|
|||||||||||||||||||||
|
|||||||||||||||||||||
|
|
|||||||||||||||||||||
| Total search result: 8 (3 milliseconds) | |||||
| English | Persian | ||||
|---|---|---|---|---|---|
| hawkbell | زنگولهای که بپای قوش یابازمی بندند | ||||
| Other Matches | |||||
| The dog rubbed its head against my leg . | سگ سرش را بپای من مالید | ||||
| buntline | طنابی که بپای بادبان بسته میشود | ||||
| stoolie | کبوتر یامرغ دام که بچوبی بندند جاسوس | ||||
clipeus |
[تزئیناتی شبیه سپر گرد و کوچک و براقی که به دست می بندند.] | ||||
clypeus |
[تزئیناتی شبیه سپر گرد و کوچک و براقی که به دست می بندند.] | ||||
| raker | تیری که پشت دیوار بطور مایل می بندند تادیوار سقوط نکند | ||||
Dizlyk |
[نوعی قالیچه تزئینی کوچک که برای تزئین به زانوی شتر می بندند.] | ||||
| Recent search history | |
|