Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 102 (6 milliseconds)
English
Persian
subsurface
زیردریایی زیرابی
Other Matches
submarine havens
منطقه عبور در عملیات غیررزمی زیردریایی منطقه اموزشی زیردریایی درمنطقه غیررزمی منطقه محدوده تامینی اطراف زیردریایی
depth charges
خرج زیرابی بمب زیرابی
depth charge
خرج زیرابی بمب زیرابی
conventional submarine
زیردریایی معمولی زیردریایی غیرهستهای
subroc
موشک نصب شده روی زیردریایی موشک مخصوص زیردریایی
antisubmarine screen
پرده پوشش ضد زیردریایی پوشش ضد زیردریایی
sub aqueous
زیرابی
undersea
زیرابی
underwater
زیرابی
pilling
سد زیرابی
hydrophone
میکروفن زیرابی
triplane target
هدف کش زیرابی
scarp
صخره زیرابی
sand bank
تپه زیرابی
ash can
بمب زیرابی
underneath swimming
شنای زیرابی
depth bomb
بمب زیرابی
deep jeep
جیپ زیرابی
deep jeep
خودرو زیرابی
reefs
صخره زیرابی
hurst
تپه زیرابی
deep water waves
موجهای زیرابی
reef
صخره زیرابی
underwater demolition
تخریب زیرابی
depth charge armor
حفاظ بمب زیرابی
depth charge armor
روکش بمب زیرابی
ambient noise
نوعی صدای زیرابی
deep creep attack
تک ناگهانی با بمب زیرابی
wet fly
طعمه ماهیگیری زیرابی
shoal
کم جای تپه زیرابی
shoals
کم جای تپه زیرابی
submersible
غوطه ور شناور زیرابی
deep minefield
میدان مین عمیق زیرابی
k gun
سکوی پرتاب بمب زیرابی
bank
صخره زیرابی کم ارتفاع ساحل
banks
صخره زیرابی کم ارتفاع ساحل
flooder
غرق کننده محفظه مین زیرابی
antisubmarine
ضد زیردریایی
submarine boat
زیردریایی
nukes
زیردریایی اتمی
submarine chaser
ناوچه ضد زیردریایی
nuked
زیردریایی اتمی
nuking
زیردریایی اتمی
nuke
زیردریایی اتمی
tinfish
موشک ضد زیردریایی
sqid
خمپاره ضد زیردریایی
antisubmarine torpedo
اژدر ضد زیردریایی
silent running
سکوت زیردریایی
submariner
خدمه زیردریایی
lifeguard submarine
زیردریایی نجات
killer submarine
زیردریایی شکاری
asroc
راکت ضد زیردریایی
antisubmarine search
کاوش ضد زیردریایی
sills
پشته زیردریایی
albacore
نوعی زیردریایی
antisubmarine barrier
مانع ضد زیردریایی
antisubmarine action
مکانیسم ضد زیردریایی
albacore
زیردریایی الباکور
aluminaut
زیردریایی الومینیومی
antisubmarine action
عمل ضد زیردریایی
alvin
یک نوع زیردریایی
antisubmarine
مخرب زیردریایی
sill
پشته زیردریایی
astro
اژدر زیردریایی
deep submergence
زیردریایی نجات
torpedo
موشک ضد زیردریایی
torpedoed
موشک ضد زیردریایی
torpedoes
موشک ضد زیردریایی
torpedoing
موشک ضد زیردریایی
anti submarine
هواپیمای ضد زیردریایی
hunting
شکار دشمن یا زیردریایی
rescue chamber
اطاقک نجات زیردریایی
antisubmarine search
عملیات تجسس ضد زیردریایی
submarines
با زیردریایی حمله کردن
air surface zone
منطقه عملیات ضد زیردریایی
silent running
حرکت زیردریایی با سکوت
creeping attack
تک هماهنگ شده ضد زیردریایی
command active sonobuoy system
وسیله اکتشاف زیردریایی
submarine
با زیردریایی حمله کردن
sonobuoy
بویه صوتی و ضد زیردریایی سونوبوی
datum time
ساعت تعیین محل زیردریایی
terne
نوعی موشک ضد زیردریایی نروژی
deep submergence
زیردریایی نجات کشتیهای غرق شده
nuclear submarine
زیردریایی هستهای nuclear-poweredsubmarine : syn
magnetic anomaly detection gear
دستگاه اکتشاف زیردریایی به طریقه مغناطیسی
seadata
اطلاعات مربوط به ردگیری زیردریایی دشمن
datum
اثر جذر و مد دریا محل زیردریایی در عمق اب
hoverting
ثابت ماندن در یک نقطه یا ارتفاع حفظ عمق زیردریایی
orion
نوعی هواپیمای چهارموتوره ملخ دار ضد زیردریایی باموتور توربوجت
sea bat
نوعی هلیکوپتر ضد زیردریایی که دارای سونار اکتشافی واژدر صوتی است
spitting
در رهگیری هوایی یعنی درحال رها کردن بویههای صوتی ضد زیردریایی هستم
hunter killer
نیروهای شکاری و انهدامی دریایی یکان مامور جستجو وانهدام زیردریایی دشمن
torpex
نوعی مواد منفجره که ازمخلوط تی ان تی و سیکلونیت و پودر الومینیوم تشکیل میشود و معمولا در اژدرهای دریایی و مین و بمبهای زیرابی به کار می رود
horned scully
مانع افقی زیرابی که برای سوراخ کردن بدنه کشتیهاکار گذاشته میشود و معمولابا بتون و تیراهن ساخته میشود
underwater demolition
تخریب ضدزیردریایی تخریب موانع زیرابی
submarine sanctuaries
مناطق مخصوص تمرینات غیررزمی زیردریایی مناطق تمرین اموزشی ضدزیردریایی
hedgehog
مانع جوجه تیغی شکل نوعی جنگ افزارضد زیردریایی یا مانع ضدزیردریایی
hedgehogs
مانع جوجه تیغی شکل نوعی جنگ افزارضد زیردریایی یا مانع ضدزیردریایی
evasive steering
اجتناب از زیردریایی دشمن حرکت اجتناب امیز ناو
balancing
حفظ عمق کشتی متعادل کردن عمق زیردریایی
haven submarine
منطقه امن زیردریایی منطقه تامین زیردریاییها
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com