Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 201 (12 milliseconds)
English	Persian
to take root	ریشه گرفتن ریشه دوانیدن
Other Matches
radicate	ریشه گرفتن ریشه دار شدن
to strike root	ریشه گرفتن ریشه دواندن
rhizogenic	تولید کننده ریشه ریشه اور
rhizogenetic	تولید کننده ریشه ریشه اور
roots	ریشه گرفتن
root	ریشه گرفتن
to extract a root	ریشه گرفتن [ریاضی]
root	از عددی ریشه گرفتن
strike root	ریشه کردن گرفتن
roots	از عددی ریشه گرفتن
to take the n-th root	ریشه [ان] ام یک عدد را گرفتن [ریاضی]
plaiting	[نوعی گیس بافی برای اتمام ریشه ها، در این روش که برای اتمام ریشه های فرش بکار می رود، جای آزاد گذاشتن نخ های چله آنرا بصورت اریبی دوتا دوتا یا بیشتر از لابلای یکدیگر رد کرده و نخ ها بسته به نظر آید.]
paronymous	هم ریشه
depth of face	ریشه
rhizogenetic	ریشه زا
radicle	ریشه چه
extraction	ریشه
radix	ریشه
cognate	هم ریشه
stub	ریشه
harle	ریشه
scab	ریشه
scabs	ریشه
harl	ریشه
stubbed	ریشه
stubbing	ریشه
homoousian	از یک ریشه
frange	ریشه
rootless	بی ریشه
radicals	ریشه
radical	ریشه
expansion scab	ریشه
tie [knot]	ریشه
fibreless	بی ریشه
fimbria	ریشه
fimbriation	ریشه
stubs	ریشه
rhizogenic	ریشه زا
stumping	ریشه
root	ریشه
fringe	ریشه
fringes	ریشه
stump	ریشه
thrum	ریشه
rootlet	ریشه چه
stumped	ریشه
stumps	ریشه
rhizogenous	ریشه زا
cama	ریشه
roots	ریشه
tassels	ریشه
tassel	ریشه
rooted	ریشه دار
wing root	ریشه بال
eradication	ریشه کن کردن
extirpation	ریشه کنی
filose	ریشه دار
firtree root	ریشه صنوبری
fringing	ریشه یابی
eradication	ریشه کنی
fringent	ریشه مانند
ineradicable	ریشه کن نشدنی
fibrous	ریشه دار
ablation	ریشه کنی
eradication	ریشه کن شدن
rooted	ریشه کرده
rhizomorphous	ریشه مانند
fimbriated	ریشه دار
barbate	ریشه دار
blade root	ریشه تیغه
ciliolated	ریشه دار
bonder	ریشه دار
deep rooted	ریشه کرده
ciliated	ریشه دار
bottom run	قشر ریشه
ciliate	ریشه دار
deracinate	از ریشه در اوردن
germ	ریشه منشاء
germs	ریشه منشاء
fimbriate	ریشه دار
acid radical	ریشه اسید
extirpator	ریشه کن کننده
etymon	ریشه کلمه
eradiacable	ریشه کن شدنی
ammonium	ریشه +4NH
enrooted	ریشه کرده
ventral root	ریشه قدامی
galangale	ریشه جوز
strike root	ریشه زدن
root section	مقطع ریشه
square roots	ریشه دوم
square root	ریشه دوم
beetroots	ریشه چغندر
beetroot	ریشه چغندر
root out	ریشه کن کردن
root of the weld	ریشه جوش
root directory	دایرکتوری ریشه
rhizopodous	ریشه پای
rhizopod	ریشه پایان
rhizome	شبیه ریشه
rhizoid	ریشه نما
rhizoid	ریشه مانند
rhizanthous	گل اور از ریشه
root up	ریشه کن کردن
rootage	ریشه بندی
thrum	ریشه دار
supplantation	از ریشه کنی
supplanter	ریشه کن کننده
squar root	ریشه دوم
rush root	ریشه ایرسا
rush root	ریشه اریسا
rooty	شبیه ریشه
rooty	ریشه دار
tap root	ریشه عمودی
tap root	ریشه اصلی
rootlet	ریشه فرعی
rooter	ریشه کننده
rootage	مجموع ریشه ها
the root of a tree	ریشه درخت
the root of a word	ریشه واژه
frilled	ریشه دار
fringed	ریشه دار
tendril	ریشه پیچک
tendrils	ریشه پیچک
radicle	اصل ریشه
to root up	ریشه کن کردن
irrationable	ریشه گنگ
irradicate	از ریشه دراوردن
irradicate	ریشه کن کردن
irradicable	ریشه کن نشدنی
to strike root	ریشه زدن
imaginary root	ریشه ی موهومی
imaginary root	ریشه ی انگاری
i. and evdevolution	ریشه گیری
horse radish	ریشه خردل
hangnail	ریشه ناخن
to take root	ریشه زدن
to take root	ریشه کردن
hang nail	ریشه ناخن
grubbing up	ریشه کنی
geometric mean	ریشه nام
to root up	از ریشه دراوردن
cube roots	ریشه سوم
to pull up by the roots	از ریشه دراوردن
radicle	ریشه کوچک
runner	ریشه هوایی
runners	ریشه هوایی
paronym	واژه هم ریشه
theme	ریشه زمینه
rhizophagous	ریشه خوار
themes	ریشه زمینه
outroot	از ریشه کندن
inveterate	ریشه کرده
orris root	ریشه بنفشه
musk root	ریشه مشک
morphophonemics	ریشه شناسی
cube root	ریشه مکعب
cube root	ریشه سوم
cube roots	ریشه مکعب
to pull up by the roots	ریشه کن کردن
gelsemium	ریشه یاسمن
cognate	واژه هم ریشه
uproot	ریشه کن کردن
uprooted	ریشه کن کردن
uproots	ریشه کن کردن
stemming	ریشه اصل
stems	ریشه اصل
tufts	ریشه پارچه
stemmed	ریشه اصل
deep-rooted	ریشه کرده
root	ریشه کن کردن
abort	ریشه نکردن
uprooting	ریشه کن کردن
pedigree	ریشه نژاد
thrum	ریشه فرش
fixing	حاشیه ریشه
pedigrees	ریشه نژاد
roots	ریشه کن کردن
madder	ریشه روناس
tuft	ریشه پارچه
etymologies	ریشه شناسی
stem	ریشه اصل
supplants	از ریشه کندن
root	ریشه [ریاضی]
eradicating	ریشه کن کردن
etymology	ریشه شناسی
radical	ریشه [ریاضی]
supplanting	از ریشه کندن
supplant	از ریشه کندن
frill	ریشه دارکردن
supplanted	از ریشه کندن
frills	ریشه دارکردن
cube roots	ریشه سوم کعب
The root of exisiting differences.	ریشه اختلافات موجود
gelsemium	ریشه یاس زرد
teppetology	مطالعه ریشه ای فرش
earthbound	درخاک ریشه دوانده
etymologize	ریشه لغتی رایافتن
turfines	پوشیدگی از ریشه یا چمن
unroot	از ریشه دراوردن یا کندن

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com