Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (11 milliseconds)
English
Persian
runner
ریشه هوایی
runners
ریشه هوایی
Other Matches
rhizogenetic
تولید کننده ریشه ریشه اور
rhizogenic
تولید کننده ریشه ریشه اور
radicate
ریشه گرفتن ریشه دار شدن
airlift service
سرویس حمل و نقل هوایی خدمات ترابری هوایی قسمت ترابری هوایی
to take root
ریشه گرفتن ریشه دوانیدن
to strike root
ریشه گرفتن ریشه دواندن
holidays
تولید رخنه در عکاسی هوایی محوطه پوشیده نشده درعکاسی هوایی
holiday
تولید رخنه در عکاسی هوایی محوطه پوشیده نشده درعکاسی هوایی
telling
مخابره اطلاعات به دست امده از تجسس هوایی به یکانهای پدافند هوایی
restrictive fire plan
طرح اتش محدود کننده حرکات هوایی یا تامینی هوایی
air policing
عملیات گشت زنی هوایی پاسوری هوایی در زمان صلح
antiair warfare
جنگ ضدبرتری هوایی نبرد بر علیه برتری هوایی دشمن
pouncing
در رهگیری هوایی یعنی دروضعی هستم که اماده برای درگیری هوایی می باشم
pounces
در رهگیری هوایی یعنی دروضعی هستم که اماده برای درگیری هوایی می باشم
i stay
در رهگیری هوایی به علامت ماموریت گشت هوایی راتحویل گرفتم اعلام میشود
pounced
در رهگیری هوایی یعنی دروضعی هستم که اماده برای درگیری هوایی می باشم
pounce
در رهگیری هوایی یعنی دروضعی هستم که اماده برای درگیری هوایی می باشم
line chief
افسرجزء نیروی هوایی که درفرود امدن وبرخاستن هواپیمادرخطوط هوایی نظارت میکند
broadcast controlled air interception
نوعی رهگیری هوایی که هواپیمای رهگیر را مداوم درجریان تک هوایی دشمن قرارمی دهند
air delivery container
جعبههای مخصوص حمل بارهای هوایی جعبه حامل بار در نقل و انتقال هوایی
air sentinel
گارد هوایی نگهبان مخصوص اعلام خطرتک هوایی
steered
در رهگیری هوایی و پشتیبانی مستقیم هوایی یعنی گرای مغناطیسی داده شده را ببندید تا به من برسید
steer
در رهگیری هوایی و پشتیبانی مستقیم هوایی یعنی گرای مغناطیسی داده شده را ببندید تا به من برسید
steers
در رهگیری هوایی و پشتیبانی مستقیم هوایی یعنی گرای مغناطیسی داده شده را ببندید تا به من برسید
pigeon
در رهگیری هوایی یعنی اینکه گرای مغناطیسی و مسافت پایگاه هوایی از هواپیما این قدر است
pigeons
در رهگیری هوایی یعنی اینکه گرای مغناطیسی و مسافت پایگاه هوایی از هواپیما این قدر است
air scoop
چاه هوایی صفحه تنظیم دریچه هوایی
flak
گلوله خودترکان ضد هوایی توپ پدافند هوایی
sleeve target
هدف کش هوایی استوانهای برای تیراندازی ضد هوایی
fly through
عبور هدف هوایی از مخروط اتش ضد هوایی تقاطع هدف با اتش ضد هوایی
air interdiction
عملیات ممانعتی هوایی ممانعت هوایی
air suprmacy
برتری کامل هوایی سیادت هوایی
air pilots
خلبانان نیروی هوایی راهنمایان هوایی
air superiority
برتری موقت هوایی رجحان هوایی
aviation pay
معاش هوایی سختی خدمت هوایی
carrier air group
دو یا چند گردان هوایی که درروی یک ناو مستقر باشند گروه هوایی ناو هواپیمابر
air branch
قسمت هوایی رسته هوایی
air
هوایی هواپیمایی نیروی هوایی
airs
هوایی هواپیمایی نیروی هوایی
notice to airmen
اعلامیه هوایی یا اعلان هوایی
aired
هوایی هواپیمایی نیروی هوایی
air material
ماتریل هوایی وسایل هوایی
plaiting
[نوعی گیس بافی برای اتمام ریشه ها، در این روش که برای اتمام ریشه های فرش بکار می رود، جای آزاد گذاشتن نخ های چله آنرا بصورت اریبی دوتا دوتا یا بیشتر از لابلای یکدیگر رد کرده و نخ ها بسته به نظر آید.]
air station
ایستگاه عکس برداری هوایی نقطه تمرکز عکسبرداری هوایی ایستگاه هواشناسی
tropopause
منطقه چاه هوایی جوی بین استراتوسفر و تروپوسفر منطقه سکته هوایی
splashes
ترکیدن ترکیدن گلوله در پدافند هوایی یعنی کلیه هدفهای هوایی زده شد
splash
ترکیدن ترکیدن گلوله در پدافند هوایی یعنی کلیه هدفهای هوایی زده شد
splashing
ترکیدن ترکیدن گلوله در پدافند هوایی یعنی کلیه هدفهای هوایی زده شد
code panel
رمز ارتباطات در عملیات هوایی و زمینی کلید رمزارتباطات در عملیات هوایی وزمینی
air picket
هواپیمای مخصوص اکتشاف و گزارش و ردیابی هواپیماو موشکهای دشمن هواپیمای گشتی هوایی هواپیمای پیشقراول هوایی
call mission
درخواست پشتیبانی فوری هوایی ماموریت هوایی طبق درخواست
air photographic
شناسایی از طریق عکسبرداری هوایی شناسایی با استفاده ازعکس هوایی
air scout
هواپیمای دیده ور هوایی هواپیمای مخصوص گشت زنی هوایی
tactical air controler
افسر کنترل عملیات هوایی مسئول مرکز کنترل هوایی
airlift command
فرماندهی ترابری هوایی قسمت حمل و نقل هوایی فرماندهی حمل و نقل هوایی
photogrammetry
علم تهیه نقشه از روی عکس هوایی یا اندازه گیری فواصل زمینی از روی عکس هوایی
emergency scramble
درگیری اضطراری هوایی فرمان درگیری سریع هوایی
air search attack unit
تیم تجسس و نابودی هوایی تیم تک اکتشافی هوایی
airlift capacity
مقدورات ترابری هوایی مقدورات حمل و نقل هوایی
air defense commander
فرماندهی پدافند هوایی فرمانده پدافند هوایی یک منطقه
airspace prohibited area
منطقه ممنوعه هوایی منطقه منع پرواز هوایی
channel airlift
سرویس حمل و نقل هوایی موجود در هر یکان خدمات حمل و نقل هوایی امادی
dispersal airfield
فرودگاههای مخصوص تفرقه هوایی فرودگاه مخصوص تفرقه در اماده باش هوایی
trimetrogon
عکاسی هوایی با استفاده ازسه بعد یا صفحه سه بعدی عکاسی سه بعدی هوایی
air survey photography
عکسبرداری تجسسی هوایی عکسبرداری اکتشافی هوایی
trunkair route
مسیر هوایی استراتژیکی مسیر حرکت و حمل و نقل استراتژیکی هوایی
airlift control element
عنصر کنترل ترابری هوایی عنصر کنترل حمل و نقل هوایی
airhead operations
عملیات مخصوص گرفتن سرپل هوایی عملیات تهیه سرپل هوایی
combat airlift support
پشتیبانی رزمی حمل و نقل هوایی پشتیبانی رزمی ترابری هوایی
country cover diagram
دیاگرام نشان دهنده اجرای عکاسی هوایی در هر کشور دیاگرام پوشش عکاسی هوایی در سطح کشور
roots
ریشه
rootless
بی ریشه
tie
[knot]
ریشه
rootlet
ریشه چه
rhizogenetic
ریشه زا
paronymous
هم ریشه
rhizogenic
ریشه زا
root
ریشه
fringes
ریشه
fringe
ریشه
tassels
ریشه
thrum
ریشه
radix
ریشه
tassel
ریشه
rhizogenous
ریشه زا
cognate
هم ریشه
stumping
ریشه
stumped
ریشه
stump
ریشه
frange
ریشه
fimbriation
ریشه
fibreless
بی ریشه
radicals
ریشه
radical
ریشه
fimbria
ریشه
expansion scab
ریشه
depth of face
ریشه
scabs
ریشه
scab
ریشه
extraction
ریشه
cama
ریشه
stumps
ریشه
stub
ریشه
stubbed
ریشه
stubbing
ریشه
harle
ریشه
harl
ریشه
radicle
ریشه چه
stubs
ریشه
homoousian
از یک ریشه
air defense action area
منطقه پوشش پدافند هوایی منطقه عمل پدافند هوایی
tactical air control center
مرکز کنترل نیروی هوایی تاکتیکی کنترل هوایی تاکتیکی
chalk commander
فرمانده سریال حرکت هوایی فرمانده سریال بار هوایی
chalk number
شماره سریال بار هوایی شماره سریال حرکت هوایی
to root up
ریشه کن کردن
deep-rooted
ریشه کرده
to root up
از ریشه دراوردن
wing root
ریشه بال
pedigrees
ریشه نژاد
pedigree
ریشه نژاد
strike root
ریشه زدن
supplantation
از ریشه کنی
etymon
ریشه کلمه
supplanter
ریشه کن کننده
fixing
حاشیه ریشه
to strike root
ریشه زدن
cognate
واژه هم ریشه
stem
ریشه اصل
eradication
ریشه کنی
ineradicable
ریشه کن نشدنی
stems
ریشه اصل
etymologies
ریشه شناسی
etymology
ریشه شناسی
eradication
ریشه کن شدن
to take root
ریشه کردن
to take root
ریشه زدن
to pull up by the roots
از ریشه دراوردن
thrum
ریشه دار
tap root
ریشه عمودی
tap root
ریشه اصلی
the root of a tree
ریشه درخت
the root of a word
ریشه واژه
to pull up by the roots
ریشه کن کردن
stemmed
ریشه اصل
fibrous
ریشه دار
stemming
ریشه اصل
eradication
ریشه کن کردن
squar root
ریشه دوم
ciliolated
ریشه دار
fringent
ریشه مانند
rhizomorphous
ریشه مانند
fringing
ریشه یابی
galangale
ریشه جوز
gelsemium
ریشه یاسمن
geometric mean
ریشه nام
grubbing up
ریشه کنی
hang nail
ریشه ناخن
hangnail
ریشه ناخن
i. and evdevolution
ریشه گیری
imaginary root
ریشه ی انگاری
imaginary root
ریشه ی موهومی
irradicable
ریشه کن نشدنی
irradicate
ریشه کن کردن
ciliate
ریشه دار
firtree root
ریشه صنوبری
filose
ریشه دار
ciliated
ریشه دار
bottom run
قشر ریشه
bonder
ریشه دار
blade root
ریشه تیغه
deep rooted
ریشه کرده
barbate
ریشه دار
deracinate
از ریشه در اوردن
enrooted
ریشه کرده
ammonium
ریشه +4NH
eradiacable
ریشه کن شدنی
extirpation
ریشه کنی
extirpator
ریشه کن کننده
fimbriate
ریشه دار
fimbriated
ریشه دار
irradicate
از ریشه دراوردن
irrationable
ریشه گنگ
rooted
ریشه کرده
rooted
ریشه دار
root of the weld
ریشه جوش
root out
ریشه کن کردن
root section
مقطع ریشه
root up
ریشه کن کردن
rootage
ریشه بندی
rootage
مجموع ریشه ها
rooter
ریشه کننده
rootlet
ریشه فرعی
rooty
ریشه دار
rooty
شبیه ریشه
rush root
ریشه اریسا
rush root
ریشه ایرسا
root directory
دایرکتوری ریشه
rhizopodous
ریشه پای
rhizopod
ریشه پایان
morphophonemics
ریشه شناسی
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com