Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
English
Persian
napery
سفره و ملافههای خانه دستمال سفره و سفره و غیره
Other Matches
serviettes
دستمال سفره
napkins
دستمال سفره
napkin
دستمال سفره
a napkin
یک دستمال سفره
serviette
دستمال سفره
table linen
دستمال سفره
napkin ring
حلقه دستمال پا سفره
Could we have a napkin please?
ممکن است لطفا یک دستمال سفره برایمان بیاورید؟
canteen
سفره خانه
frater
سفره خانه
canteens
سفره خانه
knife boy
خانه شاگردی که کارش پاک کردن کاردهای سفره است خانه شاگرد
pantry
شربت خانه مخصوص لوازم سفره
pantries
شربت خانه مخصوص لوازم سفره
gunroom
مخزن مهمات کشتی سفره خانه افسران کشتی
tabling
سفره
tablecloths
سفره
table cloth
سفره
tablecloth
سفره
nappe
سفره
table
سفره
tables
سفره
tabled
سفره
messmate
هم سفره
substrate
سفره
aquifer
سفره اب
water tables
ابخوان سفره
tableware
فروف سفره
to lay the cloth
سفره چیدن
water table
ابخوان سفره
sheet of drift
سفره روراندگی
free aqifer
سفره ازاد
confined water
سفره اب با فشار
confined equifer
سفره محدود
uncomfined aquifer
سفره غیرمحدود
ground water table
سفره ابخوان
ground water table
سفره اب زیرزمینی
To lay (set) the table .
سفره انداختن ( چیدن )
To lay (set,prepare)the table.
سفره ؟( میز ) را چیدن
tableware
لوازم میز یا سفره
table ware
لوازم میز یا سفره
butlers
پیشخدمت سفره ابدارباشی
table water
سفره اب زیر زمینی
butler
پیشخدمت سفره ابدارباشی
table waters
ابهای معدنی سر سفره
fluctutaion of water table
نوسان سفره اب زیرزمینی
To clear the dining table.
میز ( سفره ) را جمع کردن
recharge rate
میزان نفوذ اب به سفره درتغذیه مصنوعی
ghost
چون روح بر خانه ها و غیره سرزدن
ghosts
چون روح بر خانه ها و غیره سرزدن
lady help
زنی که بابانوی خانه هم صحبت است واورادرکارهای خانه یاری میکن
pigenhole
کاغذ دان جعبه مخصوص نامه ها خانه خانه کردن
it is but a step to my house
تا خانه ما گامی بیش نیست یک قدم است تا خانه ما
mansion house
خانه بزرگ خانه رسمی شهردار لندن
hound's tooth check
طرح خانه خانه مورب پارچه
honeycombs
ارایش شش گوش خانه خانه کردن
houndstooth check
طرح خانه خانه مورب پارچه
our neighbour door
کسیکه خانه اش پهلوی خانه ماست
homebody
ادم خانه نشین یا علاقمند به خانه
honeycomb
ارایش شش گوش خانه خانه کردن
toft
عرصه خانه ومتعلقات ان خانه رعیتی
tricotine
پارچه زبر لباسی خانه خانه
Honey comb design
طرح خانه زنبوری
[یا بندی لوزی که بطور تکراری کل متن فرش را در بر گرفته و داخل خانه ها با اشکال و گل های مختلف تزپین شده است.]
kerchiefs
دستمال
handkerchiefs
دستمال
kerchief
دستمال سر
handkerchief
دستمال
hankies
دستمال
napkin
دستمال
napkins
دستمال
headdress
دستمال سر
kerchief
دستمال
hanky
دستمال
shawls
دستمال گردن
neck cloth
دستمال گردن
neckerchief
دستمال گردن
bandana
دستمال گلدار
bandanna
دستمال گلدار
necker chief
دستمال گردن
neckerchiefs
دستمال گردن
kerchiefs
روسری دستمال سر
bandannas
دستمال گلدار
pocket handkerchief
دستمال جیبی
kerchief
روسری دستمال سر
snot rag
دستمال دماغ
dish cloth
قاب دستمال
ascot
دستمال گردن
pocket handkerchiefs
دستمال جیبی
shawl
دستمال گردن
neckcloth
دستمال گردن
ties
دستمال گردن
dish clout
قاب دستمال
Kleenexes
دستمال کاغذی
yashmak shawl
دستمال کاغذی
towel
دستمال کاغذی
towels
دستمال کاغذی
tie
دستمال گردن
Kleenex
دستمال کاغذی
handkerchiefs
دستمال گردن
handkerchief
دستمال گردن
bagnio
فاحشه خانه جنده خانه
weigh house
قپاندار خانه ترازودار خانه
cellular
لانه زنبوری خانه خانه
garde manger
سرد خانه اشپز خانه
doily
دستمال کوچک سرسفره
doilies
دستمال کوچک سرسفره
pullicate
یکجور دستمال رنگی
tissue paper
دستمال کاغذی نازک
doyly
دستمال کوچک سرسفره
doyley
دستمال کوچک سرسفره
tea cloth
دستمال برای خشکاندن فنجان ها
blowrag
دستمال جیب
[اصطلاح عامیانه]
snot rag
دستمال جیب
[اصطلاح عامیانه]
Take this handkerchief and wipe your eyes.
این دستمال را بگیر اشکهایت را پاک کن
lambrequin
دستمال روی کلاه خوددلاروران قدیم
i do not know your house
خانه شما را بلد نیستم نمیدانم خانه شما کجاست
cell
جلوگیری از تغییر محتوای یک خانه مشخص یا تعدادی خانه مشخص
cells
جلوگیری از تغییر محتوای یک خانه مشخص یا تعدادی خانه مشخص
sanitary napkins
دستمال کاغذضد عفونی مخصوص قاعدگی زنان
sanitary napkin
دستمال کاغذضد عفونی مخصوص قاعدگی زنان
belcher
دستمال گردن با زمینه ابی وخال سفید
She scrunched the handkerchief into a ball.
او
[زن]
دستمال جیب خود را به یک توپ مچاله کرد.
formulae
الگویی در برنامه صفحه گسترده برای یافتن یک مقدار در خانهای از داده در سایر خانه ها با استفاده از همان فرمول در سایر خانه ها با مترجم فرمول
formula
الگویی در برنامه صفحه گسترده برای یافتن یک مقدار در خانهای از داده در سایر خانه ها با استفاده از همان فرمول در سایر خانه ها با مترجم فرمول
formulas
الگویی در برنامه صفحه گسترده برای یافتن یک مقدار در خانهای از داده در سایر خانه ها با استفاده از همان فرمول در سایر خانه ها با مترجم فرمول
to wave one's handkerchief
دستمال جیب خود را
[برای کسی]
تکان دادن
jabot
دستمال سینه چین دار مردان قرن هجدهم
pullicate
پارچهای که برای درست کردن دستمال رنگی بکارمیرود
ranged
یک خانه یا تعدادی خانه
honey comb
خانه خانه کردن
ranges
یک خانه یا تعدادی خانه
range
یک خانه یا تعدادی خانه
the house is in my possession
خانه در تصرف من است خانه در دست من است
etcetera
و غیره
exoskeleton
مو و غیره
grainer
و غیره
whatnot
غیره
track and field
دیسک و غیره
collective goods
پارک و غیره
queues
صف اتوبوس و غیره
queued
صف اتوبوس و غیره
queue
صف اتوبوس و غیره
queueing
صف اتوبوس و غیره
fallow
غیره مزروع
etc
مخفف و غیره
smudgy
پوشیده از کثافت یا گل و غیره
nieces
دختربرادر یا خواهر و غیره
pitter patter
چک چک باران و غیره ضربان
niece
دختربرادر یا خواهر و غیره
smudgiest
پوشیده از کثافت یا گل و غیره
smudgier
پوشیده از کثافت یا گل و غیره
pitter-patter
چک چک باران و غیره ضربان
infrastucture
راه اهن و غیره
to draw up
نوشتن
[چک یا نسخه و غیره]
odometer
کیلومتر شماراتومبیل و غیره
kymograph
انقباض عضلات و غیره
webby
پر ازتار عنکبوت و غیره
to make out
نوشتن
[چک یا نسخه و غیره]
unexpected
غیره مترقبه غیرمنتظره
sudarium
دستمال دور سر مسیح دستمالی که نقش صورت مسیح بران باشد
teacloth
رومیزی برای میز چای دستمال برای خشکاندن فنجانها
teacloths
رومیزی برای میز چای دستمال برای خشکاندن فنجانها
upholsterer
خیاط رومبلی و پرده و غیره
clogging
گرفتگی
[سوراخ یا لوله و غیره ]
venom
زهر مار و عقرب و غیره
bake
پختن
[نان و کیک غیره]
wheal
ورم جای شلاق و غیره
whippletree
تیر مال بنددرشکه و غیره
dial
گرفتن تلفن یارادیو و غیره
dialed
گرفتن تلفن یارادیو و غیره
dialled
گرفتن تلفن یارادیو و غیره
dials
گرفتن تلفن یارادیو و غیره
Do not admit any outsiders.
افراد غیره را راه ندهید
take-home pay
مزد پس از کسر مالیات و غیره
usher
راهنمایا کنترل سینماو غیره
debacles
سقوط ناگهانی حکومت و غیره
debacle
سقوط ناگهانی حکومت و غیره
dTbGcles
سقوط ناگهانی حکومت و غیره
ushered
راهنمایا کنترل سینماو غیره
inner tube
لاستیک تویی اتومبیل و غیره
ushers
راهنمایا کنترل سینماو غیره
keratosis
شاخی شدن پوست و غیره
needle
سوزن سرنگ وگرامافون و غیره
ushering
راهنمایا کنترل سینماو غیره
eviscerate
روده یا چشم و غیره رادراوردن
silo
مخزن زیرزمینی غلات و غیره
exofficio
از لحاظ تصدی مقام و غیره
inner tubes
لاستیک تویی اتومبیل و غیره
needling
سوزن سرنگ وگرامافون و غیره
needles
سوزن سرنگ وگرامافون و غیره
needled
سوزن سرنگ وگرامافون و غیره
blimey
حرف ندا به نشان تعجب و غیره
deferred maintenance
قصور و تاخیر در تعمیرماشین الات و غیره
battering rams
میله مخصوص شکستن دروازه ها و غیره
battering ram
میله مخصوص شکستن دروازه ها و غیره
reest
دود زدن ماهی و غیره پوسیدن
veneer
چوب مخصوص روکش مبل و غیره
main motion
[at a party conference etc.]
دادخواست اصلی
[در همایش حزبی و غیره]
canvasser
پروپاکاندچی انتخابات و غیره رای جمع کن
nutshell
پوست فندق و بادام و غیره مختصرا
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com