English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (10 milliseconds)
English Persian
basic telecommunications access method روش دستیابی ارتباطات راه دور اساسی
Search result with all words
btam BasicTelecommunicationsAccess روش دستیابی ارتباطات راه دور اساسی ethod
Other Matches
tcam TelecommunicationsAccessروش دستیابی ارتباطات دورethod
telecommunications access method روش دستیابی ارتباطات ازراه دور
basic sequential access method روش دستیابی ترتیبی اساسی
basic direct access method روش دستیابی مستقیم اساسی
basic partitioned access method روش دستیابی قسمت بندی شده اساسی
basic indexed sequential acess method روش دستیابی ترتیبی شاخص دار اساسی
bsam Access Sequential Basicروش دستیابی ترتیبی اساسی ethod
bdam Access Direct Basic روش دستیابی مستقیم اساسی ethod
bpam Access Partitioned Basicروش دستیابی جزء بندی شده اساسی ethod
voice grade channel ارتباطات کامپیوتر به کامپیوتر بااستفاده از خطوط عادی بکاربرده شده در ارتباطات تلفنی مجرای از دریچه صدایی
ground state نیروی اساسی حالت اساسی
direct access storage device اسباب حافظه با دستیابی مستقیم دستگاه با ذخیره دستیابی تصادفی دستگاه انباره دستیابی مستقیم
instantaneous access زمان دستیابی کوتاه به رسانه با دستیابی تصادفی
ram حافظهای که امکان دستیابی به هر محلی به به هر ترتیبی را میدهد بدون نیاز به دستیابی به باقی مانده در اول مقایسه شود با sequatial accen memory
rams حافظهای که امکان دستیابی به هر محلی به به هر ترتیبی را میدهد بدون نیاز به دستیابی به باقی مانده در اول مقایسه شود با sequatial accen memory
rammed حافظهای که امکان دستیابی به هر محلی به به هر ترتیبی را میدهد بدون نیاز به دستیابی به باقی مانده در اول مقایسه شود با sequatial accen memory
thin وسیله RAM با سرعت دستیابی سریع با استفاده از ماتریس خانههای مغناطیسی و ماتریس بنوک خواندن و نوشتن برای دستیابی به آنها
thinners وسیله RAM با سرعت دستیابی سریع با استفاده از ماتریس خانههای مغناطیسی و ماتریس بنوک خواندن و نوشتن برای دستیابی به آنها
thinned وسیله RAM با سرعت دستیابی سریع با استفاده از ماتریس خانههای مغناطیسی و ماتریس بنوک خواندن و نوشتن برای دستیابی به آنها
thinnest وسیله RAM با سرعت دستیابی سریع با استفاده از ماتریس خانههای مغناطیسی و ماتریس بنوک خواندن و نوشتن برای دستیابی به آنها
thins وسیله RAM با سرعت دستیابی سریع با استفاده از ماتریس خانههای مغناطیسی و ماتریس بنوک خواندن و نوشتن برای دستیابی به آنها
isam Access IndexedSequential روش دستیابی ترتیبی شاخص دار روش دستیابی ترتیبی فهرست دارethod
random access memory حافظه با دستیابی تصادفی حافظه دستیابی مستقیم
comms ارتباطات
communications ارتباطات
telecommunication ارتباطات
communication ارتباطات
cache مدار منط قی که زمان ذخیره سازی داده در حافظه پنهان و نیز زمان دستیابی به داده در خافظه پنهان و زمان دستیابی به رسانه کند تر را مشخص میکند
cache memory مدار منط قی که زمان ذخیره سازی داده در حافظه پنهان و نیز زمان دستیابی به داده در خافظه پنهان و زمان دستیابی به رسانه کند تر را مشخص میکند
caches مدار منط قی که زمان ذخیره سازی داده در حافظه پنهان و نیز زمان دستیابی به داده در خافظه پنهان و زمان دستیابی به رسانه کند تر را مشخص میکند
voice communications ارتباطات صوتی
communication ارتباطات مواصلات
telecommunication traffic ترافیک ارتباطات
telecommunication tower برج ارتباطات
telecommunication installation تاسیسات ارتباطات
signal communications ارتباطات مخابراتی
telecommunication network پبکه ارتباطات
telecommunication engineer مهندس ارتباطات
telecommunication technique تکنیک ارتباطات
avionics ارتباطات هوایی
avionics ارتباطات فضایی
agency of communications شعبه ارتباطات
communication chief رئیس ارتباطات
communications program برنامه ارتباطات
communications protocol پروتکل ارتباطات
comunications parameters پارامترهای ارتباطات
optical communications ارتباطات نوری
digital communications ارتباطات دیجیتالی
electrical communications ارتباطات الکترونیکی
communication theory نظریه ارتباطات
telecommunications ارتباطات از دور
communications خطوط مواصلاتی ارتباطات
telecommunication ارتباطات از راه دور
logic مراحل و تصمیمات و ارتباطات
binary synchronous communication ارتباطات همزمان دودویی
communications controller کنترل کننده ارتباطات
telecommunications ارتباطات راه دور
data communications equipment تجهیزات ارتباطات داده ها
main center office مرکز اصلی ارتباطات
data communications processor پردازنده ارتباطات داده ها
data communication system سیستم ارتباطات داده
dce CommunicationsEquipment Dataتجهیزات ارتباطات داده
logical مراحل و تصمیمات و ارتباطات آنها
telecommunications specialist متخصص ارتباطات راه دور
signal security حفافت امور مخابراتی یا ارتباطات
telemedicine استفاده از ارتباطات راه دور
adccp پروتکل پیشرفته کنترل ارتباطات داده
combined communication board هیئت ارتباطات ستاد یکانهای مرکب
We are living in the age of mass communication. ما در دوران ارتباطات جمعی زندگی می کنیم.
tariffs شارژ کاربر سیستم کامپیوتری یا ارتباطات
tariff شارژ کاربر سیستم کامپیوتری یا ارتباطات
advanced Protocol CommunicationControl Dataپروتکل پیشرفته کنترل ارتباطات
micro طرح و ارتباطات سخت افزار داخلی ریزکامپیوتر
micros طرح و ارتباطات سخت افزار داخلی ریزکامپیوتر
microcomputer طرح و ارتباطات سخت افزار داخلی ریزکامپیوتر
hypostatic اساسی
groundlessness بی اساسی
functional اساسی
basic اساسی
pivotal اساسی
key projects اساسی
On what basis (ground) بر چه اساسی ؟
fundametal اساسی
basal اساسی
earthshaking اساسی
essentials اساسی
nets اساسی
essential اساسی
cardinals اساسی
cardinal اساسی
net اساسی
basics اساسی
Hon اساسی
organic اساسی
capital اساسی
constitutional اساسی
ground اساسی
nett اساسی
material اساسی
vital <adj.> اساسی
meaty اساسی
rudimental اساسی
essential <adj.> اساسی
radical اساسی
substantive [essential] <adj.> اساسی
meatier اساسی
quintessential <adj.> اساسی
unsubstantial بی اساسی
fundamental اساسی
radicals اساسی
materials اساسی
substantial اساسی
meatiest اساسی
basilar اساسی
major <adj.> اساسی
framework صفحه گسترده ارتباطات و گرافیکهای تجاری را فراهم میکند
frameworks صفحه گسترده ارتباطات و گرافیکهای تجاری را فراهم میکند
fcc CommunicationCommision Federalسازمان امریکایی مسئول منظم کردن ارتباطات
ack علامتی در ارتباطات و بی سیم و تلفن که بجای حرف A بکارمیرود
EDAC سیستم تصحیح خطای مقابل برای ارتباطات دادهای
office of the future ارتباطات داده و سایر تکنولوژیهای الکترونیکی بعمل می اورد
Ergonomics [مطالعه در ارتباطات بین کارهای انسانی، کار پژوهی]
vital واجب اساسی
base repair تعمیر اساسی
basic اساسی مقدماتی
ground plans طرح اساسی
basic deficit کسری اساسی
rite فرمان اساسی
basic مقدماتی اساسی
basic linkage پیوند اساسی
ground plan طرح اساسی
constitutional law حقوق اساسی
basics اساسی مقدماتی
basic surplus مازاد اساسی
constitutional low قانون اساسی
basic variable متغیر اساسی
to let the saw dust out of پوچی یا بی اساسی
constitutions قانون اساسی
constitution قانون اساسی
unsubstantiality بی اساسی بی اهمیتی
over haul تعمیر اساسی
purview مواد اساسی
reformation اصلاح اساسی
radical ریشگی اساسی
brass tacks مسایل اساسی
rationale علت اساسی
radicals ریشگی اساسی
radicals طرفداراصلاحات اساسی
radical طرفداراصلاحات اساسی
spine wall دیوار اساسی
strategic variables متغیرهای اساسی
basics مقدماتی اساسی
volatile oil روغن اساسی
basically بطور اساسی
functional distribution توزیع اساسی
substantiality حالت اساسی
essential oil روغن اساسی
fundamental rules قواعدیاقوانین اساسی
chart نمایش گرافیکی عناصر منط قی مراحل تصمیمات و ارتباطات در سیستم
charted نمایش گرافیکی عناصر منط قی مراحل تصمیمات و ارتباطات در سیستم
charting نمایش گرافیکی عناصر منط قی مراحل تصمیمات و ارتباطات در سیستم
Manchester coding روش کدگذاری داده و سیگنالهای زمانی که در ارتباطات به کار می رود
charts نمایش گرافیکی عناصر منط قی مراحل تصمیمات و ارتباطات در سیستم
transborder ارتباطات میان سیستمهای کامپیوتری که در کنارمرزهای ملی قرار دارند
integral controller واحد ارتباطات که درون یک کامپیوتر قرار داده شده است
constitutional مطابق قانون اساسی
constitution مشروطیت قانون اساسی
punch-line جمله اساسی واصلی
primordial عنصر نخستین اساسی
punch-lines جمله اساسی واصلی
punch line جمله اساسی واصلی
revolutionize تغییرات اساسی دادن
revolutionising تغییرات اساسی دادن
revolutionises تغییرات اساسی دادن
constitutions مشروطیت قانون اساسی
revolutionizing تغییرات اساسی دادن
revolutionizes تغییرات اساسی دادن
revolutionised تغییرات اساسی دادن
revolutionized تغییرات اساسی دادن
fundamental اصولی مقدماتی اساسی
bill of rights قانون اساسی امریکا
organic اندام دار اساسی
essential fatty acids اسیدهای چرب اساسی
field theory نظریه اساسی میدان
radicals طرفدار اصلاحات اساسی
Fundamental ( radical) changes. تغییرات اساسی وعمده
A fundamental (slight) difference. اختلاف اساسی ( جزئی )
constitutionality مطابقت با قانون اساسی
conditions of sale شرایط اساسی معامله
unconstitutionality مغایرت با قانون اساسی
nonbasic variable متغیر غیر اساسی
myosin پروتئین اساسی عضله
supplementalary constitution law متمم قانون اساسی
nonessential goods کالاهای غیر اساسی
radical طرفدار اصلاحات اساسی
pact نوع خاصی از ارتباطات سیاسی است که در ان تعدادی از دول به طور مشترک
pacts نوع خاصی از ارتباطات سیاسی است که در ان تعدادی از دول به طور مشترک
teleinformatic services هر وسیلهای مثل تلکس , رونوشت که از ارتباطات راه دور سرویس می گیرد
basics بخشی از کنترل کننده ارتباطات که توابع ریاضی و منط قی را بررسی میکند
ccitt v. در ارتباطات داده سری ای ازاستانداردها است که خصوصیات رابط را توصیف میکند
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com