English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 66 (1 milliseconds)
English Persian
treehopper زنجره درختی
Other Matches
cicala زنجره
chirr صدای زنجره
sharpshooter زنجره دارای سر مخروطی
grig مارماهی کوچک زنجره
cicadas زنجره وجیرجیرک دشتی
cicada زنجره وجیرجیرک دشتی
cricket زنجره یکجور گوی بازی
crickets زنجره یکجور گوی بازی
dendriform درختی
dendroidal درختی
arboreal درختی
arboreous درختی
abatis سد درختی
abattis سد درختی
arboraceous درختی
Yggdrasil درختی اسطوره ای
tree traversal تقاطع درختی
semiarboreal نیمه درختی
wood sorrel ترشک درختی
tree structure ساخت درختی
sorrel tree ترشک درختی
to shin up a tree از درختی بالارفتن
sourwood ترشک درختی
tree network شبکه درختی
syrian mallow خطمی درختی
monthly rose خطمی درختی
syringa یاس درختی
hollyhock ختمی درختی
to lop a tree درختی را آراستن
basswood لاله درختی
hyla قورباغه درختی
mock orange یاس درختی
arborization ارایش درختی
saddletree لاله درختی
to prune a tree درختی را آراستن
to chop dowm a tree درختی را انداختن
to lop a tree سرشاخه درختی را زدن
to prune a tree سرشاخه درختی را زدن
to lop off a branch [from a tree] شاخه ای را [از درختی] بریدن
understory vegetation گیاهان زیر درختی
tree sort مرتب کردن درختی
to truncate a tree شاخههای درختی را زدن
mayapple درختی از نوع زرشک
strawberry tree توت فرنگی درختی
huffman tree درختی با کمترین مقادیر
abat راه بند درختی
orangoutang میمون درختی برنئوسوماترا
orangutan میمون درختی برنئوسوماترا
leaf گره آخر در ساختار درختی
madrono توت فرنگی درختی انگور خرس
ring bark پوست درختی را حلقه ایی بریدن
madrone توت فرنگی درختی انگور خرس
katydid حشره راست بال درختی ازخانواده locustidae
timberline خط مفروضی که بالای ان هیچ درختی رشد نمیکند
fjeld فلات مرتفع وصخره داری که تقریبا هیچ درختی نداشته باشد
minimal tree درختی که گرههای ترمینالی ان مرتب شده تا باعث عملکردبهینه ان درخت شوند
seral مربوط به تغییر وسیر تکامل یک منطقه از لم یزرعی بحالت ابادانی وپر درختی
optimal merge tree نمایش درختی یک ترتیب که در ان رشته ها قرار است درهم ادغام گردند تا اینکه حداقل تعداد عملیات رخ دهد
kratom [درختی همیشه بهار و در عین حال برگریز استوایی که از خانواده قهوه است و برگش مصرف داروئی دارد]
pine design طرح درخت کاج [که بیشتر در طرح های بندی خشتی و درختی بکار می رود.]
iguana سوسمار درختی [هرنوع سوسمار بزرگ]
hierarchies روش سازماندهی شی یا داده یا ساختار آن . معمولا با مهمترین یا آنه حق تقدم بیشتر دارد یا کلی ترین موضوع در بالا و پس کارکردن یا پایین ساختار درختی
hierarchy روش سازماندهی شی یا داده یا ساختار آن . معمولا با مهمترین یا آنه حق تقدم بیشتر دارد یا کلی ترین موضوع در بالا و پس کارکردن یا پایین ساختار درختی
rose motif نگاره گل رز [در فرش های مختلف ایرانی از انواع گل رز از جمله طرح گل فرنگ، طرح درختی، طرح باغی، طرح گل و بوته استفاده می شود.]
paradise rug طرح درختی باغ و گل [در این طرح انواع درخت، گل و پرنده زمینه طرح را در بر می گیرند و نمادی از طبیعت بوجود می آورند که گاه به آن طرح بهشتی می گویند.]
Recent search history
Search history is off. Activate
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com