Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 139 (7 milliseconds)
English
Persian
gill flirt
زن جوان سبک وهرزه دخترول
Other Matches
yonker
نجیب زاده جوان جوان سلحشور
younker
نجیب زاده جوان جوان سلحشور
princox
جوان ژیگولو جوان جلف
princock
جوان ژیگولو جوان جلف
youths
جوان
juvenescent
نو جوان
callan
جوان
frying
جوان
fry
جوان
callant
جوان
beardless
جوان
molls
زن جوان
moll
زن جوان
fries
جوان
dell
زن جوان
lasses
زن جوان
lass
زن جوان
youth
جوان
dells
زن جوان
young
جوان
yoth
جوان
young persons
جوان
adolescent
جوان
adolescents
جوان
younger
جوان
to die young
جوان مردن
youngish
نسبتا جوان
young and old
پیر و جوان
young population
جمعیت جوان
young smith
اسمیت جوان
peachick
جوان خودفروش
puss
دخترک زن جوان
insenescible
همیشه جوان
lionet
شیر جوان
juvenescent
تازه جوان
immature soil
خاک جوان
swain
جوان روستایی
floozy
زن جوان بوالهوس
ephebophilia
جوان خواهی
trull
دختر جوان
juvenescent
جوان شونده
boyo
پسربچه جوان
beau
جوان شیک
yong lion
شیر جوان
youngish
جوان وار
nags
اسب جوان
nagged
اسب جوان
playboys
جوان دخترباز
youthful
جوان باطراوت
snot
جوان گستاخ
playboys
جوان عیاش
gigolos
جوان جلف
punks
جوان ولگرد
punk
جوان ولگرد
rejuvenation
جوان سازی
gigolo
جوان جلف
playboy
جوان دخترباز
playboy
جوان عیاش
nag
اسب جوان
sows
ماده خوک جوان
sowed
ماده خوک جوان
rejuveoize
دوباره جوان کردن
young turk
افسر جوان افراطی
yoth
شخص جوان جوانمرد
rejuvenesce
دوباره جوان شدن
rejuveoize
دوباره جوان شدن
hooligans
جوان اوباش صفت
to wear one's years well
خوب ماندن جوان
juvenescence
حالت جوان شدن
skipjack
جوان ژیگولووخود نما
hooligan
جوان اوباش صفت
fillies
دختر شوخ و جوان
cora
[سر ستونی در شکل زن جوان]
filly
دختر شوخ و جوان
rejuvenation
دوباره جوان سازی
rejuvenate
دوباره جوان کردن
rejuvenated
دوباره جوان کردن
rejuvenates
دوباره جوان کردن
rejuvenating
دوباره جوان کردن
youths
شباب شخص جوان
youth
شباب شخص جوان
[be]
no chicken
دیگر جوان نبودن
agerasia
پیر جوان نما
sow
ماده خوک جوان
chaperons
نگهبان یاملازم خانمهای جوان
yuppies
جوان تحصیل کرده و پر - درآمد
She doesnt like that young man.
از آن جوان خوشش نمی آید
spring chicken
<idiom>
شخص جوان (بصورت منفی)
He is not young anymore.
او
[مرد]
دیگر جوان ن
[یست]
.
chaperone
همراه دختران جوان رفتن
yuppie
جوان تحصیل کرده و پر - درآمد
chaperons
همراه دختران جوان رفتن
You are 5 years younger than me.
شما ۵ سال جوان تر از من هستید.
chaperones
همراه دختران جوان رفتن
chaperone
نگهبان یاملازم خانمهای جوان
sylphid
زن جوان وزیبا وباریک اندام
chaperones
نگهبان یاملازم خانمهای جوان
narcissus
جوان رعنایی که عاشق تصویرخودشد
kitty
دختر جوان زن سبک و جلف
chaperon
نگهبان یاملازم خانمهای جوان
cocotte
زن جوان بد اخلاق وجلف هرزه
macaroni
ماکارونی جوان خارج رفته
maid
دوشیزه یا زن جوان پیشخدمت مونث
johnny
جوان ژیگولو و خوشگذران پاسبان
junker
جوان نجیب زاده المانی
kitties
دختر جوان زن سبک و جلف
sweetbread
تیموس حیوانات جوان دنبلان
chaperon
همراه دختران جوان رفتن
maids
دوشیزه یا زن جوان پیشخدمت مونث
fuzz
ریش تازه جوان کرکی شدن
chaperon
شخصی که همراه خانمهای جوان میرود
You cannot put old heads on young shoulders .
<proverb>
سر پیر نتوان بر شانه جوان بگذاشت .
chaperones
شخصی که همراه خانمهای جوان میرود
adonic
جوان زیبایی که معشوق ونوس بود
chaperone
شخصی که همراه خانمهای جوان میرود
have an old head on young shoulders
<idiom>
جوان ولی عقل بزرگترها را داشتن
oaks
مسابقه مادیانهای اصیل جوان در انگلستان
YWCAs
مخفف باشگاه زنان جوان مسیحی
YWCA
مخفف باشگاه زنان جوان مسیحی
hidden momentum of population growth
به دلیل این که یک جمعیت وسیع جوان
greensick
مبتلا به بیماری کم خونی زنان جوان
chaperons
شخصی که همراه خانمهای جوان میرود
an unlicked cub
جوان زمخت- ادم نتراشیده ونخراشیده
passanger
شاهین وحشی جوان را هنگام مهاجرت گرفتن
duenna
زن سالمندی که مراقب دختران وزنان جوان است
interplant
کاشتن درختهای جوان بین درختان دیگر
adonis
جوان زیبایی که مورد علاقه افرودیت بود
hope chest
جعبهای که زن جوان جهیزیه والبسه خود را در ان میگذارد
reformatory schools
کانون اصلاح وتربیت مدارس تهذیب مجرمین جوان
jugend stil
[ترجمه تحت الفظی سبک جوان در هنر نوی آلمان]
governess
زنی که موافبت بچه یا اشخاص جوان را بعهده میگیرد زن حاکم
governesses
زنی که موافبت بچه یا اشخاص جوان را بعهده میگیرد زن حاکم
finishing school
اموزشگاهی که زنان جوان رابرای دخول درجامعه اماده ومهذب میسار
finishing schools
اموزشگاهی که زنان جوان رابرای دخول درجامعه اماده ومهذب میسار
probation
کاراموزی به سر بردن محکومین جوان در مراکز اموزش مخصوص کانون اصلاح و تربیت
sugar daddy
<idiom>
پیرمردی که پولدار است به خانمهای جوان درقبال مصاحبت پول پرداخت میکند
pullets
جوجه مرغ یکساله و کمتر مرغ جوان
pullet
جوجه مرغ یکساله و کمتر مرغ جوان
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com