English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (2 milliseconds)
English Persian
near bank ساحل نزدیک رودخانه
Other Matches
approach lane مسیر نزدیک شدن به ساحل خطوط نزدیک شدن به ساحل
stethe ساحل رودخانه
riparian ساحل رودخانه زی
river banks ساحل رودخانه
river line خط ساحل رودخانه
river bank ساحل رودخانه
riverain ساکن ساحل رودخانه
inshore نزدیک کرانه نزدیک ساحل
wharfs لنگر گاه ساحل رودخانه با اسکله یادیوار
wharf لنگر گاه ساحل رودخانه با اسکله یادیوار
wharves لنگر گاه ساحل رودخانه با اسکله یادیوار
camp-shedding [پایه ها و تخته های روی ساحل رودخانه]
bank protection حفافت ساحل رودخانه درمقابل تخریبهای ناشی ازجریان
near shore نزدیک به ساحل
in- نزدیک ساحل
in نزدیک ساحل
insides موج نزدیک ساحل
inside موج نزدیک ساحل
shore break موجهاییکه نزدیک ساحل می شکنند
holm زمین مسطح وپست نزدیک رودخانه
coast in point نقطه نزدیک شدن کشتی به ساحل
point break موجهاییکه با زاویه به ساحل نزدیک می شوند
approach line خط نزدیک شدن به ساحل خط تقرب به دشمن خط مسیرفرود
afflux خیزاب بالاامدن سطح اب رودخانه بوسیله کاهش عرض رودخانه
beach marker علامت یا وسیله مشخص کننده ساحل یا تاسیسات ساحلی شاخص خط ساحل
ship to shore حرکت از دریا به ساحل عملیات پیاده کردن افراد ازدریا به ساحل
affluent رودخانه ای که به داخل رودخانه بزرگتر یا دریاچه بریزد.
up the river سوی سر چشمه رودخانه بطرف بالای رودخانه
shore to shore movement عملیات و حرکت مستقیم از یک ساحل به ساحل دیگر
liman خلیج مصب رودخانه مدخل رودخانه
onshore روی ساحل متوجه بطرف ساحل
inshore بطرف ساحل جلو ساحل
find touch بیرون فرستادن توپ نزدیک خط دروازه برای تجمع نزدیک
insides ناحیه نزدیک سبد بسکتبال نزدیک به تور والیبال قسمتی از بدن اسکیت باز که بسمت پیچ است منطقه دورخیز
inside ناحیه نزدیک سبد بسکتبال نزدیک به تور والیبال قسمتی از بدن اسکیت باز که بسمت پیچ است منطقه دورخیز
close نزدیک شدن احاطه کردن نزدیک
closest نزدیک شدن احاطه کردن نزدیک
closes نزدیک شدن احاطه کردن نزدیک
closer نزدیک شدن احاطه کردن نزدیک
point bland بسیار نزدیک در مسافت نزدیک
approached نزدیک شدن داخل گفتگو شدن مسیر نزدیک شدن هواپیما به باند فرودتقرب
approach نزدیک شدن داخل گفتگو شدن مسیر نزدیک شدن هواپیما به باند فرودتقرب
approaches نزدیک شدن داخل گفتگو شدن مسیر نزدیک شدن هواپیما به باند فرودتقرب
mid wicket توپزن نزدیک توپ انداز توپگیر طرفین میله نزدیک توپ انداز
glaciers رودخانه یخ
glacier رودخانه یخ
river line خط رودخانه
river رودخانه
rivers رودخانه
rever رودخانه
river gravel شن رودخانه
river clay گل رودخانه
river mouth دهانه رودخانه
the karoon river رودخانه کارون
upstream بالای رودخانه
water system رودخانه و شعبات ان
strands لایه رودخانه
ostiary دهانه رودخانه
river profile نیمرخ رودخانه
headwater بالادست رودخانه
alpheus رب النوع رودخانه
an open river رودخانه باز
head stream سرچشمه رودخانه
the river karoon رودخانه کارون
riverward بطرف رودخانه
riverine سواحل رودخانه
potamology مبحث رودخانه ها
riverbed بستر رودخانه
lethe اب رودخانه بزرخ
strand لایه رودخانه
by water از راه رودخانه
bottom ice یخ کف دریاچه یا رودخانه
along the river درامتداد رودخانه
conferva علف رودخانه
euphrates رودخانه فرات
river bed بستر رودخانه
river beds بستر رودخانه
river trip گردش رودخانه ای
river trip مسافرت رودخانه ای
bight پیچ رودخانه
fork of ... river شاخه رودخانه ...
stream رودخانه ابراهه
streamed رودخانه ابراهه
streams رودخانه ابراهه
low water فروکش اب رودخانه
levee کناره رودخانه
beach ساحل
rivage ساحل
shores ساحل
shore ساحل
beached ساحل
sea shore ساحل
ashore به ساحل
beaches ساحل
littoral ساحل
coast ساحل
landside ساحل
causey ساحل
banks ساحل
bank ساحل
brae ساحل
coasts ساحل
excavation in river bed خاکبرداری در بستر رودخانه
hasty crossing عبور تعجیلی از رودخانه
keelboatman کرجی بان رودخانه
forced crossing عبور اجباری از رودخانه
ferryboats قایق عبور از رودخانه
basin حوزه رودخانه ابگیر
basins حوزه رودخانه ابگیر
upstream بالادست جریان رودخانه
upstream مخالف جریان رودخانه
inland navigation کشتی رانی در رودخانه ها
bank effect اثر کناره رودخانه
white water ابشارهای کوتاه رودخانه
naiad حوری موجددریاچه رودخانه
ferryboat قایق عبور از رودخانه
bayou شاخه فرعی رودخانه
spans پل زدن روی رودخانه
spanning پل زدن روی رودخانه
spanned پل زدن روی رودخانه
styx رودخانه عالم اسفل
interamnian واقع در میان دو رودخانه
levee دیواره ساحلی رودخانه
basin area حوزه ابریز رودخانه
riparian حریم رودخانه و ان چه که در ان باشد
chutes شیب تند رودخانه
eyot جزیره کوچک در رودخانه
riparian وابسته بکنار رودخانه
fluvial زیست کننده در رودخانه
fluviatic پیداشده رودخانه رودخانهای
head water قسمت بالادست رودخانه
head water بالای رودخانه بالارود
niagara رودخانه و ابشار نیاگارا
chute شیب تند رودخانه
sluggish stream رودخانه با جریان کند
river basin ابگیر یا حوضه رودخانه
keelboat قایق پهن رودخانه
deliberate crossing عبور با فرصت از رودخانه
span پل زدن روی رودخانه
river bed level تراز بستر رودخانه
shorelines خط ساحل یا خط ساحلی
land combat نبرد در ساحل
onshore واقع در ساحل
inshore به طرف ساحل
sandbanks ساحل شنی
shoreline خط ساحل یا خط ساحلی
offshore دور از ساحل
low lander ساحل نشین
offshore از جانب ساحل
on shore روی ساحل
sandbank ساحل شنی
beach زدن به ساحل
beach ساحل شنی
shores ساحل دریا
backshore beach ساحل جزرو مد
beaches ساحل شنی
coastwise درطول ساحل
coral reef ساحل مرجانی
coastwards درامتداد ساحل
coast guardsman ساحل بان
beach party تیم ساحل
hard beach ساحل مستحکم
basegram پیام از ساحل
bankside شیب ساحل
bank revetment پوشش ساحل
attack group گروه تک به ساحل
back beach ساحل جزرو مد
backshore ساحل جزرو مد
seashore ساحل دریا
beached ساحل شنی
beached زدن به ساحل
coastward بطرف ساحل
coastward درامتداد ساحل
shore کرانه ساحل
shore ساحل دریا
coastwards بطرف ساحل
shores کرانه ساحل
seacoast ساحل دریا
beaches زدن به ساحل
bank protection ساحل داری
shore duty خدمت ساحل
sea coast ساحل دریا
seashores ساحل دریا
cess سرازیری کنار رودخانه وغیره
palisades صخرهء مشرف بر رودخانه محجر
palisade صخرهء مشرف بر رودخانه محجر
fluviatile نهری زندگی کننده در رودخانه
summer bed of a river بستر تابستانی رودخانه مسیل
detritus مواد خردوریز محمولات اب رودخانه
fluviomarine درست شده رودخانه ودریا
bed building stage of river تراز سطح متوسط اب رودخانه
navigation river رودخانه قابل کشتی رانی
whitewater racing مسابقه در مسیر اشفته رودخانه
to fall down the river باجریان رودخانه حرکت کردن
river forcasting پیش بینی جریان رودخانه
hurst جای کم عمق در رودخانه یا دریا
he put me across the river مرا بدانسوی رودخانه برد
haugh زمین رسوبی کنار رودخانه
to clean arives رودخانه ایی را لاروبی کردن
strath بستر پهن مسیر رودخانه
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com