دشمن
action station
پناهگاه ضد تک هوایی دشمن
One enemy is one too many.
یک دشمن هم زیاد است
suspect battery
اتشبار مشکوک دشمن
to pierce the enemy's line
دشمن رخنه کردن
betraying
تسلیم دشمن کردن
betrays
تسلیم دشمن کردن
repulse
پس زدن دشمن وازدن
trophy of war
غنیمت جنگی از دشمن
enemy in liken of friend
دشمن در لباس دوست
repulsed
پس زدن دشمن وازدن
repulses
پس زدن دشمن وازدن
to roll up the enemy line
بخط دشمن کردن
repulsing
پس زدن دشمن وازدن
harasses
ناراحت کردن دشمن
betrayed
تسلیم دشمن کردن
harass
ناراحت کردن دشمن
betray
تسلیم دشمن کردن
threat
دشمن تهدید کردن
threats
دشمن تهدید کردن
hunting
شکار دشمن یا زیردریایی
harass
ایذا کردن دشمن
people sniffer
رادار کشف افراد دشمن
electromagnetic intrusion
نفوذ الکترومغناطیسی در مداررادارهای دشمن
threat study
بررسی توسعه تهدید دشمن
limited objective
هدف نزدیک به جبهه دشمن
counter surveillance
عملیات ضدمراقبت و تجسس دشمن
evasion and scape
گریز و فراراز دست دشمن
denial measures
تدابیر ممانعت ازنفوذ دشمن
direct pressure
تعاقب کردن مستقیم دشمن
diversionary attack
تک منحرف کننده توجه دشمن
identification zone
منطقه تشخیص هواپیماهای دشمن
search and clear
جستجو و پاک کردن دشمن
evader
گمشده جنگی در منطقه دشمن
siege mentality
دشمن پنداری همه جانبه
contact report
گزارش تماس با هواپیمای دشمن
confirmed location
محل تایید شده دشمن
confusion agent
عامل گیج کردن دشمن
combat jump
پرش با چتر درمنطقه دشمن
threat study
بررسی امکانات رزمی دشمن
We were surrounded ( encircled ) by the enemy forces .
درمحاصره نیروهای دشمن بودیم
catalytic
ترغیب کننده دشمن به درگیری
captured material
وسایل گرفته شده از دشمن
flank crossing
دور زدن جناح دشمن
counter fire
اتش ضد اتشباربر علیه دشمن
One enemy is too many, a hundred friend are too few.
<proverb>
یک دشمن زیاد است صد دوست کم .
To break down the enemys resistance.
مقاومت دشمن رادرهم شکستن
antisocial
مخل اجتماع دشمن جامعه
infiltrates
در خطوط دشمن نفوذ کردن
infiltrate
در خطوط دشمن نفوذ کردن
infiltrated
در خطوط دشمن نفوذ کردن
infiltrating
در خطوط دشمن نفوذ کردن
hostile
متعلق به دشمن خصومت امیز
scrambling
درگیر شدن باهواپیمای دشمن
scrambles
درگیر شدن باهواپیمای دشمن
strategic reconnaissance
بررسی مقدماتی وضع دشمن
scramble
درگیر شدن باهواپیمای دشمن
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com