English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
English Persian
warp-loop fringe ریشه حلقوی [در قالی همدان]
Other Matches
loop sling مهار حلقوی بار بند حلقوی
loop pile پرزهای حلقوی [این نوع پرز توسط بافت های ماشینی مثل فرش ماشینی بوجود آمده و به هر دو صورت ترکی و فارسی بافته می شود. اگر حلقه ها پس از اتمام کار بریده نشوند به آن پرز حلقوی می گویند. همانند سطح حوله.]
radicate ریشه گرفتن ریشه دار شدن
rhizogenic تولید کننده ریشه ریشه اور
rhizogenetic تولید کننده ریشه ریشه اور
to strike root ریشه گرفتن ریشه دواندن
to take root ریشه گرفتن ریشه دوانیدن
loop code کد حلقوی
vortical حلقوی
annulated حلقوی
orbiculate حلقوی
annular حلقوی
annulate حلقوی
convolute حلقوی
terete حلقوی
cricoid حلقوی
sigmoid حلقوی
ring cartilage حلقوی
vortiginous حلقوی
ringing حلقوی شدن
ringbolt hitching خفت حلقوی
apple ring fender دفرای حلقوی
annulus حلقه حلقوی
cup point تیزی حلقوی
ring tension کشش حلقوی
verticillation ارایش حلقوی
snap ring خار حلقوی
annular projection برامدگی حلقوی
ring network شبکه حلقوی
annular jet فوران حلقوی
annular eclipse کسوف حلقوی
ring nebula سحابی حلقوی
ring nebula ابری حلقوی
ring armature ارمیچر حلقوی
peristalsis حرکات حلقوی
loop knot tie گره حلقوی
annular burner مشعل حلقوی
interlocking حلقوی بافتن
loop antenna انتن حلقوی
bustle pipe لوله حلقوی
loop mill rolling نوردکاری حلقوی
curl field میدان حلقوی
fairy ring قارچ حلقوی
ring جسم حلقوی
vortices جریان حلقوی یا گردابی
vortexes جریان حلقوی یا گردابی
vortex جریان حلقوی یا گردابی
atoll جزیره مرجانی حلقوی
atolls جزیره مرجانی حلقوی
convoluted بهم تابیده حلقوی
lyraring nebula سحابی حلقوی شلیاق
circular shift تغییر مکان حلقوی
induction ring heater گرمکن حلقوی القائی
wake جریانهای حلقوی بال
wakes جریانهای حلقوی بال
waked جریانهای حلقوی بال
loop feeder سیم تغذیه حلقوی
vortex drag پسای جریانهای حلقوی
bagel نان شیرینی حلقوی
lyraring nebula ابری حلقوی شلیاق
plaiting [نوعی گیس بافی برای اتمام ریشه ها، در این روش که برای اتمام ریشه های فرش بکار می رود، جای آزاد گذاشتن نخ های چله آنرا بصورت اریبی دوتا دوتا یا بیشتر از لابلای یکدیگر رد کرده و نخ ها بسته به نظر آید.]
toothed ring armature ارمیچر حلقوی دندانه دار
cannular محفظه احتراق حلقوی شکل
uncoil غیر حلقوی کردن یا شدن
uncoiled غیر حلقوی کردن یا شدن
can annular محفظه احتراق حلقوی شکل
mantle ring تیر حمال حلقوی شکل
uncoils غیر حلقوی کردن یا شدن
uncoiling غیر حلقوی کردن یا شدن
coil antenna انتن حلقوی به شکل سیم پیچ
vortex filament خطی که شدت یا تمرکزجریانهای حلقوی دران بیشتراست
vortex sheet لایه نازک نامحدود سیال باحرکت حلقوی بینهایت
plug nozzle نازلی در موتورهای راکت بامحفظه احتراق حلقوی وپیچشی
slot تعداد بیتهایی که یک پیام را شامل شوند و در شبکه حلقوی بچرخند
rotates جابجایی داده دریک محل ذخیره سازی به صورت حلقوی
annular وسایل و ابزار حلقه دار دارای علائم و اشکال حلقوی
slotting تعداد بیتهایی که یک پیام را شامل شوند و در شبکه حلقوی بچرخند
slots تعداد بیتهایی که یک پیام را شامل شوند و در شبکه حلقوی بچرخند
rotated جابجایی داده دریک محل ذخیره سازی به صورت حلقوی
rotate جابجایی داده دریک محل ذخیره سازی به صورت حلقوی
ring and bead sight دستگاه نشانه روی که دارای شکاف درجه حلقوی و مگسک میباشد
ruffs یقه گرد و حلقوی چین دار مردان و زنان قرون 61و 71 میلادی
ruff یقه گرد و حلقوی چین دار مردان و زنان قرون 61و 71 میلادی
ruffe یقه گرد و حلقوی چین دار مردان و زنان قرون 61و 71 میلادی
vortex trail دنباله مرئی باقیمانده از نوک بال یا ملخ و غیره ناشی ازجریانهای حلقوی شدید
vortex separation جداکردن ذرات مختلف از یک سیال توسط نیروهای گریز ازمرکزی مختلف در حرکت حلقوی یا گردابی
scabs ریشه
fimbria ریشه
frange ریشه
scab ریشه
fimbriation ریشه
fibreless بی ریشه
fringes ریشه
fringe ریشه
paronymous هم ریشه
radicle ریشه چه
radix ریشه
rhizogenetic ریشه زا
rhizogenous ریشه زا
depth of face ریشه
homoousian از یک ریشه
harle ریشه
harl ریشه
expansion scab ریشه
cama ریشه
cognate هم ریشه
tassel ریشه
rootless بی ریشه
stumped ریشه
roots ریشه
stump ریشه
stubbed ریشه
radicals ریشه
stumping ریشه
tassels ریشه
stubs ریشه
stubbing ریشه
stub ریشه
root ریشه
thrum ریشه
tie [knot] ریشه
stumps ریشه
radical ریشه
rootlet ریشه چه
rhizogenic ریشه زا
extraction ریشه
card فرمی که حاوی تخته اصلی است که روی آن تختههای حلقوی چاپ شده قابل نصب هستند تا یک سیستم انعط اف پذیر ایجاد شود
cards فرمی که حاوی تخته اصلی است که روی آن تختههای حلقوی چاپ شده قابل نصب هستند تا یک سیستم انعط اف پذیر ایجاد شود
fringing ریشه یابی
squar root ریشه دوم
irradicate ریشه کن کردن
rhizomorphous ریشه مانند
irradicate از ریشه دراوردن
irrationable ریشه گنگ
thrum ریشه فرش
fringent ریشه مانند
firtree root ریشه صنوبری
outroot از ریشه کندن
imaginary root ریشه ی موهومی
horse radish ریشه خردل
radical ریشه [ریاضی]
i. and evdevolution ریشه گیری
imaginary root ریشه ی انگاری
hangnail ریشه ناخن
hang nail ریشه ناخن
grubbing up ریشه کنی
root ریشه [ریاضی]
root out ریشه کن کردن
geometric mean ریشه nام
gelsemium ریشه یاسمن
galangale ریشه جوز
irradicable ریشه کن نشدنی
root up ریشه کن کردن
supplantation از ریشه کنی
rhizopodous ریشه پای
rhizopod ریشه پایان
rhizophagous ریشه خوار
rhizome شبیه ریشه
rhizoid ریشه نما
rhizoid ریشه مانند
root section مقطع ریشه
strike root ریشه زدن
rush root ریشه ایرسا
rush root ریشه اریسا
root of the weld ریشه جوش
rootage ریشه بندی
rootage مجموع ریشه ها
rooter ریشه کننده
rootlet ریشه فرعی
root directory دایرکتوری ریشه
rooty ریشه دار
rooty شبیه ریشه
supplanter ریشه کن کننده
tap root ریشه عمودی
to pull up by the roots ریشه کن کردن
to pull up by the roots از ریشه دراوردن
to root up از ریشه دراوردن
to root up ریشه کن کردن
to strike root ریشه زدن
to take root ریشه زدن
to take root ریشه کردن
ventral root ریشه قدامی
thrum ریشه دار
the root of a word ریشه واژه
morphophonemics ریشه شناسی
rhizanthous گل اور از ریشه
tap root ریشه اصلی
radicle اصل ریشه
radicle ریشه کوچک
the root of a tree ریشه درخت
paronym واژه هم ریشه
orris root ریشه بنفشه
musk root ریشه مشک
wing root ریشه بال
filose ریشه دار
germs ریشه منشاء
square roots ریشه دوم
stems ریشه اصل
fringed ریشه دار
stemmed ریشه اصل
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com