English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 73 (1 milliseconds)
English Persian
winterer زمستان جانوری که زمستان را بسرمیبرد
Other Matches
winterize اماده برای زمستان شدن خود را برای مقابله باسرمای زمستان اماده کردن
winter kill زمستان کش
winters زمستان
winter زمستان
midwinter وسط زمستان
wintry مناسب زمستان
all over winter سراسر زمستان
brumal مربوط به زمستان
depth of winter چله زمستان
the dead of winter چله زمستان
in the midst of winter در چله زمستان
in the midst of winter در قلب زمستان
wintertime هنگام زمستان
wintertime فصل زمستان
wintery مناسب زمستان
nuclear winter زمستان اتمی
wintertide فصل زمستان
in the midst of winter در وسط زمستان
winter tide فصل زمستان
the f. winter زمستان اینده
hibernation زمستان خوابی
winterish مناسب برای زمستان
winterer بسر برنده زمستان
dormouse موش زمستان خواب
dormice موش زمستان خواب
hibernated زمستان را دربیهوشی بسر بردن
hibernates زمستان را دربیهوشی بسر بردن
hibernate زمستان را دربیهوشی بسر بردن
hibernating زمستان را دربیهوشی بسر بردن
winterbourne رودی که در زمستان جاری میشود
winter kill در سرمای زمستان از بین رفتن
midwinter چله زمستان انقلاب زمستانی
deciduous گیاهی که در زمستان برگ میریزد
winterization اماده کردن برای کار در زمستان
hibernation بسربردن زمستان درحال خواب یا بیهوشی
The squirrels are storing up nuts for the winter. سنجاب ها فندقی برای زمستان ذخیره می کنند .
half evergreen دارای برگهای نیمه سبز درفصل زمستان
They must hunger in frost, that will not work in heat. <proverb> آنهایی که در تابستان کار نمى کنند بایستى در زمستان گرسنه بمانند.
creaturely جانوری
animals حیوانی جانوری
animal حیوانی جانوری
zoogeography جغرافیای جانوری
ethology رفتارشناسی جانوری
endozoic درون جانوری
web spinner جانوری که تارمی تند
yahoo جانوری که درقالب انسانی باشد
cannibals جانوری که همجنس خود را میخورد
littered نوزادانی که جانوری در یک وهله میزاید
man-eater جانوری که انسان را میخورد ادمخوار
man-eaters جانوری که انسان را میخورد ادمخوار
man eater جانوری که انسان را میخورد ادمخوار
litter نوزادانی که جانوری در یک وهله میزاید
arachnid جانوری از راستهء بند پایان
littering نوزادانی که جانوری در یک وهله میزاید
litters نوزادانی که جانوری در یک وهله میزاید
cannibal جانوری که همجنس خود را میخورد
wooler جانوری که بخاطر پشمش پرورش مییابد
koala کوالا جانوری استرالیایی از خانواده خرسها.
koalas کوالا جانوری استرالیایی از خانواده خرسها.
harpies جانوری که تن ورخسار زن وبال وچنگال مرغ را داشته
harpy جانوری که تن ورخسار زن وبال وچنگال مرغ را داشته
chimaera جانوری که سرشیر وبدن ببرودم مار داشته است
chimera جانوری که سرشیر وبدن ببرودم مار داشته است
chimeras جانوری که سرشیر وبدن ببرودم مار داشته است
minotaur جانوری که نیمی از بدنش گاو ونیم دیگرش انسان بودن
animalism نفس پرستی اعتقاد باین که انسان جانوری بیش نیست
an ovoviviparous animal جانوری که دردرون شکم تخم می گذاردوبچه خودرادرهمانجا ازتخم بیرون می اورد
cetacean وابسته به خانواده بال جانوری که ازخانواده بال باشد
totem روح محافظ شخص درخت یا جانوری که سرخ پوستان حفظ وحامی روحانی خود دانسته واز تجاوز بدان یاخوردن گوشت ان خودداری می کردند
totems روح محافظ شخص درخت یا جانوری که سرخ پوستان حفظ وحامی روحانی خود دانسته واز تجاوز بدان یاخوردن گوشت ان خودداری می کردند
griffin شیر دال جانوری که نیم بدنش شیر ونیم بدنش دال بوده
murine از تیره موش جانوری از تیره موش
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com