Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English
Persian
variable camber
سطوح هادی گاز به داخل توربین
Other Matches
back pressure turbine
توربین بخاری که تمام بخارخروجی ان با فشار به داخل شبکه گرم کننده جذب میشود
random
حرکت نامنظم الکترونها در داخل یک نیمه هادی
randomly
حرکت نامنظم الکترونها در داخل یک نیمه هادی
canards
رسانگر ایرودینامیکی که دران سطوح فرامین افقی لازم برای کنترل و تنظیم حرکت حول محور عرضی درجلوی سطوح اصلی برا قراردارند
canard
رسانگر ایرودینامیکی که دران سطوح فرامین افقی لازم برای کنترل و تنظیم حرکت حول محور عرضی درجلوی سطوح اصلی برا قراردارند
turboprop
توربین گاز که دران توان بیشتری از توربین برای چرخاندن شفت ملخ نسبت به توربوفن گرفته میشود
variable discharge turbine
توربین گازی که جرم جریان ان توسط شیرها یا دریچه هایی کنترل میشود و قدرت توربین را با ارتفاع ومتغیرهای دیگر سازگارمیکند
insulate
مانع هدایت انرژی از یک هادی به دیگری شدن با جدا کردن دو نقط ه با مواد هادی
insulating
مانع هدایت انرژی از یک هادی به دیگری شدن با جدا کردن دو نقط ه با مواد هادی
insulates
مانع هدایت انرژی از یک هادی به دیگری شدن با جدا کردن دو نقط ه با مواد هادی
superconductors
خیلی هادی بیش از حد لزوم هادی ابرهادی
superconductor
خیلی هادی بیش از حد لزوم هادی ابرهادی
superconductive
خیلی هادی بیش از حد لزوم هادی
cmos
روشی برای ساخت تراشههای نیمه هادی نیمه هادی اکسید فلزی تکمیلی osentary
pmos
ترانزیستور نیمه هادی اکسید آهن که از طریق ناحیه کوچکی از نیمه هادی P هدایت میشود
conductor rail
ریل هادی شمش هادی
shields
هسته ساخته شده از هسته هادی با یک پوشش عایق و سپس یک لایه هادی برای اینکه سیگنال ارسالی از واسط ها درامان نگهدارد
shield
هسته ساخته شده از هسته هادی با یک پوشش عایق و سپس یک لایه هادی برای اینکه سیگنال ارسالی از واسط ها درامان نگهدارد
ratline
عملیات عبور دادن مواد وپرسنل بطور پنهانی از مرزیا داخل داخل منطقه دشمن
intercommand
داخل قسمت داخل یکان
subscriber's line
اتصال تلفنی هادی اتصال هادی مشترک
photoconductive
هادی حساس نسبت به نور هادی نور
nuclide
کلیه مواد داخل هسته اتم اجزای شیمیایی داخل هسته
tail planes
سطوح دم
composite area
سطوح مرکب
At lower levels.
در سطوح پایین تر
island bases
پایگاههای داخل منطقه پدافندی هوایی پایگاهی داخل منطقه حیاتی پایگاههای جزیرهای دریایی
aloft
سطوح بالا در بالای
isothermal layer
سطوح هم حرارت اب دریا
auxiliary flight surfaces
سطوح پرواز کمکی
auxiliary control surfaces
سطوح فرامین کمکی
altitude separation
حد سطوح مبنای ارتفاع
energy gap
فاصله سطوح انرژی
formwork at cirved section
قالب بندی در سطوح منحنی
ailavator
سطوح فرامین روی بال
pitch curves
تلاقی سطوح طرفین دندانه
formwork exposed
قالب بندی سطوح مرئی
formwork unexposed
قالب بندی سطوح نامرئی
tail boom
پایهای که سطوح دم را تحمل میکند
calyculate
دارای سطوح حفره دار
fairing
صاف کاری سطوح ائرودینامیکی
turbine
توربین
turbines
توربین
fogging
مات کردن سطوح شیشهای یاعدسیها
adhesion
اتصال و پیوستگی غیرطبیعی سطوح در اماس
bright work
سطوح فلزی صیقلی و بدون رنگ
isotherm follower
دستگاه تشخیص سطوح هم حرارت اب دریا
mortise dead lock
قفل داخل کار قفل داخل درب
stream turbine
توربین بخار
impulse turbine
توربین ضربهای
turbines
توربین بخار
internal combustion turbine
توربین گازی
turbine blade
پره توربین
turbine blade
تیغه توربین
turbin stator
استاتور توربین
turbin casing
بدنه توربین
axial flow impulse turbine
توربین محوری
axial flow turbine
توربین محوری
water turbine
توربین ابی
steam turbine
توربین بخار
vane
پره توربین
vanes
پره توربین
blade
پره توربین
turbine wheel
چرخ توربین
turbine vane
تیغه توربین
turbine stage
طبقه توربین
turbine rotor
رتور توربین
turbine nozzle
شیپوره توربین
turbine
توربین بخار
free turbine
توربین ازاد
gas turbine
توربین گاز
turbine disc
دیسک توربین
full rubber
حرکت هریک از این سطوح تااخرین حد ممکن
facets
سطوح کوچک جواهر و سنگهای قیمتی تراش
facet
سطوح کوچک جواهر و سنگهای قیمتی تراش
low pressure turbine
توربین فشار ضعیف
bucket
تیغه گردنده توربین
high head turbine
توربین فشار قوی
high pressure turbin
توربین فشار قوی
reaction turbine
توربین عکس العملی
reaction turbin
توربین فشار زیاد
reaction turbin
توربین عکس العملی
radial flow turbine
توربین با جریان شعاعی
buckets
تیغه گردنده توربین
impluse turbine
توربین فشار ضربهای
turbojet
هواپیمای جت توربین دار
turbocar
اتومبیل توربین دار
combustor
سیستم احتراق توربین
supersonic turbine
توربین مافوق صوت
head race
کانال هذایت اب به توربین
three shaft
توربین گازی با سه شفت
blades
پره توربین ابی
turbine governor
تنظیم کننده توربین
air foil
سطوح ایرودینامیک هواپیماپوششهای قابل انعطاف بدنه هواپیما
adsorption
انقباض گازها و مایعات روی سطوح سخت و جامد
vaporizing combustor
سیستم احتراق توربین گاز
tail race
کانال هدایت اب از توربین به خارج
turbojet engine
موتور هواپیمای دارای توربین جت
turbocharger
موتور شارژ کننده توربین
crossed controls
بکارگیری سطوح کنترل برخلاف حالت عادی درمانورهای ویژه
balanced control surfaces
سطوح فرامین اصلی دارای قسمت دیگری در جلوی خط لولا
inertia welding
جوشکاری توسط دوران سریع و فشار بین سطوح تماس
cutting angle
زوایای بین سطوح قطعه کارکه باید بریده شود
rotor incidence
زاویه بین سطوح عمود برمحور دوران و باد نسبی
bulk yarn
نخ های پفکی و حجیم شده جهت ایجاد سطوح برآمده و برجسته
turbos
پیشوندی بمعنی توربینی ووابسته به توربین
turbogenerator
دستگاه مولد برق دارای توربین
turbo
پیشوندی بمعنی توربینی ووابسته به توربین
gust lock
قفل داخلی سطوح فرامین که از حرکت انها در اثر باد شدیدجلوگیری میکند
inhibiting
اغشتن سطوح داخلی دستگاه یاماشین با ماده ضدخوردگی قبل از انبار کردن ان
performance monitor
برنامهای که سطوح خدمات ارائه شده توسط یک سیستم کامپیوتری را پی گیری میکند
turboshaft
توربین گاز برای دادن قدرت به شفت
turborocket
ترکیبات گوناگونی از توربین گاز و راکت در یک موتور
penstock
لوله ایکه اب تحت فشار را به توربین میرساند
variable stator
توربین گازی با چند ردیف تیغه استاتور
reverse flow engine
توربین گاز دارای کمپرسورجریان خطی یا محوری
turbofan
دستگاه تهویه یا بادبزن متحرک بوسیله توربین
axial flow turbine engine
موتور توربین گاز باکمپرسور جریان خطی
actuating horns
اهرمهایی که کابلهای کنترل به انهامتصل شده و توسط انها سطوح فرامین را حرکت میدهند
turbos
پیشوند برای وسایلی که توسط توربین گاز میچرخند
turbo
پیشوند برای وسایلی که توسط توربین گاز میچرخند
aerodynamic heating
افزایش دما ناشی از جریان سریع هوا روی سطوح ایرودینامیکی به ویژه درسرعتهای زیاد
control lock
وسیلهای برای قفل کردن سطوح فرامین و جلوگیری ازحرکت انها وقتیکه هواپیمامتوقف است
aerodynamics
شاخهای از علوم در موردتولید نیروها در اثر حرکت سطوح و اشکال مختلف درهوا یا سایر گازها
bulb root
وسیلهای که توسط ان تیغههای گردنده توربین به توپی متصل میشوند
rated power
هریک از چند حدود تعیین شده توان توربین گاز
control surface angle
زاویه بین مبداء سنجش حرکت سطوح کنترل و وتر سطح ثابت یا محور طولی هواپیما
waste gate
مکانیزم کنترلی برای توربین گازهای خروجی موتورهای دارای توربوشارژر
ramjet
موتور جت بدون کمپرسور و توربین که فقط با کمپرس هوا کار میکند
residence time
مدت زمانیکه قطرات کوچک سوخت در محفظه احتراق توربین گاز میمانند
differential spoilers
اسپویلرهای روی بال که بعنوان سطوح کنترل اولیه وثانویه برای حرکت حول محور طولی بکار میروند
brinelling
دندانه ها و برجستگیهایی که در سطوح یاتاقانها معمولابراثر بار استاتیک زیاد یااعمال نیرو هنگام جاگذاری وبرداشتن بوجود می اید
moustaches
سطوح ایرودینامیکی که درقسمت جلوی هواپیمای مافوق صوت با بال دلتا شکل و با زاویه حمله زیاد نصب میگردند
guide
هادی
directors
هادی
cable
هادی
director
هادی
conductor
هادی
steerer
هادی
conductors
هادی
directorial
هادی
cabled
هادی
leading line
خط هادی
electric conductor
هادی
ductile
هادی
guided
هادی
leads
هادی
lead
هادی
guides
هادی
retention area
قسمتهایی از دیسک توربین دراطراف ریشه تیغه ها که تحت نیروی زیادی قرار دارند
guide bank
دیوار هادی سد
conducting staff
ستاد هادی
bus bar
ریل هادی
electric conductor
هادی برق
circuit line
هادی جریان
conductive silver
نقره هادی
conductor current
جریان هادی
dredging ladder
هادی سطل
superconductor
فوق هادی
superconductors
فوق هادی
lizard
بند هادی
electric conductor
هادی الکتریسیته
conductor resistance
مقاومت هادی
twin conductor
هادی دوبل
directing staff
ستاد هادی
director sight
دوربین هادی
directress
هادی خط راهنما
directrix
هادی خط راهنما
conductor rail
شینه هادی
lizards
بند هادی
semicinductor
نیمه هادی
valve guide
هادی سوپاپ
heat conductor
هادی حرارت
ideal conductor
هادی ایده ال
internal conductor
سیم هادی
conductors
هادی رسانا
duct
لوله هادی
light guide
هادی نور
light pipe
هادی نور
superconducter
مافوق هادی
solid state
نیمه هادی
light quide
هادی نور
single core
هادی تک رشتهای
single conductor
هادی تک رشتهای
semi conductor
نیمه هادی
noninductive
غیر هادی
leads
کابل هادی
leads
غلاف هادی
vascular tissue
بافت هادی
water mains
لوله هادی اب
water main
لوله هادی اب
wireway
سیم هادی
guide vane
تیغه هادی
guide flag
پرچم هادی
leads
سبقت هادی
conductors
سیم هادی
lead
سبقت هادی
lead
غلاف هادی
lead
کابل هادی
conductor
هادی رسانا
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com