English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English Persian
ethic روش اخلاقی یک نویسنده یامکتب علمی یا ادبی و یاهنری
Other Matches
academic مربوط به فرهنگستان ادبی یا انجمن علمی
moralizing نتیجه اخلاقی گرفتن از اخلاقی کردن
moralized نتیجه اخلاقی گرفتن از اخلاقی کردن
moralised نتیجه اخلاقی گرفتن از اخلاقی کردن
moralises نتیجه اخلاقی گرفتن از اخلاقی کردن
moralising نتیجه اخلاقی گرفتن از اخلاقی کردن
moralizes نتیجه اخلاقی گرفتن از اخلاقی کردن
moralize نتیجه اخلاقی گرفتن از اخلاقی کردن
penster نویسنده بویژه نویسنده مزدور
intuitivism اصولی که بموجب ان مبادی اخلاقی را حسی میدانند اصول اخلاقی حسی
antinomian مخالفین اصول اخلاقی فرقهای از مسیحیان که مخالف مراعات اصول اخلاقی بودند و اعتقادداشتند که خداوند در همه حال نسبت به مسیحیان لطف دارد
authoress نویسنده زن
scrivener نویسنده
scribbler نویسنده بد
composer نویسنده
composers نویسنده
penwoman زن نویسنده
penman نویسنده
craftsman نویسنده
author نویسنده
writer نویسنده
writers نویسنده
writers نویسنده ها
craftsmen نویسنده
authors نویسنده ها
the present writer نویسنده
wordsmith نویسنده
quill driver نویسنده
hacks نویسنده مزدور
fantast نویسنده خیالپرست
devil نویسنده مزدور
devils نویسنده مزدور
drafter نویسنده پیام
report writer نویسنده گزارش
author نویسنده موسس
hack نویسنده مزدور
hacked نویسنده مزدور
neoteric نویسنده تازه
technical writer نویسنده فنی
garreteer نویسنده بی نوا
petulancy بد اخلاقی
petulance بد اخلاقی
ethical اخلاقی
moral اخلاقی
immorality بد اخلاقی
gnomic اخلاقی
idem همان نویسنده در همانجا
librettists نویسنده اشعار اپرا
librettist نویسنده اشعار اپرا
nomographer نویسنده کتاب درباره
headliner نویسنده سرمقاله روزنامه
hagiologist نویسنده تاریخ اولیاوپیغمبران
encyclopaedist نویسنده دایره المعارف
miscellanist نویسنده مطالب مختلف
authorial موبوط به مصنف یا نویسنده
reporter جمله ساز نویسنده ناصادق
bel esprit سخنران یا نویسنده باذوق
pen-names نام مستعار نویسنده
pen-name نام مستعار نویسنده
pen name نام مستعار نویسنده
mannerisms سبک بخصوص نویسنده
matthew نویسنده انجیل متی
to make good as a writer نویسنده موفقی شدن
mannerism سبک بخصوص نویسنده
auctorial منسوب به نویسنده یا مولف
apologue حکایت اخلاقی
immoral غیر اخلاقی
principle اخلاقی کردن
maxims گفته اخلاقی
maxim گفته اخلاقی
good naturedly به خوش اخلاقی
obliquity انحراف اخلاقی
principle اصل اخلاقی
ethical relativism نسبیت اخلاقی
ethicize اخلاقی کردن
ethical code ضوابط اخلاقی
code of ethics ضوابط اخلاقی
fable حکایت اخلاقی
imputability مسئولیت اخلاقی
superego شخصیت اخلاقی
dual morality دوگانگی اخلاقی
sinuosity انحراف اخلاقی
moralistic تحمیلگر اخلاقی
conducting رفتار اخلاقی
conducted رفتار اخلاقی
conduct رفتار اخلاقی
immorally از ازروی بد اخلاقی
parable داستان اخلاقی
moral perception حس تشخیص اخلاقی
bywords گفته اخلاقی
parables داستان اخلاقی
moral education اموزش اخلاقی
byword گفته اخلاقی
low [morally bad] <adj.> بد [از نظر اخلاقی]
fables حکایت اخلاقی
precepts قاعده اخلاقی
precept قاعده اخلاقی
conducts رفتار اخلاقی
wanted clerks دبیر یا نویسنده لازم است
phraseologist جمله ساز نویسنده ناصادق
comedist نویسنده نمایشهای خنده دار
city editor نویسنده خیرمالی یاتجارتی درروزنامه
memorialist نویسنده یاد بود یا لوحه
screenwriters نویسنده نمایشنامههای رادیویی وتلویزیونی
screenwriter نویسنده نمایشنامههای رادیویی وتلویزیونی
hagiographer نویسنده شرح حال مقدسین
posthumous منتشر شده پس از مرگ نویسنده
He fabcies himself as a writer (author). به خیال خودش نویسنده است
magazin نویسنده مقاله برای مجله
clownishness بی ادبی
lowliness بی ادبی
literay ادبی
misbehaciour بی ادبی
discourtesy بی ادبی
churlishness بی ادبی
belletristic ادبی
irreverence بی ادبی
literary ادبی
inurbanity بی ادبی
indecorousness بی ادبی
impoliteness بی ادبی
foible صعف اخلاقی ضعف
on principle از لحاظ قیود اخلاقی
cloaca مرکز مفاسد اخلاقی
tropologic دارای تفسیر اخلاقی
frailly بطورشکننده باضعف اخلاقی
foibles صعف اخلاقی ضعف
moral realism واقع نگری اخلاقی
reform school مدرسه تهذیب اخلاقی
ethics اصول اخلاقی اخلاقیات
psychodrama نمایش اخلاقی وانتقادی
chung shin sooyak فرهنگ اخلاقی تکواندو
generosity <adj.> گذشت [صفت اخلاقی]
fortitude شهامت اخلاقی شکیبایی
axiological مبحث نوامیس اخلاقی
perversion انحراف جنسی یا اخلاقی
perversions انحراف جنسی یا اخلاقی
scientific علمی
sciential علمی
academic علمی
theoretic علمی
belletrist نویسنده شعر و اثارادبی زیبا ادیب
tragedian نویسنده یا بازیگر نمایشهای تراژدی ومحزون
monographist نویسنده شرح مفصل در باره یک موضوع
pornographer نویسنده مطالب قبیح یا شهوت انگیز
dramaturge نویسنده داستانهای نمایشی شبیه ساز
gobbet گلچین ادبی
gobbets گلچین ادبی
literarily بطور ادبی
analects گلچین ادبی
analecta قطعات ادبی
analecta گلچین ادبی
garland گلچین ادبی
plagiarism دزدی ادبی
skits هجو ادبی
moral theology لاهوت ادبی
misbehaved بی ادبی کردن
misbehaves بی ادبی کردن
misbehaving بی ادبی کردن
literal interpretation تفسیر ادبی
misbehave بی ادبی کردن
literary property حق مالکیت ادبی
garlands گلچین ادبی
skit هجو ادبی
criticism نقد ادبی
plagiary دزدی ادبی
reviewers منقد ادبی
apologias پوزش ادبی
locus مثال ادبی
figure of speech صنایع ادبی
imagery تشبیه ادبی
pirate دزد ادبی
pirated دزد ادبی
to misbehave oneself بی ادبی کردن
stylistic ادبی ادیبانه
plagiarizer دزد ادبی
pirates دزد ادبی
pirating دزد ادبی
plagiarist سارق ادبی
florilegium گلچین ادبی
reviewer منقد ادبی
criticisms نقد ادبی
piracy دزدی ادبی
crib دزدی ادبی
miscellanea جنگ ادبی
apologia پوزش ادبی
anthology گلچین ادبی
anthologies گلچین ادبی
cribbing دزدی ادبی
cribbed دزدی ادبی
cribs دزدی ادبی
moralist فیلسوف یا معلم اخلاق اخلاقی
moralists فیلسوف یا معلم اخلاق اخلاقی
To be short tempered with someone. با کسی تندی کردن ( بد اخلاقی )
inofficious خارج ازوفیفه اخلاقی یاطبیعی
axiomatic حاوی پند یا گفتههای اخلاقی
unmorality عدم مراعات اصول اخلاقی
amoral بدون احساس مسئولیت اخلاقی
principle مرام اخلاقی قاعده کلی
scruple نهی اخلاقی وسواس باک
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com