English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (34 milliseconds)
English Persian
tide drain زهکشی کردن با لوله
Other Matches
field drain pipe لوله زهکشی
subsoil pipe لوله زهکشی
drain pipe لوله زهکشی
header pipe لوله زهکشی
water displacement زهکشی سیستم زهکشی مهمات نوعی روش پر کردن خرج فسفرسفید در داخل گلوله
drain without pipe زهکشی بدون لوله
draining زهکشی کردن
drain زهکشی کردن
drained زهکشی کردن
drains زهکشی کردن
water displacement زهکشی کردن
go devil لوله پاک کن مخصوص تمیز کردن لوله نفت
intubate لوله فروکردن در بوسیله لوله باز نگاه داشتن لوله گذاردن درentrust
to pipeline با خط لوله لوله کشی کردن
water lowering زهکشی
drainage زهکشی
sewerage زهکشی
dendritic drainage زهکشی شجری
drain openings درز زهکشی
sheep drains جویچههای زهکشی
drainge area حوزه زهکشی
aeration drainage زهکشی تهویهای
drainage gallery مجرای زهکشی
drainage hypothesis فرضیه زهکشی
drain joints درز زهکشی
subsoil drainage زهکشی زیرزمینی
waterways زهکشی دور ناو
waterway زهکشی دور ناو
inherited drainage شبکه زهکشی طبیعی
hoses لوله لاستیکی مخصوص اب پاشی وابیاری لوله اب اتش نشانی
hosing لوله لاستیکی مخصوص اب پاشی وابیاری لوله اب اتش نشانی
hose لوله لاستیکی مخصوص اب پاشی وابیاری لوله اب اتش نشانی
hosed لوله لاستیکی مخصوص اب پاشی وابیاری لوله اب اتش نشانی
elvate بالا بردن بالابردن لوله حرکت دادن لوله جنگ افزار در برد
breech end انتهای لوله توپ یا تفنگ ابتدای جان لوله
muzzle burst ترکش گلوله در داخل لوله یاجلوی لوله توپ
thermionic tube لوله الکترونی که دران الکترون بوسیله حرارت دادن به الکترود منتشر میشود لوله گرمایونی
sewarage زهکشی مجموع مجاری فاضلاب
cannons لوله ومتعلقات توپ توپخانه لوله دار
cannon لوله ومتعلقات توپ توپخانه لوله دار
jack ring حلقهای استوانهای که جهت نصب لوله جداریا بیرون کشیدن لوله از خاک به صورت طوق محافظ از ان استفاده میشود
rigatoni رشته فرنگی لوله لوله وکوتاه
vas deferens لوله خروجی بیضه لوله منی
collimate موازی قرار دادن لوله و هدف میزان کردن تعدیل کردن
lyophilization خشک کردن چیزی بوسیله منجمد کردن ان در لوله هی خالی از هوا
tubes از لوله رد کردن
tube از لوله رد کردن
oviduct لوله رحمی لوله فالوپ
spigot لب لوله که در لوله دیگری جا میافتد
sockets بست لوله دوراهی لوله
water pipe لوله مخصوص لوله کشی اب
angle of depression میدان حرکت لوله توپ در زیرافق زاویه حرکت زیر افق لوله
pipeline assets وسایل و لولههای سوخت رسانی سیستم لوله کشی وسایل نصب لوله
pipe لوله کشی کردن
plumb لوله کشی کردن
piped لوله کشی کردن
siphoned از لوله یاسیفون رد کردن
To lay the pipes . لوله کشی کردن
syphoned از لوله یاسیفون رد کردن
syphons از لوله یاسیفون رد کردن
siphon از لوله یاسیفون رد کردن
siphons از لوله یاسیفون رد کردن
tubulate لولهای کردن لوله دار کردن
flash tube لوله حامل جرقه چاشنی لوله رابط چاشنی با خرج انفجار
canalize نهرسازی لوله کشی کردن
stave شبیه لوله ایجاد سوراخ کردن
layihg azimuth گرای روانه کردن لوله توپ
lay روانه کردن لوله توپ یا تفنگ
lays روانه کردن لوله توپ یا تفنگ
rammed پر کردن توپ راندن به داخل لوله
rams پر کردن توپ راندن به داخل لوله
ram پر کردن توپ راندن به داخل لوله
back to battery برگشت لوله به حالت اول عمل برگشت لوله توپ
boresight میزان کردن لوله و مگسک اسلحه در هدفگیری
port بزرگ کردن لوله اگزاست سمت چپ قایق
priming پر کردن یک پمپ یا لوله با اب به منظور تخلیه هوای داخل ان
scupper سوراخ زهکشی دیواره کشتی مجرای فاضل اب روی عرشه کشتی
scuppering سوراخ زهکشی دیواره کشتی مجرای فاضل اب روی عرشه کشتی
scuppers سوراخ زهکشی دیواره کشتی مجرای فاضل اب روی عرشه کشتی
scuppered سوراخ زهکشی دیواره کشتی مجرای فاضل اب روی عرشه کشتی
collimating sight دوربین نشانه روی لوله توپ به هدف دوربین منطبق کننده لوله و هدف
anchor block بلوکهایی که جهت مهار کردن لوله هنگام نصب کار گذاشته میشوند
intubation فرو کردن لوله در حنجرهای برای برای نگاه داشتن .....دیفتری و مانندان
bore sighting محوریابی کردن محوریابی لوله توپ
angle of traverse زاویه حرکت لوله در سمت زاویه سمت لوله
density of loading تراکم پر کردن خرج در لوله تراکم خرج پرتاب
cylinder لوله
cylinders لوله
discharge head سر لوله
bore لوله
piped لوله
pipe لوله
clippings لوله
bores لوله
drain pipe لوله
valve لوله
valves لوله
chimney لوله
chimneys لوله
pipe fitter لوله کش
pipe cutter لوله بر
clipped لوله
clips لوله
water pipe لوله اب
clip لوله
ductile لوله شو
stave لوله اب
pipe line خط لوله
sequacious لوله شو
duct لوله اب
roll لوله
rolled لوله
rolls لوله
pipeline خط لوله
pipe layer لوله کش
pipelines خط لوله
downtake لوله
noses سر لوله
nose سر لوله
hosed لوله
tubes لوله
spouts لوله
hickey لوله خم کن
tubulation لوله
tube لوله
plumbers لوله کش
nozzle سر لوله اب
nozzles سر لوله اب
hose لوله
cannon لوله
cannons لوله
tube cutter لوله بر
rouleau لوله
plumber لوله کش
hosing لوله
spouted لوله
hoses لوله
spout لوله
conduit لوله
hosepipe لوله
conduits لوله
blast main لوله دم
fire hose لوله اب
spouting لوله
blast pipe لوله دم
pipe cleaner لوله پاک کن
pipe cutter لوله قطع کن
pipe connection اتصال لوله
vent pipe لوله تهویه
pipe fitter لوله نصب کن
discahrge pipe لوله تخلیه
vent pipe لوله هواکش
tubate لوله مانند
sewer pipe لوله فاضلاب
pipehead مقصدخطوط لوله
pipe clip گیره لوله
pipe tongs لوله گیر
tail pipe لوله اگزوز
pipage لوله کشی
foam branch pipe لوله کف ساز
stacks لوله اگزوز
cable shield لوله کابل
flxible لوله تاشو
lamp chimney لوله لامپا
exhaust pipe لوله خروجی
foam inlet tube لوله ورودی کف
applicator سر لوله شیپوری
vas لوله معبر
overflow pipe لوله سرریز
pipe bending device لوله خمکن
tube of force لوله میدان
hosed لوله خرطومی
tun لوله بخاری
pipehead انتهای خط لوله
by pass لوله فرعی
hosed لوله پلاستیکی
bx cable لوله ب ایکس
hosing لوله پلاستیکی
pipe vice لوله گیر
pipe wrench لوله گیر
bustle pipe لوله حلقوی
pipe wrench اچار لوله
hosing لوله خرطومی
gas man لوله کش گاز
gage tube لوله پیتو
gauge tube لوله پیتو
pipe straightner لوله راستکن
pipe reticulation لوله کشی
tube of force لوله قوا
tube outlet لوله زیر اب
pipe fitting لوله کشی
drain cock لوله تخلیه
tube welding جوشکاری لوله
tubiform مانند لوله
tubular لوله دار
pipe laying لوله کشی
tubular padlock قفل لوله
tubular transmission shaft لوله کاردان
venturi لوله ونتوری
vinyl tube لوله وینیلی
Recent search history
Search history is off. Activate
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com