English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 59 (6 milliseconds)
English Persian
selective quenching سردکنندگی ناحیهای
Other Matches
force draft cooling سردکنندگی ونتیلاتوری
transformer cooling system سیستم سردکنندگی ترانسفورماتور
zonular ناحیهای
zonal ناحیهای
regionally ناحیهای
regional ناحیهای
communal relationship روابط ناحیهای
regional development توسعه ناحیهای
parochial ناحیهای محدود
area graph نمودار ناحیهای
area search جستجوی ناحیهای
zones ناحیهای شدن
zonary مداری ناحیهای
regional gap شکاف ناحیهای
zonal مداری ناحیهای
zone ناحیهای شدن
suburban or local railway راه اهن ناحیهای
chemosphere ناحیهای در قسمتهای فوقانی اتمسفر
territoriality ایجاد حکومت مستقل ناحیهای
patagonia ناحیهای درجنوب ارژانتین وشیلی
territorialism ایجاد حکومت مستقل ناحیهای
conventions باره مسائل حزبی ناحیهای
convention باره مسائل حزبی ناحیهای
piedmont ناحیهای در شمال غربی ایتالیا
chorographic وابسته بنقشه برداری جغرافیایی از ناحیهای
balkanize ناحیهای را بقطعات ریز تقسیم کردن
line of engagement ناحیهای از سینه که روبروی شمشیر قراردارد
stratosphere ناحیهای یا لایهای دراتمسفربین تروپوپوز و استراتوپوز
inversions ناحیهای در اتمسفر که در ان میزان افت منفی میباشد
enclaves ناحیهای که کشور بیگانه دورانرا گرفته باشد
enclave ناحیهای که کشور بیگانه دورانرا گرفته باشد
chorography نقشه برداری وتوضیح وضع جغرافیایی ناحیهای
inversion ناحیهای در اتمسفر که در ان میزان افت منفی میباشد
clippings انتخاب ناحیهای از تصویر که کوچکتر از حالت اصلی است
zone of rock fracture ناحیهای از سنگ کره که دارای سنگهای شکافدار میباشد
image ناحیهای در حافظه که تصاویر دیجیتالی ذخیره شده اند
images ناحیهای در حافظه که تصاویر دیجیتالی ذخیره شده اند
regional agency موسسات ناحیهای موسساتی با صلاحیت محدودبه ناحیه خاص
bit map ناحیهای در کامپیوتر که برای گرافیک نگهداری شده است
clips انتخاب ناحیهای از تصویر که کوچکتر از حالت اصلی است
exclave ناحیهای که ازکشوری جداشده وخاک بیگانه انرافراگرفته باشد
clipped انتخاب ناحیهای از تصویر که کوچکتر از حالت اصلی است
clip انتخاب ناحیهای از تصویر که کوچکتر از حالت اصلی است
fairground ناحیهای که مخصوص برگذاری بازار مکاره یاسیرک ونمایشگاه ها میباشد
fairgrounds ناحیهای که مخصوص برگذاری بازار مکاره یاسیرک ونمایشگاه ها میباشد
parochialism محدودیت فکری و دلبستگی به انجام کارهای محلی و ناحیهای محدود
triangulation تقسیم ناحیهای به مثلثهای مجاور هم جهت مساحی سه گوش سازی
infarct ناحیهای که در اثر وقفه گردش خون دررگ بافتهای ان مرده باشد دچارانفارکتوس
wraparound توسعه و بسط اتوماتیک خطی از یک متن به دو خط یا بیشتر به واسطه محدودیت ناحیهای از صفحه نمایش
images ناحیهای ز میکروفیلم یا صفحه نمایش که حروف و طرح ها قابل نمایش اند
enzootic مرض همه گیر دامها امراض فصلی و ناحیهای دامها
soft clip area محدودیتهای ناحیهای که در ان داده میتواند روی دستگاه ترسیم کننده نمایش داده شود
refresh memory واحد حافظه با سرعت بالابرای تولید مجدد تصویر ناحیهای از حافظه کامپیوترکه مقادیری را نگهداری میکند
colour امکانی در گرافیک یا برنامههای کاربردی DTP که به کاربر امکان میدهد رنگهای خاص با توجه به CMYK و RGB بسازد و سپس ناحیهای را با این رنگ پر کند
colours امکانی در گرافیک یا برنامههای کاربردی DTP که به کاربر امکان میدهد رنگهای خاص با توجه به CMYK و RGB بسازد و سپس ناحیهای را با این رنگ پر کند
prescan خصوصیت بیشتر اسکنرهای مسط ح که اسکن سریع و با realution کم انجام می دهند تا نمونه اصلی را مجدد بررسی کنید یا ناحیهای که باید بهتر اسکن شود مشخص کنید
pads ناحیهای از مس مسطح روی یک تخته مدار چاپی که محل اتصال سیمهای تشکیل دهنده مدار بوده و به وسیله ان انتقال میان سیمی از یک طرف تخته مدار چاپی به طرف دیگر صورت می گیرد پر کردن فیلدی از داده بافضای خالی دفترچه یادداشت
pad ناحیهای از مس مسطح روی یک تخته مدار چاپی که محل اتصال سیمهای تشکیل دهنده مدار بوده و به وسیله ان انتقال میان سیمی از یک طرف تخته مدار چاپی به طرف دیگر صورت می گیرد پر کردن فیلدی از داده بافضای خالی دفترچه یادداشت
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com