Total search result: 202 (10 milliseconds) |
|
|
|
English |
Persian |
air vice marshal |
سرتیپ هوایی |
|
|
Search result with all words |
|
air commodore |
سرتیپ موقت هوایی |
Other Matches |
|
generals |
سرتیپ |
general |
سرتیپ |
brigadiers |
سرتیپ |
brigadier |
سرتیپ |
brigadier general |
سرتیپ |
brigadier general |
تیمسار سرتیپ |
general |
سرتیپ سرکرده |
generals |
سرتیپ سرکرده |
rear admiral |
سرتیپ دریایی |
rear admirals |
سرتیپ دریایی |
hetman |
سرتیپ انتخابی قزاق ها |
airlift service |
سرویس حمل و نقل هوایی خدمات ترابری هوایی قسمت ترابری هوایی |
telling |
مخابره اطلاعات به دست امده از تجسس هوایی به یکانهای پدافند هوایی |
holidays |
تولید رخنه در عکاسی هوایی محوطه پوشیده نشده درعکاسی هوایی |
holiday |
تولید رخنه در عکاسی هوایی محوطه پوشیده نشده درعکاسی هوایی |
air policing |
عملیات گشت زنی هوایی پاسوری هوایی در زمان صلح |
antiair warfare |
جنگ ضدبرتری هوایی نبرد بر علیه برتری هوایی دشمن |
restrictive fire plan |
طرح اتش محدود کننده حرکات هوایی یا تامینی هوایی |
i stay |
در رهگیری هوایی به علامت ماموریت گشت هوایی راتحویل گرفتم اعلام میشود |
pouncing |
در رهگیری هوایی یعنی دروضعی هستم که اماده برای درگیری هوایی می باشم |
pounce |
در رهگیری هوایی یعنی دروضعی هستم که اماده برای درگیری هوایی می باشم |
pounces |
در رهگیری هوایی یعنی دروضعی هستم که اماده برای درگیری هوایی می باشم |
pounced |
در رهگیری هوایی یعنی دروضعی هستم که اماده برای درگیری هوایی می باشم |
line chief |
افسرجزء نیروی هوایی که درفرود امدن وبرخاستن هواپیمادرخطوط هوایی نظارت میکند |
broadcast controlled air interception |
نوعی رهگیری هوایی که هواپیمای رهگیر را مداوم درجریان تک هوایی دشمن قرارمی دهند |
air delivery container |
جعبههای مخصوص حمل بارهای هوایی جعبه حامل بار در نقل و انتقال هوایی |
air sentinel |
گارد هوایی نگهبان مخصوص اعلام خطرتک هوایی |
steers |
در رهگیری هوایی و پشتیبانی مستقیم هوایی یعنی گرای مغناطیسی داده شده را ببندید تا به من برسید |
steer |
در رهگیری هوایی و پشتیبانی مستقیم هوایی یعنی گرای مغناطیسی داده شده را ببندید تا به من برسید |
steered |
در رهگیری هوایی و پشتیبانی مستقیم هوایی یعنی گرای مغناطیسی داده شده را ببندید تا به من برسید |
pigeon |
در رهگیری هوایی یعنی اینکه گرای مغناطیسی و مسافت پایگاه هوایی از هواپیما این قدر است |
pigeons |
در رهگیری هوایی یعنی اینکه گرای مغناطیسی و مسافت پایگاه هوایی از هواپیما این قدر است |
air scoop |
چاه هوایی صفحه تنظیم دریچه هوایی |
sleeve target |
هدف کش هوایی استوانهای برای تیراندازی ضد هوایی |
flak |
گلوله خودترکان ضد هوایی توپ پدافند هوایی |
fly through |
عبور هدف هوایی از مخروط اتش ضد هوایی تقاطع هدف با اتش ضد هوایی |
aviation pay |
معاش هوایی سختی خدمت هوایی |
air pilots |
خلبانان نیروی هوایی راهنمایان هوایی |
air suprmacy |
برتری کامل هوایی سیادت هوایی |
air superiority |
برتری موقت هوایی رجحان هوایی |
air interdiction |
عملیات ممانعتی هوایی ممانعت هوایی |
carrier air group |
دو یا چند گردان هوایی که درروی یک ناو مستقر باشند گروه هوایی ناو هواپیمابر |
air branch |
قسمت هوایی رسته هوایی |
airs |
هوایی هواپیمایی نیروی هوایی |
notice to airmen |
اعلامیه هوایی یا اعلان هوایی |
air material |
ماتریل هوایی وسایل هوایی |
air |
هوایی هواپیمایی نیروی هوایی |
aired |
هوایی هواپیمایی نیروی هوایی |
splashing |
ترکیدن ترکیدن گلوله در پدافند هوایی یعنی کلیه هدفهای هوایی زده شد |
code panel |
رمز ارتباطات در عملیات هوایی و زمینی کلید رمزارتباطات در عملیات هوایی وزمینی |
tropopause |
منطقه چاه هوایی جوی بین استراتوسفر و تروپوسفر منطقه سکته هوایی |
splashes |
ترکیدن ترکیدن گلوله در پدافند هوایی یعنی کلیه هدفهای هوایی زده شد |
splash |
ترکیدن ترکیدن گلوله در پدافند هوایی یعنی کلیه هدفهای هوایی زده شد |
air station |
ایستگاه عکس برداری هوایی نقطه تمرکز عکسبرداری هوایی ایستگاه هواشناسی |
air picket |
هواپیمای مخصوص اکتشاف و گزارش و ردیابی هواپیماو موشکهای دشمن هواپیمای گشتی هوایی هواپیمای پیشقراول هوایی |
air photographic |
شناسایی از طریق عکسبرداری هوایی شناسایی با استفاده ازعکس هوایی |
tactical air controler |
افسر کنترل عملیات هوایی مسئول مرکز کنترل هوایی |
air scout |
هواپیمای دیده ور هوایی هواپیمای مخصوص گشت زنی هوایی |
call mission |
درخواست پشتیبانی فوری هوایی ماموریت هوایی طبق درخواست |
airlift command |
فرماندهی ترابری هوایی قسمت حمل و نقل هوایی فرماندهی حمل و نقل هوایی |
photogrammetry |
علم تهیه نقشه از روی عکس هوایی یا اندازه گیری فواصل زمینی از روی عکس هوایی |
emergency scramble |
درگیری اضطراری هوایی فرمان درگیری سریع هوایی |
airspace prohibited area |
منطقه ممنوعه هوایی منطقه منع پرواز هوایی |
airlift capacity |
مقدورات ترابری هوایی مقدورات حمل و نقل هوایی |
air defense commander |
فرماندهی پدافند هوایی فرمانده پدافند هوایی یک منطقه |
air search attack unit |
تیم تجسس و نابودی هوایی تیم تک اکتشافی هوایی |
channel airlift |
سرویس حمل و نقل هوایی موجود در هر یکان خدمات حمل و نقل هوایی امادی |
trimetrogon |
عکاسی هوایی با استفاده ازسه بعد یا صفحه سه بعدی عکاسی سه بعدی هوایی |
dispersal airfield |
فرودگاههای مخصوص تفرقه هوایی فرودگاه مخصوص تفرقه در اماده باش هوایی |
air survey photography |
عکسبرداری تجسسی هوایی عکسبرداری اکتشافی هوایی |
combat airlift support |
پشتیبانی رزمی حمل و نقل هوایی پشتیبانی رزمی ترابری هوایی |
airhead operations |
عملیات مخصوص گرفتن سرپل هوایی عملیات تهیه سرپل هوایی |
trunkair route |
مسیر هوایی استراتژیکی مسیر حرکت و حمل و نقل استراتژیکی هوایی |
airlift control element |
عنصر کنترل ترابری هوایی عنصر کنترل حمل و نقل هوایی |
country cover diagram |
دیاگرام نشان دهنده اجرای عکاسی هوایی در هر کشور دیاگرام پوشش عکاسی هوایی در سطح کشور |
tactical air control center |
مرکز کنترل نیروی هوایی تاکتیکی کنترل هوایی تاکتیکی |
chalk commander |
فرمانده سریال حرکت هوایی فرمانده سریال بار هوایی |
chalk number |
شماره سریال بار هوایی شماره سریال حرکت هوایی |
air defense action area |
منطقه پوشش پدافند هوایی منطقه عمل پدافند هوایی |
air position |
موقعیت هوایی موقعیت هوایی هواپیما |
air defense readiness |
وضعیت امادگی پدافند هوایی امادگی پدافند هوایی |
air distant support |
پشتیبانی هوایی دور پشتیبانی هوایی از راه دور |
aerospace projection operations |
عملیات مخصوص گسترش منطقه فضای هوایی عملیات مخصوص توسعه منطقه فضای هوایی |
air alert warning |
اعلام اماده باش هوایی اعلام خطر یا اماده باش هوایی |
heavy lift |
حمل و نقل هوایی سنگین واحد حمل و نقل هوایی سنگین |
raid |
تک هوایی |
air raids |
تک هوایی |
raided |
تک هوایی |
skyway |
پل هوایی |
overhead line |
خط هوایی |
air raid |
تک هوایی |
raiding |
تک هوایی |
AA |
ضد هوایی |
raids |
تک هوایی |
aerials |
هوایی |
stuffiness |
بد هوایی |
acclimatization |
هم هوایی |
pneumatic |
هوایی |
aerial line |
خط هوایی |
linear distance |
خط هوایی |
airhead line |
خط سر پل هوایی |
airborne |
هوایی |
air built |
هوایی |
overhead conductor |
خط هوایی |
aerial |
هوایی |
overhead roadway |
پل هوایی |
atmospheric |
هوایی |
air |
هوایی |
overpass |
پل هوایی |
air lane |
خط هوایی |
strike |
تک هوایی |
strikes |
تک هوایی |
flying bridge |
پل هوایی |
airs |
هوایی |
over-pass |
پل هوایی |
aviation medicine |
طب هوایی |
overhead |
هوایی |
anti aircraft |
ضد هوایی |
air drawn |
هوایی |
aired |
هوایی |
overpasses |
پل هوایی |
air strike |
تک هوایی |
airy |
هوایی |
aery |
هوایی |
aerobics |
هوایی |
aerobic |
هوایی |
air head |
سر پل هوایی |
air attack |
تک هوایی |
fire balloon |
فانوس هوایی |
lane |
خط سیر هوایی |
air base |
پایگاه هوایی |
exposure station |
ایستگاه هوایی |
air pockets |
چاه هوایی |
air pocket |
چاه هوایی |
lanes |
خط سیر هوایی |
air bases |
پایگاه هوایی |
air letter |
نامهء هوایی |
air section |
رسد هوایی |
air search |
مراقبت هوایی |
dollies |
هدف کش هوایی |
air search |
تجسس هوایی |
fly |
توپ هوایی |
air intercept |
رهگیر هوایی |
dolly |
هدف کش هوایی |
air terminals |
ترمینال هوایی |
air terminal |
ترمینال هوایی |
air forces |
نیروی هوایی |
airlift |
ترابری هوایی |
air inst alations |
تاسیسات هوایی |
air hole |
چاه هوایی |
air force base |
پایگاه هوایی |
air support |
پشتیبانی هوایی |
overhead line |
سیمکشی هوایی |
air group |
گروه هوایی |
air guard |
گشتی هوایی |
flush decker |
پل هوایی یک پارچه |
air guard |
پاسور هوایی |
air furnace |
کوره هوایی |
flight lieutenants |
سروان هوایی |
air gap |
شکاف هوایی |
air superiority |
تفوق هوایی |
airlifted |
ترابری هوایی |
airlifting |
ترابری هوایی |
air distance |
مسافت هوایی |
air force |
نیروی هوایی |
air division |
لشکر هوایی |
air sentinel |
نگهبان هوایی |
air movement column |
ستون هوایی |
open wire |
سیم هوایی |
air dribble |
دریبل هوایی |
air evacuation |
تخلیه هوایی |
overhead conductor |
سیم هوایی |
air facility |
تاسیسات هوایی |
airlifts |
ترابری هوایی |
air ship |
کشتی هوایی |
flying cadet |
دانشجوی هوایی |
flight lieutenant |
سروان هوایی |
aeronautical mile |
میل هوایی |
air mile |
میل هوایی |
aerily |
بطور هوایی |
aerial supply |
آماد هوایی |
air material |
اماد هوایی |
aerial reconnaissance |
شناسایی هوایی |
air chief marshal |
سپهبد هوایی |
air marshal |
سرلشکر هوایی |
aerial radar |
رادار هوایی |
elevated railroad |
ترن هوایی |
elevated railroad |
خط اهن هوایی |
air command |
یکان هوایی |
aerial port |
باراندازی هوایی |
aerial port |
لنگرگاه هوایی |
air command |
فرماندهی هوایی |
air capacitor |
خازن هوایی |
aerogram |
نامهء هوایی |
air burst |
ترکش هوایی |
immediate mission |
تک فوری هوایی |
air operations |
عملیات هوایی |
air officer |
افسر هوایی |
air parity |
تعادل هوایی |
air photograph |
عکس هوایی |