Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 201 (9 milliseconds)
English	Persian
slummer	ساکن محلات کثیف
Other Matches
Mahallat	محلات
slum	محلات پر جمعیت وپست شهر
slums	محلات پر جمعیت وپست شهر
uptown	واقع در محلات شمال شهر
main stripe	[خط یا نوار اصلی در فرش مانند خطوط طرح محلات]
mussy	کثیف
scabious	کثیف
wild and woolly	کثیف
nastier	کثیف
soapless	کثیف
nasties	کثیف
nastiest	کثیف
nasty	کثیف
mucky	کثیف
lousy	کثیف
filthier	کثیف
scabbiness	کثیف
filthy	کثیف
smeary	کثیف
dirtied	کثیف
amiss	بد کثیف
dirtier	کثیف
dirties	کثیف
dirtiest	کثیف
squalid	کثیف
dirty	کثیف
dirtying	کثیف
bedraggled	کثیف
scabione	کثیف
snotty	کثیف
filthiest	کثیف
smoochy	کثیف
bedrabbled	کثیف
sloppily	کثیف
sloppy	کثیف
grimy	کثیف
dauby	کثیف
draggy	کثیف
slums	محله کثیف
slum	محله کثیف
dirtiest	کثیف کردن
dirties	کثیف کردن
dirtying	کثیف کردن
impure	کثیف ناصاف
dirty	کثیف کردن
dirtier	کثیف کردن
smutch	لکه کثیف
besmear	کثیف کردن
slubber	کثیف کردن
scall	سعفه کثیف
sludge	کثیف شدن
bemire	کثیف کردن
bedraggle	کثیف کردن
dirtied	کثیف کردن
soils	کثیف کردن
soiling	کثیف کردن
soil	کثیف کردن
messy	کثیف شلوغ
sordid	کثیف دون
slub	کثیف کردن
slop	ادم کثیف
slopped	ادم کثیف
slopping	ادم کثیف
in mourning	کثیف سیاه
piggery	جای کثیف
piggeries	جای کثیف
pigpens	جای کثیف
smutch	کثیف کردن
pigpen	جای کثیف
pigsty	جای کثیف
pigsties	جای کثیف
grubby	کثیف شلخته
grubbiest	کثیف شلخته
grubbier	کثیف شلخته
bugger	کثیف وفاسد
buggers	کثیف وفاسد
grotty	ارزان و کثیف
piggy wiggy	بچه کثیف
splodges	کثیف کردن
splodge	کثیف کردن
sump	استخراب کثیف
sumps	استخراب کثیف
to [make] muddy	کثیف کردن
buggering	کثیف وفاسد
contaminate	الوده یا کثیف کردن
contaminated	الوده یا کثیف کردن
contaminates	الوده یا کثیف کردن
grimily	بطور سیاه و کثیف
contaminating	الوده یا کثیف کردن
ragamuffin	ادم کثیف و بی سر وپا
off-color <idiom>	بد مزه ،کثیف ،بیادب
ragamuffins	ادم کثیف و بی سر وپا
litterbug	آدم کثیف وآشغال پاش
litterbugs	آدم کثیف وآشغال پاش
How dirty the house is !	چقدر خانه کثیف است
draggle tail	دارای دامن کثیف والوده
sludge	جای کثیف ولجن الود
sculleries	جای شستن فروف کثیف اشپزخانه
Dont be upset . Dont lose your temper . Keep calm(cool).	خونت را کثیف نکن ( خونسرد باش )
scullery	جای شستن فروف کثیف اشپزخانه
patina	[جرم، کبره و کثیف شدن الیاف پشم در اثر مرور زمان]
irenic	ساکن
domiciled	ساکن
lodger	ساکن
waveless	ساکن
resident	ساکن
lodgers	ساکن
residents	ساکن
static	ساکن
abiding	ساکن
dead	ساکن
resting	ساکن
occupants	ساکن
occupant	ساکن
residing	ساکن
habitant	ساکن
dwelling	ساکن
dwellings	ساکن
stationary	ساکن
inert	ساکن
still	ساکن
stiller	ساکن
stillest	ساکن
abider	ساکن
stills	ساکن
inhabitant	ساکن
stilly	ساکن
statist	ساکن
denizens	ساکن
denizen	ساکن
dweller	ساکن
inmate	ساکن
inmates	ساکن
occupier	ساکن
quiescent	ساکن
occupiers	ساکن
slack water	اب ساکن
standing wave	موج ساکن
stagirite	ساکن شهر
chthonian	ساکن زیرزمین
sojourner	ساکن موقتی
rest mass	جرم ساکن
electrostatics	الکتریسیته ساکن
rest position	وضعیت ساکن
state of rest	حالت ساکن
static electricity	برق ساکن
chthonic	ساکن زیرزمین
silvicolous	ساکن جنگل
stationary bed	بستر ساکن
dead load	بار ساکن
staticize	ساکن کردن
static charge	برق ساکن
domiciled in tehran	ساکن تهران
static friction	اصطکاک ساکن
static electricity	الکتریسیته ساکن
earthling	ساکن جهان
woodsy	ساکن جنگل
nonresidency	غیر ساکن
hospitaler	ساکن بیمارستان
idle position	وضعیت ساکن
townee	ساکن شهر
rusticate	ساکن ده شدن
lunarian	ساکن ماه
isthmian	ساکن تنگه
isthmic	ساکن تنگه
levanter	ساکن خاور
levantine	ساکن خاور
libyan	ساکن لیبی
pelagic	ساکن دریا
to animals	ساکن زمین
townie	ساکن شهر
indwell	ساکن شدن
hellion	ساکن جهنم
hibernian	ساکن ایرلند
nonresidence	غیر ساکن
stationary phase	فاز ساکن
stationary wave	موج ساکن
seasider	ساکن دریاکنار
suburbanite	ساکن حومه
sylvan	ساکن جنگل
townies	ساکن شهر
level point	سطح اب ساکن
abide	ساکن شدن
denizens	ساکن کردن
peopled	ساکن شدن
people	ساکن شدن
calm	ساکت ساکن
calmer	ساکت ساکن
calmest	ساکت ساکن
calming	ساکت ساکن
dwelt	ساکن بود
mountaineers	ساکن کوه
calms	ساکت ساکن
mountaineer	ساکن کوه
steadies	ساکن شدن
quietest	ساکن خاموش
quiet	ساکن خاموش
denizen	ساکن کردن
inhabits	ساکن شدن
inhabiting	ساکن شدن

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com