Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (7 milliseconds)
English
Persian
crankcase explusion
سرو صدای داخل محفظه لنگ
Other Matches
ullage
فضای خالی داخل محفظه سوخت موشک فضای بازداخل محفظه سوخت
coriolis effect
پاسخهای فیزیولوژیکی شخصی که داخل یک محفظه در حال دوران در هر جهت بجز جهت موازی با محورهادرحال حرکت است
multi chamber
نوعی محفظه احتراق درموتورهای توربین که در ان محفظه ها دورتادورقرارگرفته اند
buffer chamber
جان لوله محفظه ضربت گیر محفظه دافع
torch pot
[محفظه مشعل سوخت محفظه سوخت پاش توربینی]
ratline
عملیات عبور دادن مواد وپرسنل بطور پنهانی از مرزیا داخل داخل منطقه دشمن
intercommand
داخل قسمت داخل یکان
nuclide
کلیه مواد داخل هسته اتم اجزای شیمیایی داخل هسته
honk
صدای خوک یاگراز صدای غاز وحشی یا بوق ماشین وامثال ان
honks
صدای خوک یاگراز صدای غاز وحشی یا بوق ماشین وامثال ان
honked
صدای خوک یاگراز صدای غاز وحشی یا بوق ماشین وامثال ان
honking
صدای خوک یاگراز صدای غاز وحشی یا بوق ماشین وامثال ان
acrophony
صدای حرف اول کلماتی که معرف خود ان کلمه باشدمانند صدای a درالف
ping
صدای تیزی شبیه صدای اصابت گلوله به دیوار
voice
وسیلهای که صدای مشابه صدای انسان تولید میکند
pinged
صدای تیزی شبیه صدای اصابت گلوله به دیوار
pings
صدای تیزی شبیه صدای اصابت گلوله به دیوار
voices
وسیلهای که صدای مشابه صدای انسان تولید میکند
synthesizers
وسیلهای که صدای مشابه صدای انسان تولید میکند
pinging
صدای تیزی شبیه صدای اصابت گلوله به دیوار
synthesizer
وسیلهای که صدای مشابه صدای انسان تولید میکند
voicing
وسیلهای که صدای مشابه صدای انسان تولید میکند
synthesisers
وسیلهای که صدای مشابه صدای انسان تولید میکند
island bases
پایگاههای داخل منطقه پدافندی هوایی پایگاهی داخل منطقه حیاتی پایگاههای جزیرهای دریایی
contralto
زیرترین صدای مردانه بم ترین صدای زنانه
contraltos
زیرترین صدای مردانه بم ترین صدای زنانه
crankcase upper half
قسمت فوقانی محفظه لنگ محفظه لنگ فوقانی
chortling
صدای خرخرکردن صدای خرناس کردن
chortled
صدای خرخرکردن صدای خرناس کردن
phut
تق صدای ترکیدن بادکنک صدای گلوله
monophthong
صدای ساده وتنها صدای بسیط
chortles
صدای خرخرکردن صدای خرناس کردن
chortle
صدای خرخرکردن صدای خرناس کردن
mortise dead lock
قفل داخل کار قفل داخل درب
skirl
صدای زیر صدای نی انبان
guard assembly
محفظه
cavities
محفظه
incasement
محفظه
cavity
محفظه
envelope
محفظه
chambers
محفظه
enclosures
محفظه
chamber
محفظه
container
محفظه
containers
محفظه
lacuna
محفظه
enclosure
محفظه
housing
محفظه
envelopes
محفظه
encasement
محفظه
combustion area
محفظه احتراق
potpourris
محفظه عطر
combustion chamber
محفظه احتراق
circular cell
محفظه گرد
combustor
محفظه احتراق
card cage
محفظه کارت
breech recess
محفظه کولاس
breech
محفظه کولاس
breech ring
محفظه کولاس
gas chamber
محفظه باروت
gas chambers
محفظه باروت
air chamber
محفظه هوا
computer enclosure
محفظه کامپیوتر
pinches
پایه محفظه
potpourri
محفظه عطر
pinch
پایه محفظه
incubators
محفظه رشد
incubator
محفظه رشد
starting chamber
محفظه استارت
mould cavity
محفظه قالب
resonating cavity
محفظه تشدید
oil pan
محفظه کارتر
ootheca
محفظه تخم
cases
فرف محفظه
case
فرف محفظه
system unit
محفظه سیستم
intake chamber
محفظه ورودی
primer pouch
محفظه چاشنی
shields
محفظه سپرشدن
shield
محفظه سپرشدن
reaction chamber
محفظه فعل و انفعال
to tip something into a container
[British E]
چیزی را در محفظه ای ریختن
floppy disk case
محفظه فلاپی دیسک
gas port
محفظه عبور گاز
gas chambers
محفظه اعدام با گاز
low pressure casing
محفظه ی فشار ضعیف
hopper
محفظه خوراک دستگاه
hoppers
محفظه خوراک دستگاه
gas chamber
محفظه اعدام با گاز
canisters
محفظه گلوله افشان
disk unit enclosure
محفظه واحد دیسک
crankcase
محفظه میل لنگ
canister
محفظه گلوله افشان
breech chamber
محفظه خرج انفجار
gasholders
محفظه نگاهداری گاز
caisson
[محفظه یا صندوق زیرآبی]
gasholder
محفظه نگاهداری گاز
acoustical sound enclosure
محفظه عایق صوتی
reliquaries
محفظه عتیقه باقیمانده
carter
محفظه میل لنگ
reliquary
محفظه عتیقه باقیمانده
chamber furnace
کوره محفظه دار
rhumbatron
نوع متداول محفظه تشدید
cavities
سوراخ حفره یا محفظه قالب
cavity
سوراخ حفره یا محفظه قالب
houses
قرار دادن یک وسیله در یک محفظه
housed
قرار دادن یک وسیله در یک محفظه
house
قرار دادن یک وسیله در یک محفظه
ignitor
محفظه حامل باروت اشتعال
dewar
محفظه عایق حرارتی با دوجداره
crankcase supercharger
سوپرشارژر محفظه میل لنگ
can annular
محفظه احتراق حلقوی شکل
burner cans
محفظه احتراق موتورهای توربینی
cannular
محفظه احتراق حلقوی شکل
twangs
صدای تودماغی صدای دنگ دنگ ایجاد کردن
twanging
صدای تودماغی صدای دنگ دنگ ایجاد کردن
twanged
صدای تودماغی صدای دنگ دنگ ایجاد کردن
Susurrus
صدای آرام و ملایم، مثل خش خش یا صدای آرام باد
twang
صدای تودماغی صدای دنگ دنگ ایجاد کردن
vault storage
محفظه یا انبار ضد حریق وبتون ارمه
crankcase
محفظه کارتر پوسته میل لنگ
ccd
محفظه هایی برای ذخیره داده
cartridges
جعبه پلاستیکی که محفظه جوهر است
time capsule
محفظه محتوی اثار تاریخی وفرهنگی
flooder
غرق کننده محفظه مین زیرابی
crankcase bottom o.lower half
قسمت تحتانی محفظه لنگ کف کارتر
cartridge
جعبه پلاستیکی که محفظه جوهر است
Thermoses
قمقمه محفظه یافرف عهایق حرارت
Thermos
قمقمه محفظه یافرف عهایق حرارت
equipment bay
محفظه یا جعبهای که تجهیزات الکترونیکی در ان نصب میشود
panels
بخش مسط ح محفظه با قط عات کنترل و سوکت
panel
بخش مسط ح محفظه با قط عات کنترل و سوکت
to break into something
از محفظه ای
[با زور وارد شدن و]
دزدی کردن
tu whit tu whoo
صدایی شبیه صدای جغد صدای جغد
tu-whit tu-whoo
صدایی شبیه صدای جغد صدای جغد
burner compartment
قسمتی از روپوش موتور که روی محفظه احتراق قرارگرفته است
interior label
بجای اینکه برچسب خارجی یا فیزیکی روی محفظه باشد
cartridge
محفظه پرتابل سوخت جامد یاسیستم خودسوزی برای پرتاب پرتابه
charactristic lenght
نسبت حجم محفظه احتراق به مساحت دهانه ورودی موتوردر راکت
toner
محفظه پلاستیکی برای تونر پودری که در چاپگر لیزری استفاده میشود
cartridges
محفظه پرتابل سوخت جامد یاسیستم خودسوزی برای پرتاب پرتابه
tinkled
صدای جرنگ صدای جرنگ جرنگ کردن طنین داشتن
tinkle
صدای جرنگ صدای جرنگ جرنگ کردن طنین داشتن
tinkles
صدای جرنگ صدای جرنگ جرنگ کردن طنین داشتن
thumps
صدای تلپ با صدای تلپ تلپ زدن یاراه رفتن
tinkling
صدای جرنگ صدای جرنگ جرنگ کردن طنین داشتن
thumped
صدای تلپ با صدای تلپ تلپ زدن یاراه رفتن
thumping
صدای تلپ با صدای تلپ تلپ زدن یاراه رفتن
thump
صدای تلپ با صدای تلپ تلپ زدن یاراه رفتن
residence time
مدت زمانیکه قطرات کوچک سوخت در محفظه احتراق توربین گاز میمانند
vapor pressure
فشار مولکولهای بخار روی دیواره فرف یا محفظه برابر فشارهای جزئی یا سهمی
multipropellant
سوخت راکت متشکل از دو یاچند جزء که بصورت مجزا به محفظه احتراق وارد میشوند
plenum chamber
محفظه اب بندی شده درتوربینهای گاز که سبب ملایم کردن و گرفتن نوسانات جریان هوا میگردد
carbon tracking
باقیمانده بسیار ناچیز کربن که در اثر تخلیه الکتریکی درداخل دینام دلکو یا محفظه شمع باقی میماند
within
<prep.>
در داخل
inside
<adv.>
<prep.>
در داخل
inside
داخل
insides
داخل
interiorly
از داخل
lineball
داخل
withindoors
در داخل
intra
داخل
within
در داخل
anie
داخل
interior
داخل
aboard
داخل
interiors
داخل
helmzhold resonator
محفظه توخالی که تنها با یک سوراخ کوچک به محیط خارج مرتبط است و در ازای فرکانس معینی به تشدید درمی اید
interns
داخل شدن در
intraspecies
داخل گونهای
internal attack
تک داخلی یا تک از داخل
interneural
داخل عصبی
interneuron
داخل عصبی
interservice
داخل قسمت
inward
داخل رونده
on berth
در داخل بندر
intromit
داخل کردن
introgresseive
داخل شونده
intraspecific
داخل گونهای
interurban
داخل شهری
intern
داخل شدن در
interning
داخل شدن در
intrant
داخل شونده
intradivision
در داخل لشگر
phase in
داخل کردن
intratheater
در داخل صحنه
intermolecular
در داخل ذرات
cross hair
خط داخل دوربین
on line
داخل رده
grind internally
داخل را ساییدن
impenetrable
داخل نشدنی
he is not in it
داخل نیست
he went aboard the ship
او داخل کشتی شد
heave in
کشیدن به داخل
imbark
داخل کردن
immit
داخل کردن
enter
داخل کردن
entered
داخل شدن
anieoro
از داخل به خارج
anieoro
به طرف داخل
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com