English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (2 milliseconds)
English Persian
cubic closed packed structure ساختار مکعبی تنگچین
Other Matches
close packed cubic مکعبی تنگچین
close packed structure ساختار تنگچین
close packed hexagonal شش گوشه ای تنگچین
hierarchy روش سازماندهی شی یا داده یا ساختار آن . معمولا با مهمترین یا آنه حق تقدم بیشتر دارد یا کلی ترین موضوع در بالا و پس کارکردن یا پایین ساختار درختی
hierarchies روش سازماندهی شی یا داده یا ساختار آن . معمولا با مهمترین یا آنه حق تقدم بیشتر دارد یا کلی ترین موضوع در بالا و پس کارکردن یا پایین ساختار درختی
anastylosis [واژه ای برای ساختار دوباره سازی ساختمان با مواد اصلی و بر طبق سیستم ساختار اصلی]
cubic مکعبی
bcc lattice شبکه مکعبی پر
isometric system سیستم مکعبی
cubic system سیستم مکعبی
cubic lattice شبکه مکعبی
body centered cubic lattice شبکه مکعبی مرکز پر
simple cubic lattice شبکه مکعبی ساده
cubic potential well چاه مکعبی پتانسیل
cube strength مقاومت نمونه مکعبی
fcc lattice شبکه مکعبی مراکز وجوه پر
body centered cubic space lattice شبکه فضاویی مکعبی با مرکزحجمی
face centered cubic lattice شبکه مکعبی مراکز وجوه پر
nut structure ساختمانی که در ان خاکدانه ها کوچک و مکعبی هستند
structures ساختار
structuring ساختار
structure ساختار
architecture ساختار
fine structure ساختار فریف
grain structure ساختار بلوری
helical structure ساختار مارپیچی
list structure ساختار لیست
linear structure ساختار خطی
lewis structure ساختار لوویس
data structure ساختار داده ها
kekule structure ساختار ککوله
inverted structure ساختار معکوس
internal structure ساختار داخلی
ingots structure ساختار شمش
decision structure ساختار تصمیم
file structure ساختار فایل
electronic structure ساختار الکترونی
band structure ساختار نواری
economic structure ساختار اقتصادی
diamond structure ساختار الماس
atomic structure ساختار اتمی
cellular structure ساختار شبکهای
control structure ساختار کنترلی
age structure ساختار سنی
crane construction ساختار جرثقیل
crystal structure ساختار بلور
crystalline structure ساختار بلوری
factor structure ساختار عاملی
block structure ساختار بلوکی
loop structure ساختار حلقهای
molecular structure ساختار مولکولی
nested structure ساختار لانهای
fabric ساختار ساختمان
sequence structure ساختار ترتیبی
shell structure ساختار لایهای
structures ساختار ساخت
structuring ساختار ساخت
structure chart نمودار ساختار
structure factor عامل ساختار
structure ساختار ساخت
selection structure ساختار گزینشی
tree structure ساختار درخت
nuclear structure ساختار هستهای
network stracture ساختار شبکه
institutional structure ساختار نهادی
pyramidal structure ساختار هرمی
superstructure ساختار بالا
relational structure ساختار رابطهای
superstructures ساختار بالا
structure [first order] ساختار [ریاضی]
ring structure ساختار حلقهای
network structure ساختار شبکهای
infrastructure ساختار یا سرویس ابتدایی
centralized network configuration ساختار شبکهای متمرکز
work breakdown structure ساختار تفکیک کار
database structure ساختار پایگاه داده ها
valence bond structure ساختار پیوند والانسی
structuralists وابسته به ساختار گرایی
algebraic structure ساختار جبری [ریاضی]
contiguous data structure ساختار دادههای همجوار
tertiary structure of protein ساختار سوم پروتئین
structuralist وابسته به ساختار گرایی
hyperfine structure ساختار فوق فریف
hydrogen depleted structure ساختار هیدروژن زدوده
hierachical structure ساختار سلسله مراتبی
graphic data structure ساختار داده گرافیکی
secondary structure of portein ساختار دوم پروتئین
sequence control structure ساختار کنترل ترتیبی
sequential data structure ساختار ترتیبی داده
structuring پی ریزی کردن ساختار
straight chain structure ساختار راست زنجیر
structures پی ریزی کردن ساختار
structure پی ریزی کردن ساختار
structured design طراحی ساختار یافته
branch control structure ساختار کنترل انشعاب
loop control structure ساختار کنترل حلقه
wurtzite ساختار شش گوشهای روی سولفید
pawn structure ساختار یا اسکلت پیادهای شطرنج
nodes نقط ه اتصال در یک ساختار یا شبکه
leaf گره آخر در ساختار درختی
definitions شرح ساختار در برنامه یا سیستم
definition شرح ساختار در برنامه یا سیستم
inclusion عمل منط قی با ساختار THEN-IF. اگر A
implications عمل منط قی با ساختار THEN-IF. اگر A
implication عمل منط قی با ساختار THEN-IF. اگر A
hierarchies ساختار دادهای سلسله مراتبی
hierarchy ساختار دادهای سلسله مراتبی
node نقط ه اتصال در یک ساختار یا شبکه
branched chain structure ساختار زنجیری شاخه دار
forests تعداد درختهای ساختار داده متصل
h.f.s structure hyperfine ساختار فوق فریف
hexonal zinc sulfide structure ساختار شش گوشهای روی سولفید وورتیست
external دید کاربر از ساختار داده یا برنامه
externals دید کاربر از ساختار داده یا برنامه
forest تعداد درختهای ساختار داده متصل
broch [ساختار خشکه چینی ماقبل تاریخ]
skeletal code برنامه ناکامل با کدگذاری در ساختار ابتدایی
reconfiguration تغییر دادن ساختار داده در سیستم
backsteingotit [آجری با ساختار ساده در معماری قرون وسطایی]
queue روش استفاده شده در ساختار صف , Lifd یا Fifd
queued روش استفاده شده در ساختار صف , Lifd یا Fifd
DNA double helix [یک ساختار دو رشته ایی متشکل از ۴ نوکلئوتید است. ]
logic ترمیم فرم و ساختار بدون توجه به محتوا
frameworks ساختار ابتدایی پایگاه داده یا فرآیند یا برنامه
queueing روش استفاده شده در ساختار صف , Lifd یا Fifd
framework ساختار ابتدایی پایگاه داده یا فرآیند یا برنامه
High Victorian [سبک احیای گوتیک با ساختار چند رگه]
queues روش استفاده شده در ساختار صف , Lifd یا Fifd
schema شرح گرافیکی فرآیند یا ساختار پایگاه داده ها
schemata شرح گرافیکی فرآیند یا ساختار پایگاه داده ها
randomly سیستمی که خروجی آن به ورووودی یا ساختار داخلی آن ربط ی ندارد
bandolite ساختار سبک وزنی از چوب بالسا با روکش الومینیوم
variable شمارهای که با هر تابع یا ساختار در برنامه قابل دستیابی است
variables شمارهای که با هر تابع یا ساختار در برنامه قابل دستیابی است
one address computer ساختار کامپیوتر که کد ماشین آن در هر لحظه یک آدرس استفاده میکند
scripts ساختار الگو گونه برای نمایش ترتیب حوادث
physical سازمان دهی و ساختار پایگاه داده ذخیره شده
arrays ساختار مرتب که اعضایشان در یک جدول ساخت یافته اند.
array ساختار مرتب که اعضایشان در یک جدول ساخت یافته اند.
plex structure ساختار شبکه یا دادهای که هر گره آن به سایرین وصل است
hierarchical communications system پایگاه دادهای که رکوردها بهم مربوطند با یک ساختار مشخص
abutment [ساختار جامدی که فشار قوس یا شمع بر آن است.] [معماری]
random سیستمی که خروجی آن به ورووودی یا ساختار داخلی آن ربط ی ندارد
chimney-cricket [ساختار محافظ بالای بام برای دودکش کوره ای]
structures ساختار داده که به هر گره امکان اتصال به گرههای دیگر میدهد
cartesian structure ساختار دادهای که اندازه ثابتی دارد و عناصر به صورت خط ی مرتبند
flow diagram دیاگرامی برای شرح یک کامپیوتر یک ساختار سیستم پردازش داده
sparse array ساختار ماتریس داده که بیشتر و ورودیهای آن صفر و خالی است
flowchart دیاگرامی برای شرح یک کامپیوتر یک ساختار سیستم پردازش داده
structure ساختار داده که به هر گره امکان اتصال به گرههای دیگر میدهد
structuring ساختار داده که به هر گره امکان اتصال به گرههای دیگر میدهد
local که فقط در بخش خاصی از برنامه کامپیوتری یا ساختار به کار می رود
locals که فقط در بخش خاصی از برنامه کامپیوتری یا ساختار به کار می رود
rung [تکه ای افقی که باعث قویتر شدن ساختار سندلی میشود]
local انتساب متغیر که فقط در بخشی از برنامه کامپیوتری یا ساختار آن معتبر است
roots گره شروع که از آن تمام مسیرهای شاخههای ساختار درخت آغاز می شوند
locals انتساب متغیر که فقط در بخشی از برنامه کامپیوتری یا ساختار آن معتبر است
dynamically ساختار سیستم مدیریت داده که میتواند تغییر کند یا تط بیق یابد
dynamic ساختار سیستم مدیریت داده که میتواند تغییر کند یا تط بیق یابد
root گره شروع که از آن تمام مسیرهای شاخههای ساختار درخت آغاز می شوند
global متغیر یا عددی که توسط هر تابع یا ساختار برنامه قابل دستیابی است
globally متغیر یا عددی که توسط هر تابع یا ساختار برنامه قابل دستیابی است
if/then/else یک نوع ساختار کنترل شاخهای است که متغیر یا داده راازمایش میکند تا ببیند
free پایگاه دادهای که هر نوع داده را میتواند ذخیره کند و ساختار رکورد ثابت ندارد
columnar and trabeated [نوعی از ساختار شامل ستون های عمدی یا تیرگهایی که از تیرهای افقی حمایت می کند.]
freed پایگاه دادهای که هر نوع داده را میتواند ذخیره کند و ساختار رکورد ثابت ندارد
frees پایگاه دادهای که هر نوع داده را میتواند ذخیره کند و ساختار رکورد ثابت ندارد
CD دستور سیستم در UNIX , DOS-MS برای حرکت دادن شما اطراف ساختار دایرکتوری
CDs دستور سیستم در UNIX , DOS-MS برای حرکت دادن شما اطراف ساختار دایرکتوری
gallium arsenide ماده جدید برای ساختار قطعه که عملیات را سریع تر از قط عات سیلیکف انجام میدهد
electrographic architecture [واژه ای که توسط تام ولف برای توصیف ساختار تبلیغات الکتریکی به آمریکا آمد.]
freeing پایگاه دادهای که هر نوع داده را میتواند ذخیره کند و ساختار رکورد ثابت ندارد
heterosphere قسمتی از اتمسفر که در ان ساختار و وزن مولکولی متوسط گازهای تشکیل دهنده مختلف است
kinematics فرایند مهندسی کامپیوتر برای ترسیم یا روح دادن اجزاماشین یا ساختار تحت طراحی سیستم
flow diagram دیاگرامی که محل وقوع تصمیمات منط ق در یک ساختار را نشان میدهد و تاثیر آنها روی اجرای برنامه
flowchart دیاگرامی که محل وقوع تصمیمات منط ق در یک ساختار را نشان میدهد و تاثیر آنها روی اجرای برنامه
arrays ساختار مرتب دارای عناصر قابل دسترسی توسط اعداد برای ذخیره سازی جدول ها یا مجموعهای از دادههای مربوطه
array ساختار مرتب دارای عناصر قابل دسترسی توسط اعداد برای ذخیره سازی جدول ها یا مجموعهای از دادههای مربوطه
forward pointer اشاره گری که محل داده بعدی در یک ساختار داده را بیان میکند
tree سیستم ساختار داده که هر داده به دادههای دیگر بوسیله انشعابها وصل است .
ddl بخشی از نرم افزارسیستم پایگاه داده ها ساختار سیستم و داده را شرح میدهد
onion skin language زبان عملیات پایگاه داده ها که میتواند ساختار داده سلسله مراتبی را پردازش کند
wiring ساختار فلزی برای پشتیبانی کابلهای ورودی و ایجاد اتصال برای وصل کابل ها
plex database ساختار پایگاه داده ها که داده ها بهم متصل می شوند
derivation graph ساختار پایگاه داده سراسری که حاوی اطلاعات قوانین و مسیر هایی برای یافتن داده است
V format ساختار داده که درآن دکوردهای با طول مختلف ذخیره شده اند با یک مشخصات ابتدایی که طول آنها را نوشته است
bell-cage [ساختار نگهدارنده ناقوس در ناقوس خانه]
hair [الیاف نازکتر از پشم مو یا کرک بز و شتر، تفاوت آن با پشم در داشتن ساختار سلولی است که کیسه های هوای موجود باعث ایجاد درخشندگی بیشتر آن می گردد.]
KSAM ساختار فایل که به داده امکانی دستیابی توسط فیلد کلید یا محتوای فیلد کلید میدهد
key ساختار فایلی که امکان دستیابی داده با استفاده از فیلد کلید یا محتوای فیلد کلید میدهد
rightsizing فرایند جابجایی ساختار فناوری اطلاعات یک شرکت به کاراترین سخت افزار. اغلب به معنای جابجایی از شبکه مبتنی بر mainfrome به شبکه بر پایه pc
patch تصحیح کوچک در نرم افزار توسط کاربر در ساختار ناشر نرم افزار
patches تصحیح کوچک در نرم افزار توسط کاربر در ساختار ناشر نرم افزار
descriptions بخشی از سیستم پایگاه داده که ساختار سیستم و داده را شرح میدهد
description بخشی از سیستم پایگاه داده که ساختار سیستم و داده را شرح میدهد
austenitize سخت کردن لایههای استنیتی ساختار استنیتیکی را سخت کردن
housed 1-روش هجی کردن و ساختار کلمه که توسط شرکت نشر در همه کتابهایش به کار می رود. 2-طرح محصولات شرکت برای معرفی کردن محصولات رقیب به آنها
houses 1-روش هجی کردن و ساختار کلمه که توسط شرکت نشر در همه کتابهایش به کار می رود. 2-طرح محصولات شرکت برای معرفی کردن محصولات رقیب به آنها
house 1-روش هجی کردن و ساختار کلمه که توسط شرکت نشر در همه کتابهایش به کار می رود. 2-طرح محصولات شرکت برای معرفی کردن محصولات رقیب به آنها
dictionaries 1-بلاکی که کلمات و معنای آنها را لیست میکند. 2-ساختار مدیرت داده که امکان مراجعه و ذخیره سازی فایلها را فراهم میکند. 3-بخشی از برنامه آزمایش دیکته :لیست کلمات صحیح برای بررسی متن وجود دارند
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com