Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
English
Persian
evening star
ستاره شامگاهی
Other Matches
binary star
ستاره دوگانه ستاره دوتایی ستاره مزدوج
double star
ستاره مزدوج ستاره دوتایی ستاره دوگانه
Lesghi star
ستاره لسگی
[این طرح را ستاره شاهسون نیز می نامند و در فرش های ترکیه و قفقاز و ایران بکار می رود. خود طرح از یک ستاره هشت وجهی با چهار فلش به سمت داخل تشکیل می گردد.]
acronical
شامگاهی
acronichal
شامگاهی
vespertilian
شامگاهی
vespertinal
شامگاهی
twilight vision
دید شامگاهی
vespertine
شامگاهی شب بازشو
twilight
شفق شامگاهی
vespers
عبادت شامگاهی
scotopia
دید شامگاهی
vesperal
شامگاهی نماز مغرب
dog star
ستاره شعرای یمانی ستاره کاروان کش
planet
ستاره سیار ستاره بخت
planets
ستاره سیار ستاره بخت
concentrator
وسیله ابتدایی شبکه که حاوی توپولوژی منط قی است و گره ها متصل اند ولی هر بازوی ستاره به عنوان حلقه فیریکی به وسیله ستاره وصل است
stelliform
ستاره وار ستاره وش
starred
ستاره
stellar
پر ستاره
stars
ستاره
asterisk
ستاره
aster
ستاره
asterisks
ستاره
starless
بی ستاره
star
ستاره
supergaint
ستاره ابرغول
hesper
ستاره مغرب
georgium sidus
ستاره جرج
gaint star
ستاره غول
uranus
ستاره اورانوس
hesperus
ستاره شام
camelopard
ستاره زرافه
stelliform
بشکل ستاره
loadstar
ستاره قطبی
loadstar
ستاره راهنما
lodestar
ستاره قطبی
starlike
ستاره مانند
starlet
ستاره کوره
vesper
ستاره غروب
fixed star
ستاره ثابت
farsi be engilisi
ارایشگاه ستاره
stellate
ستاره مانند
rolling stone
<idiom>
ستاره سهیل
d. star
ستاره جفتی
day star
ستاره بامداد
daystar
ستاره بامداد
y winding
اتصال ستاره
y network
شبکه ستاره
dwarf star
ستاره کوتوله
y connection
اتصال ستاره
pluto
ستاره پلوتو
finger fish
ستاره دریایی
sea pad
ستاره دریایی
lodestar
ستاره راهنما
lodestaror load
ستاره قطبی
starlet
ستاره کوچک
star voltage
ولتاژ ستاره
polaris
ستاره قطبی
polaris
ستاره جدی
polestar
ستاره قطبی
proto star
پیش ستاره
star spangled
ستاره نشان
star spangled
مزین به ستاره
pulsating star
ستاره تپنده
star finder
ستاره یاب
sabaism
ستاره پرستی
star connection
اتصال ستاره
planetesimal
کوچک ستاره
nova
فانی ستاره
lucifer
ستاره بامدادی
lunette
ستاره صغیر
medusa
ستاره دریایی
moring star
ستاره بامداد
morning star
ستاره صبح
morning star
ستاره بامدادی
multiple star
ستاره چندگانه
neptune
ستاره نپتون
neutron star
ستاره نوترونی
north star
ستاره قطبی
star bit
بیت ستاره
north star
ستاره شمالی
star washer
واشر ستاره ای
y voltage
ولتاژ ستاره
sea nettle
ستاره دریای
cameleopardalis
ستاره زرافه
goat
ستاره جدی
goats
ستاره جدی
astrologer
ستاره شناس
astrologers
ستاره شناس
hexagram
ستاره شش وجهی
companion
ستاره ندیم
asterisk
نشان ستاره
asterisks
نشان ستاره
stellar
ستاره وار
Jove
ستاره مشتری
astral
شبیه ستاره
pips
ستاره سردوش
pipping
ستاره سردوش
asteroid
شبیه ستاره
pipped
ستاره سردوش
pip
ستاره سردوش
astronomer
ستاره شناس
asteroids
شبیه ستاره
mars
ستاره مریخ
astronomers
ستاره شناس
astronavigation
ستاره نوردی
astronmer
ستاره شناس
shooting star
ستاره ثاقب
an infinitude of stars
تعدادنامحدودی ستاره
asterial
ستاره شکل
asterism
نشان ستاره
Pole Star
ستاره قطبی
comets
ستاره گیسودار
starfish
ستاره دریایی
asteroidal
مانند ستاره
comet
ستاره گیسودار
shooting stars
ستاره ثاقب
stellar
شبیه ستاره
comet
ستاره دنباله دار
asteroid
ستاره مانند ستارهای
stellify
بشکل ستاره دراوردن
supergaint
ستاره فوق غول
syzygy
استقرارسه ستاره در خط مستقیم
the north star
ستاره قطبی یا شمالی
trigon
سه حالتی ستاره سه تایی
trigon
اجتماع سه ستاره باهم
star of bethlehem
ستاره بیت اللحم
stellular
شبیه ستاره کوچک
stellify
بشکل ستاره درامدن
asteroids
ستاره مانند ستارهای
venus
زن زیبا ستاره زهره
lucky star
<idiom>
ستاره بخت واقبال
moring star
ستاره صبح ناهید
asterisk
با ستاره نشان کردن
receptors
ستاره مساعد گیرنده
receptor
ستاره مساعد گیرنده
medusoid
مانند ستاره دریایی
astreated
تزئین شده با ستاره ها
pentagram
ستاره پنج راس
pentalpha
ستاره پنج پره
starlight
وابسته بنور ستاره
castors
ستاره اول دو پیکر
asterisks
با ستاره نشان کردن
campaign star
نشان جنگی ستاره
caster
ستاره اول دو پیکر
bronze star medal
مدال ستاره برنز
azimuth
ازیموت ستاره السمت
Dingbat
نوشتاری که حاوی ستاره
asterism
هر چیزی شبیه ستاره
stardom
ستاره شدن سینماوغیره
twinkling
چشمک زدن ستاره
giant star
ستاره بزرگ و درخشان
he can read the sky
ستاره شناس است
all star
تیم تمام ستاره
castor
ستاره اول دو پیکر
star delta switch
کلید ستاره مثلث
comets
ستاره دنباله دار
star
نشان ستاره اختر
star crossed
دارای ستاره نحس
star globe
ستاره یاب کروی
all-star
تیم تمام ستاره
starfinder
دستگاه ستاره یاب
shiner
ستاره کلاه ابریشمی
starred
نشان ستاره اختر
casters
ستاره اول دو پیکر
stars
نشان ستاره اختر
blazing star
ستاره دنباله دار
regulus
ستاره قلب الاسد
pulsating star
ستاره ضربان دار
solstitium
[نقطه]
انقلاب
[ستاره شناسی]
pole position
آغازگاه
[ستاره شناسی]
[ارتش]
aces
ستاره یا قهرمان تیمهای بازی
stargazer
کسیکه به ستاره ها خیره شده
star turn
ستاره یا شخصیت برجسته جماعت
star
ستاره نمایش وسینماشدن درخشیدن
sirius
ستاره کاروان کش درکلب اکبر
starred
ستاره نمایش وسینماشدن درخشیدن
stars
ستاره نمایش وسینماشدن درخشیدن
astrology
طالع بینی ستاره شناسی
ace
ستاره یا قهرمان تیمهای بازی
astrological
منسوب به علم ستاره شناسی
astronomy
علم نجوم ستاره شناسی
starlit
روشن شده از نور ستاره
asteriated
دارای اشعهء ستاره مانند
cometography
شرح ستاره دنباله دار
hydromedusa
نجم البحر یا ستاره دریایی
the track of a comet
مسیر ستاره دنباله دار
planetariums
سیاره نما ستاره دیدگاه
He has not a single star in all the seven skies.
<proverb>
یک ستاره در هفت آسمان ندارد.
planetarium
سیاره نما ستاره دیدگاه
asteroids
نوعی اتشبازی که شکل ستاره دارد
asteroid
نوعی اتشبازی که شکل ستاره دارد
Cup
پیاله
[صورت فلکی]
[ستاره شناسی]
Crater
پیاله
[صورت فلکی]
[ستاره شناسی]
copernician
وابسته به کپرنیک ستاره شناس لهستانی
pentacle
طلسمی بشکل ستاره پنج راس
planetoid
اجرام ستاره مانند سیارهای شکل
see stars
<idiom>
براثر ضربه به سر ستاره دور سر دیدن
car
اطاق راه اهن هفت ستاره دب اکبر
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com