Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 201 (9 milliseconds)
English	Persian
elenchus	رد ازروی قیاس و صغری وکبری
Other Matches
middle term	قیاس مشترکی که در صغری وکبری صدق کند
syllogism	صغری وکبری
syllogize	صغری وکبری چیدن
premise	صغری وکبرای قیاس منطقی
premised	صغری وکبرای قیاس منطقی
premisses	صغری وکبرای قیاس منطقی
injudiciously	بیخردانه ازروی بیخردی یا بی عقلی ازروی بی احتیاطی
discerningly	ازروی بصیرت یابینایی ازروی تشخیص
impartially	ازروی بیطرفی ازروی راست بینی
fast and loose	ازروی بی باکی ازروی مکرو حیله
pig headedly	ازروی کله شقی ازروی کودنی
pusillanimously	ازروی کم دلی یا بزدلی ازروی جبن
minor	صغری
the minor premise	صغری
minor premiss	صغری
minor premise	مقدمه صغری
splinter bone	قصبه صغری
minor occultation	غیبت صغری
expertly	ازروی خبرگی ازروی کارشناسی
phraseologically	ازروی قاعده عبارت سازی به ایین سخن پردازی ازروی قاعده انشا
fibula	استخوان نازک نی قصبه صغری
fibulas	استخوان نازک نی قصبه صغری
fibulae	استخوان نازک نی قصبه صغری
proportions	قیاس
deduction	قیاس
spanless	بی قیاس
proportion	قیاس
induction	قیاس
inductions	قیاس
analogically	به قیاس
immensurable	بی قیاس
syllogism	قیاس
comparsion	قیاس
abduction	قیاس
immeasurable	بی قیاس
analogy	قیاس
analogies	قیاس
partisans of analogy	اهل قیاس
parable	قیاس نمونه
analogical	قابل قیاس
analog	شی قابل قیاس
analogize	قیاس کردن
analogous	قابل قیاس
inductively	بطور قیاس
paralogism	قیاس کاذب
comparand	قیاس شونده
majorpremise	کبرای قیاس
paralogism	قیاس نادرست
extrapolation	قیاس گیری
comparability	قابلیت قیاس
enthymeme	قیاس اضماری
extrapolations	قیاس گیری
deductively	از راه قیاس
parables	قیاس نمونه
syllogism	قیاس منطقی
syllogism	قیاس صوری
postulated	قیاس منطقی
analogues	شی قابل قیاس
analogue	شی قابل قیاس
postulates	قیاس منطقی
postulate	قیاس منطقی
postulating	قیاس منطقی
postulation	قیاس منطقی
topology	قیاس بمکان
parity	قیاس مشابهت
paradox	قیاس ضد و نقیض
paradoxes	قیاس ضد و نقیض
lemma	صغرای قیاس منطقی
propositioned	مقصود قیاس منطقی
chronometry	علم قیاس زمان
proposition	مقصود قیاس منطقی
propositioning	مقصود قیاس منطقی
propositions	مقصود قیاس منطقی
analogist	قیاس و استدلال کننده
modus ponens	قیاس استثنایی [ریاضی]
minor term	صغرای قیاس منطقی
noetic	ذهنی قیاس منطقی
incomparable	غیر قابل قیاس
priori	از راه قیاس قیاسی
parity of reasoning	قیاس یا شباهت استدلال
inductions	قیاس کل از جزء استنتاج
induction	قیاس کل از جزء استنتاج
paralpgize	قیاس نادرست ساختن
paralogist	کسیکه قیاس نادرست میسازد
extrapolate	قیاس کردن استقراء نمودن
lattice analogy	روش قیاس به تیر مشبک
extrapolated	قیاس کردن استقراء نمودن
extrapolating	قیاس کردن استقراء نمودن
stoicheiometry	فن قیاس اوزان اتمی عناصربایکدیگر
comparable	قابلیت مقایسه قیاس پذیر
extrapolates	قیاس کردن استقراء نمودن
postulate	قیاس منطقی کردن فرض نمودن
postulates	قیاس منطقی کردن فرض نمودن
postulated	قیاس منطقی کردن فرض نمودن
postulating	قیاس منطقی کردن فرض نمودن
lemma	کبرای قیاس منطقی اصل موضوع
subcontrariety	رابطه بین دو قیاس متقابل تشابه قیاسی
mnemonics	روش تقویت هوش وحافظه از راه قیاس منطقی
probit	واحد قیاس احتمالات اماری بر اساس حداقل انحراف ازمیزان متوسط
nescience	اعتقاد باینکه حقایق غایی را نمیتوان بوسیله قیاس عقلانی فکر درک نمود
from	ازروی
glozingly	ازروی مداهنه
floutingly	ازروی استهزاء
floutingly	ازروی اهانت
fractiously	ازروی کج خلقی
frivolously	ازروی نادانی
doubliy	ازروی تزویر
equivocally	ازروی ایهام
distastefully	ازروی بی رغبتی
dizzily	ازروی گیجی
flightily	ازروی بوالهوسی
flatulently	ازروی لاف
huffily	ازروی زودرنجی
enterprisingly	ازروی توکل
emulously	ازروی هم چشمی
egotistically	ازروی خودبینی
dissolutely	ازروی هرزگی
disingenuously	ازروی تزویر
excursively	ازروی بی ترتیبی
experientially	ازروی تجربه
facetiously	ازروی شوخی
fatuously	ازروی بیشعوری
finically	ازروی وسواس
dishonorable	ازروی بی شرمی
flatulently	ازروی نفخ
evadingly	ازروی تجاهل
disobilgingly	ازروی نامهربانی
headily	ازروی خودسری
heretically	ازروی فسادعقیده
irreligiously	ازروی بی دینی
irresolutely	ازروی بی تصمیمی
irreverently	ازروی بی حرمتی
muddily	ازروی گیجی
mystically	ازروی تصوف
obedienlv	ازروی فرمانبرداری
open mindldly	ازروی بی تعصبی
perfidiously	ازروی خیانت
pettishly	ازروی کج خلقی
querulousy	ازروی کج خلقی
politicly	ازروی مصلحت
profligately	ازروی هرزگی
purposelessly	ازروی بی مقصودی
powerlessly	ازروی ضعف
submissively	ازروی فروتنی
irefully	ازروی تندی
insesately	ازروی بی عاطفگی
hurry skurry	ازروی دستپاچگی
ill humouredly	ازروی بد خویی
ill humouredly	ازروی بدخلقی
ill humouredness	ازروی بد خلقی
ill naturedly	ازروی بد خویی
illy	ازروی بد خواهی
immorally	از ازروی بد اخلاقی
in the abstract	ازروی تجرید
inconstantly	ازروی بی ثباتی
incontinently	ازروی بی عفتی
indecently	ازروی بی شرمی
indecisively	ازروی دو دلی
indelicately	ازروی بی نزاکتی
inexactly	ازروی بی دقتی
insesately	ازروی بیحسی
to get off	برخاستن ازروی
surer	ازروی یقین
glaringly	ازروی خودنمائی
brotherly	ازروی دوستی
flippantly	ازروی سبکی
subtly	ازروی زیرکی
childishly	ازروی بچگی
puerilely	ازروی بچگی
rakishly	ازروی هرزگی
joyfully	ازروی خوشحالی
empirically	ازروی شارلاتانی
pessimistically	ازروی بد بینی
inadequately	ازروی بی کفایتی
inefficiently	ازروی بی کفایتی
inefficiently	ازروی بی عرضگی
stupidly	ازروی نادانی
antagonistically	ازروی رقابت
hurry scurry	ازروی دستپاچگی
basely	ازروی پستی
courageously	ازروی جرات
inquisitively	ازروی کنجکاوی
irritably	ازروی تندمزاجی
surest	ازروی یقین
shabbily	ازروی پستی
distractedly	ازروی گیجی
preponderantly	ازروی فضیلت
dissolute	ازروی هرزگی
inexorably	ازروی سنگدلی
grammatically	ازروی دستور
huffily	ازروی کج خلقی
constantly	ازروی ثبات
sure	ازروی یقین
impatiently	ازروی ناشکیبایی
impatiently	ازروی بی صبری
economically	ازروی اقتصاد
lightly	ازروی بی علاقگی
despondently	ازروی افسردگی
despondingly	ازروی افسردگی
irritably	ازروی تندی

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com