English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English Persian
motorola سازنده تجهیزات الکترونیکی شامل ریزپردازنده ها
Other Matches
radio sheck یک سازنده و توزیع کننده تجهیزات الکترونیکی شامل سیستمهای ریزکامپیوتر
electronic office محل تجهیزات الکترونیکی دفتر الکترونیکی
original equipment manufacturer سازنده تجهیزات اصلی
honeywell یک سازنده بزرگ تجهیزات کامپیوتری
unisys یک سازنده بزرگ تجهیزات کامپیوتری
control data corporation یک سازنده بزرگ تجهیزات کامپیوتری cyber
equipment bay محفظه یا جعبهای که تجهیزات الکترونیکی در ان نصب میشود
fallout خرابی مولفههای الکترونیکی که به هنگام کنترل کیفی یک قطعه جدید از تجهیزات به وقوع می پیوندد
motorola تولید کننده قط عات الکترونیکی شامل پردازندههای کامپیوتری Apple Macintosh
card تختهای که شامل درایو دیسک سخت است و نیز واسطهای مورد نیاز الکترونیکی که قابل ورود به سیستم هستند
cards تختهای که شامل درایو دیسک سخت است و نیز واسطهای مورد نیاز الکترونیکی که قابل ورود به سیستم هستند
images تجزیه اطلاعات یک تصویر به وسیله الکترونیکی با کمک کامپیوتر که مشخصات و خصوصیات شی را در تصویر شامل میشود
image [تجزیه اطلاعات یک تصویر به وسیله الکترونیکی با کمک کامپیوتر که مشخصات و خصوصیات شی را در تصویر شامل میشود.]
InBox خصوصیات سیستم پیام گذاری پنجره که میتواند پیام الکترونیکی کاربر را نگه دارد که شامل پیام ارسالی روی شبکه
pertubative اشفته سازنده مضطرب سازنده
solid-state وسیله الکترونیکی که با اثرات سیگنالهای الکترونیکی یا مغناطیسی در ماده نیمه هادی کار میکند
microprocessors ریزپردازنده
microprocessor ریزپردازنده
intel 0 sx ریزپردازنده SX 68308
microprocessing unit واحد ریزپردازنده
bit slice processor روش معماری ریزپردازنده ها
mpu واحد ریزپردازنده Unit icroProcessor
cp/m سیستم عامل برای ریزپردازنده
ebam Addressed ElectricBeam دستگاه ذخیره الکترونیکی که از مدارهای الکترونیکی برای کنترل اشعهای از یک سطح نیمه هادی اکسید فلز خوانده یا در ان می نویسد استفاده میکندemory
microprocessors واحدی که عنصر اصلی ریزپردازنده را می سازد
microprocessor واحدی که عنصر اصلی ریزپردازنده را می سازد
microdevice وسیله بسیار کوچک مثل ریزپردازنده
cp/m برنامه کنترل برای ریزپردازنده icrocomputers
cybernetics مط العه روش حرکت ماشین الکترونیکی یا انسانی و نحوه تقلید ماشین الکترونیکی از رفتار و اعمال انسان
electronic element بخش الکترونیکی قسمت الکترونیکی
pl/m زبان برنامه نویسی سطح بالا مشتق شده از pl/1 برای استفاده در ریزپردازنده ها
paperless شرکت الکترونیکی یا شرکتی که از کامپیوتر و سایر قط عات الکترونیکی برای کارهای شرکت استفاده میکند و از کاغذ استفاده نمیکند
adopted types انواع تجهیزات مورد قبول انواع تجهیزات قبول شده
processor ریزپردازنده جدا در سیستم که حاوی توابع خاصی تحت کنترل پردازنده مرکزی است
pipeline زمان بندی ورودیهای ریزپردازنده وقتی چیزی رخ نداده است برای افزایش سرعت
pipelines زمان بندی ورودیهای ریزپردازنده وقتی چیزی رخ نداده است برای افزایش سرعت
electronic کامپیوتر دیجیتالی با قط عات الکترونیکی حالت ساده با CPU و حافظه اصلی و فضای ذخیره سازی و دستگاه ورودی / خروجی . که توسط قط عات الکترونیکی و مدارهای مجتمع پیاده سازی می شوند
Intel شرکتی که اولین ریزپردازنده موجود را ساخت . و نیز پردازنده هایی ساختند که در IBMPC و کامپیوترهای سازگار استفاده میشود
whitest پایگاه داده کاربران و آدرس پست الکترونیکی آنها ذخیره شده در اینترنت که به سایر کاربران کمک میکند تا آدرس پست الکترونیکی را پیدا کنند
white پایگاه داده کاربران و آدرس پست الکترونیکی آنها ذخیره شده در اینترنت که به سایر کاربران کمک میکند تا آدرس پست الکترونیکی را پیدا کنند
whiter پایگاه داده کاربران و آدرس پست الکترونیکی آنها ذخیره شده در اینترنت که به سایر کاربران کمک میکند تا آدرس پست الکترونیکی را پیدا کنند
electrosensitive printer چاپگر حساس الکترونیکی چاپگر با حساسیت الکترونیکی
e mail علامت اختصاری پست الکترونیکی پست الکترونیکی
foreign military sales فروش نظامی خارجی فروش مواد و تجهیزات فروش مواد و تجهیزات نظامی به خارجیان
electro optics وسایل نشانه روی الکترونیکی دوربینهای نشانه روی الکترونیکی
appliance تجهیزات
appliances تجهیزات
parroting تجهیزات ای اف اف
devices تجهیزات
device تجهیزات
parroted تجهیزات ای اف اف
parrot تجهیزات ای اف اف
acoutrement تجهیزات
accouterments تجهیزات
transfer equipment تجهیزات
accouterment تجهیزات
parrots تجهیزات ای اف اف
fixture تجهیزات
instrumentation تجهیزات
equipment تجهیزات
rigs تجهیزات
rigged تجهیزات
materiel تجهیزات
rig تجهیزات
equipments تجهیزات
producer سازنده
producers سازنده
constituent سازنده
constructor سازنده
fomative سازنده
builder سازنده
manufacturers سازنده
manufacturer سازنده
instrumentalists سازنده
builders سازنده
constructive سازنده
fabricator سازنده
constituents سازنده
component سازنده
instrumentalist سازنده
components سازنده
compositors سازنده
compositor سازنده
maker سازنده
concoctor سازنده
makers سازنده
fabricant سازنده
wright سازنده
radar equipment تجهیزات رادار
peripheral equipment تجهیزات جنبی
output equipment تجهیزات خروجی
protective equipment تجهیزات حفافتی
illuminating device تجهیزات روشنایی
handling equipment تجهیزات بار
garage equipment تجهیزات گاراژ
plant تجهیزات کارگاه
plants تجهیزات کارگاه
machine equipment تجهیزات ماشین
standby equipment تجهیزات جانشینی
mechanical equipment تجهیزات مکانیکی
individual aquipment تجهیزات انفرادی
ancillary equipment تجهیزات پیرامونی
extra equipment تجهیزات اضافی
accessory equipment تجهیزات یدکی
turning attachment تجهیزات تراشکاری
critical materials تجهیزات مهم
ventilating equipment تجهیزات تهویه
outfits تجهیزات حفاری
war material تجهیزات جنگی
capital equipments تجهیزات سرمایهای
auxiliary equipment تجهیزات جانبی
auxiliary equipment تجهیزات کمکی
equipment logbook دفتر تجهیزات
ancillary equipment تجهیزات اضافی
ancillary equipment تجهیزات جانبی
cryptoequipment تجهیزات رمز
technical equipment تجهیزات فنی
switching device تجهیزات سوئیچینگ
assembly fixture تجهیزات مونتاژ
electric equipment تجهیزات الکتریکی
outfit تجهیزات حفاری
telephone equipment تجهیزات تلفن
mobilization تجهیزات قوا
presentive مجسم سازنده
composer سازنده مصنف
composers سازنده مصنف
lubricated روان سازنده
lubricates روان سازنده
melodist سازنده ملودی
procreator موجد سازنده
lubricating روان سازنده
interceptive جدا سازنده
assuror مطمئن سازنده
assurer مطمئن سازنده
lubricate روان سازنده
enslaver بنده سازنده
deific خدا سازنده
depletive تهی سازنده
procreation سازنده زایش
dispossessor بی بهره سازنده
dissipative پراکنده سازنده
manufacturers' agent نماینده سازنده
manufacturer's agent نماینده سازنده
manifestative اشکار سازنده
distractive پریشان سازنده
suppressor موقوف سازنده
coordinative متناسب سازنده
irradiative روشن سازنده
computer manufacturer سازنده کامپیوتر
inveigler گمراه سازنده
lutist سازنده عود
elucidatory روشن سازنده
purificative پا سازنده تطهیری
sonneteer سازنده غزل
suppressive موقوف سازنده
separative جدا سازنده
components جزء سازنده
alterative دگرگون سازنده
factors سازنده فاکتور
factor سازنده فاکتور
vitiator تباه سازنده
restrictive محدود سازنده
ingredients عنصر سازنده
ingredient عنصر سازنده
spoiler فاسد سازنده
builders موسس سازنده
builder موسس سازنده
film developer سازنده فیلم
subjugator مطیع سازنده
supersessive لغو سازنده
lubricants روان سازنده
lubricant روان سازنده
qualifiers ملایم سازنده
qualifier ملایم سازنده
component جزء سازنده
refrigerative خنک سازنده
fabricator سازنده وسایل
renovator باز نو سازنده
qualificatory محدود سازنده
refrigrative خنک سازنده
incorporator یکی سازنده
die sinking attachment تجهیزات فرز حدیده
defense articles اماد و تجهیزات دفاعی
induction melting equipment تجهیزات ذوب القائی
equipment logbook دفترچه خدمتی تجهیزات
mobile lubricating equipment تجهیزات روغنکاری متحرک
mold making equipment تجهیزات قالب سازی
ingot conveying device تجهیزات انتقال شمش
data terminal equipment تجهیزات ترمینال داده
data communications equipment تجهیزات ارتباطات داده ها
shuttle بردن افرادو تجهیزات
nitriting equipment تجهیزات ازت دهی
emergency brake equipment تجهیزات ترمز اضطراری
basic end item تجهیزات ووسایل اولیه
honing equipment تجهیزات سنگ زنی
shuttles بردن افرادو تجهیزات
shuttled بردن افرادو تجهیزات
magazine feeding attachment تجهیزات تغذیه مخزن
grinding attachment تجهیزات سنگ سمباده
forming attachment تجهیزات تراش پروفیل
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com