English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English Persian
venus زن زیبا ستاره زهره
Other Matches
binary star ستاره دوگانه ستاره دوتایی ستاره مزدوج
double star ستاره مزدوج ستاره دوتایی ستاره دوگانه
Lesghi star ستاره لسگی [این طرح را ستاره شاهسون نیز می نامند و در فرش های ترکیه و قفقاز و ایران بکار می رود. خود طرح از یک ستاره هشت وجهی با چهار فلش به سمت داخل تشکیل می گردد.]
dog star ستاره شعرای یمانی ستاره کاروان کش
planets ستاره سیار ستاره بخت
planet ستاره سیار ستاره بخت
vesper زهره
bile زهره
venus زهره
moring star زهره
galls زهره
gall زهره
evening star زهره
rose bay خر زهره
morning star زهره
phases of the venus اهله زهره
bilestone سنگ زهره
heartstruck زهره ترک
cocculus in dicus ماهی زهره
hesperus ناهید زهره
durst زهره داشت
gallbladder زهره دان
venusian وابسته به زهره
To be frightened out of ones wits. زهره ترک شدن
gallstones سنگ زهره دان
menaces چشم زهره رفتن
menaced چشم زهره رفتن
gallstone سنگ زهره دان
menace چشم زهره رفتن
to entrance with fear زهره ترک کردن
concentrator وسیله ابتدایی شبکه که حاوی توپولوژی منط قی است و گره ها متصل اند ولی هر بازوی ستاره به عنوان حلقه فیریکی به وسیله ستاره وصل است
scare چشم زهره گرفتن هراسانده
scared چشم زهره گرفتن هراسانده
scares چشم زهره گرفتن هراسانده
queen of love زهره نام الهه زیبایی
scaring چشم زهره گرفتن هراسانده
to scare the living daylights out of somebody کسی را آنقدر بترسانند که زهره اش بترکد
stelliform ستاره وار ستاره وش
fairer زیبا
fair زیبا
pulchritudinous زیبا
queen of hearts زن زیبا
picturesque زیبا
well favored زیبا
swells زیبا
swelled زیبا
swell زیبا
queen of love زن زیبا
belles زن زیبا
belle زن زیبا
sightliness زیبا
fairest زیبا
fairs زیبا
eyeful زیبا
chic زیبا
beauteous زیبا
dinky زیبا
elegant زیبا
bonny زیبا
goodly زیبا
cute زیبا
cuter زیبا
cutest زیبا
yummy زیبا
beautiful زیبا
gainly زیبا
stylish زیبا
crumpet زن زیبا
scrumptious زیبا
crumpets زن زیبا
inelegant نا زیبا
spiffy زیبا
good-looking زیبا
good looking زیبا
killdeer مرغ زیبا
fine arts هنرهای زیبا
peewit مرغ زیبا
lapwings مرغ زیبا
handsomely بطور زیبا
beauty زنان زیبا
beauties زنان زیبا
titivate زیبا کردن
tittivate زیبا کردن
peewits مرغ زیبا
beautification زیبا سازی
proper dress جامه زیبا
nymph زن بسیار زیبا
prettyish نسبتا زیبا
nymphs زن بسیار زیبا
lapwing مرغ زیبا
pewit مرغ زیبا
beautifully بطور زیبا
well favoured زیبا خوشگل
to be good-looking زیبا بودن
to look good زیبا بودن
knockout <idiom> خانم زیبا
deluxe بسیار زیبا
china aster گل رعنا زیبا
habiliment لباس زیبا
smarten زیبا کردن
adorn زیبا کردن
adorns زیبا کردن
peaches زن یادختر زیبا
peach زن یادختر زیبا
graphic arts هنرهای زیبا
corking خیلی زیبا
She looks nice. او [زن] زیبا است.
She looks appealing. او [زن] زیبا است.
smatt زیبا باهوش
beaux arts هنرهای زیبا
bonnily بطرز زیبا ودلپذیر
trimly بطور اراسته و زیبا
tittivate اراستن زیبا شدن
conservatoire اموزشگاه هنرهای زیبا
pinup تصویر دختر زیبا
dilettante دوستدارتفننی صنایع زیبا
nymphet دختر کوچک و زیبا
titivate اراستن زیبا شدن
plumate دارای پر وبال زیبا
conservatories هنرستان هنرهای زیبا
aesthetes طرفدار صنایع زیبا
aesthete طرفدار صنایع زیبا
conservatory هنرستان هنرهای زیبا
virtuosity استعدادهنرهای زیبا یا فنون
queen of heaven نام زن ژوپیطر زن زیبا
embellishing زیبا کردن پیراستن
embellishes زیبا کردن پیراستن
embellished زیبا کردن پیراستن
embellish زیبا کردن پیراستن
dressed to the nines (teeth) <idiom> زیبا وبرازندهلباس پوشیدن
dilettantes دوستدارتفننی صنایع زیبا
greenhouse هنرستان هنرهای زیبا
dilettanti دوستدارتفننی صنایع زیبا
handsome خوش قیافه زیبا
well lookirg زیبا خوش منظر
shangri شهر زیبا سرزمین دلخواه
the nine نه تن الهه شعر و هنرهای زیبا
belles lettres شعر و اثارادبی زیبا وهنری
grooms زیبا کردن داماد شدن
groom زیبا کردن داماد شدن
specious دارای فاهر زیبا وفریبنده
Ravishingly beautiful. مثل پنجه آفتاب ( بسیار زیبا )
belletrist نویسنده شعر و اثارادبی زیبا ادیب
pretty to look at [to watch] زیبا [خوشگل] برای نگاه کردن
to look like a million dollars [bucks] [American E] <idiom> بسیار زیبا بودن [اصطلاح روزمره]
aestheticism زیبایی پرستی علاقمندی به هنرهای زیبا
Ravishingly beautiful . مثل ماه شب چهارده ( بی نهایت زیبا )
Frigi darium [تزئینات زیبا و بزرگ در حمام های رومی]
dressage حرکات زیبا و شیرین کاری اسبهای تربیت شده
to look [feel] like a million dollars بسیار زیبا [به نظر آمدن] بودن [اصطلاح روزمره]
cinerarium [گلدان یا ظرف زیبا شبیه جعبه برای نگهداری خاکستر مردگان]
starless بی ستاره
aster ستاره
stars ستاره
starred ستاره
asterisks ستاره
stellar پر ستاره
star ستاره
asterisk ستاره
polestar ستاره قطبی
polaris ستاره جدی
rolling stone <idiom> ستاره سهیل
polaris ستاره قطبی
star connection اتصال ستاره
pluto ستاره پلوتو
goats ستاره جدی
planetesimal کوچک ستاره
asteroidal مانند ستاره
hexagram ستاره شش وجهی
astronomer ستاره شناس
goat ستاره جدی
Jove ستاره مشتری
proto star پیش ستاره
astral شبیه ستاره
pulsating star ستاره تپنده
Pole Star ستاره قطبی
companion ستاره ندیم
sabaism ستاره پرستی
sea nettle ستاره دریای
astronomers ستاره شناس
mars ستاره مریخ
starfish ستاره دریایی
star spangled مزین به ستاره
y network شبکه ستاره
y connection اتصال ستاره
asteroids شبیه ستاره
asteroid شبیه ستاره
pips ستاره سردوش
pipping ستاره سردوش
pipped ستاره سردوش
pip ستاره سردوش
vesper ستاره غروب
uranus ستاره اورانوس
shooting stars ستاره ثاقب
supergaint ستاره ابرغول
star spangled ستاره نشان
comets ستاره گیسودار
star voltage ولتاژ ستاره
y voltage ولتاژ ستاره
star washer واشر ستاره ای
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com