Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (13 milliseconds)
English
Persian
gamete
سلول جنسی بالغ قابل تکثیر انگل مالاریا
Other Matches
isogamete
سلول جنسی که ازنظر شکل و کار از سلول جنسی جفت خود قابل تشخیص نیست
gametogenesis
ایجاد سلول جنسی قابل لقاح
gametophore
سلول تغییر یافته و منشعب جنسی قابل لقاح
plasmodium
انگل مالاریا
gametangium
سلول یا عضوسازنده سلول جنسی
agamogenesis
تکثیر غیر جنسی
agamete
تکثیر سلولی غیر جنسی
gonocyte
سلول جنسی
gametangium
سلول جنسی
macrogamete
سلول جنسی ماده بزرگتر
acrosome
برجستگی قدامی سلول جنسی نر
oogamete
سلول جنسی ماده یاخته جنسی ماده
gametocyte
سلولی که تقسیم شده و از ان سلول جنسی بوجود میاید
propagable
قابل تکثیر
multiplicable
قابل تکثیر
reproducible
قابل تکثیر
multipliable
قابل تکثیر
proliferous
قابل تکثیر شکوفا
gonidium
یکی از سلولهای سبزی که زیر غشاء خارجی بدنه گیاه گلسنگها وجود دارد سلول جنسی جلبک ها وقارچ ها
cross fertilization
لقاح دو سلول جنسی متفاوت لقاح متقابل
antimalarial
داروی مربوط بدرمان مالاریا داروی ضد مالاریا
spermatid
سلول حاصله از تقسیم سلول منی سازکه تبدیل به سلول منی میشود
reproductions
تکثیر کردن تکثیر نشریات
reproduction
تکثیر کردن تکثیر نشریات
pronucleus
هسته سلول قابل لقاح پس ازتکمیل دوره بلوغ وورودنطفه به درون تخم جانور
spermatogonium
سلول اولیه جنس نر سلول بیضه
hobbledehoy
کره اسبی که تازه بالغ شده ادم تازه بالغ
imago
حشره کامل و بالغ اخرین مرحله دگردیسی حشره که بصورت کامل و بالغ در میاید
ague
تب مالاریا
paludism
مالاریا
malaria
مالاریا
marsh malaria
مالاریا
androgen
هورمونهای جنسی که باعث ایجاد صفات ثانویه جنسی درمرد
estrogen
هورمن جنسی زنانه که موجب بروز سفات جنسی ثانویه زنان میشود
erogenous
ارضاکننده تحریکات شهوانی و جنسی محرک احساسات جنسی
malarial
وابسته به مالاریا
anopheles
که ناقل میکرب مالاریا میباشد
exhibitionism
نوعی انحرافات جنسی که دران شخص بوسیله نشان دادن الت جنسی خود احساسات شهوانی رافرومینشاند عریان گرائی
amuck
یک نوع جنون دراثرمرض مالاریا که منجر به خودکشی میشود
totaquina
داروی ضد مالاریا مرکب ازگنه گنه وترکیبات دیگران
totaquine
داروی ضد مالاریا مرکب ازگنه گنه وترکیبات دیگران
sex
احساسات جنسی روابط جنسی
sexes
احساسات جنسی روابط جنسی
multiplication
تکثیر
reproductions
تکثیر
duplication
تکثیر
reproduction
تکثیر
manifolding
تکثیر
proliferation
تکثیر
multiplicantion
تکثیر
pullulation
تکثیر
multiplier
تکثیر کننده
multiplication
افزایش تکثیر
reproduce
تکثیر کردن
muliply
تکثیر کردن
reproducing
تکثیر کردن
reproduces
تکثیر کردن
reproduced
تکثیر کردن
multiplying
تکثیر کردن
reproducibility
قابلیت تکثیر
multiplies
تکثیر کردن
multiplied
تکثیر کردن
mimeograph
دستگاه تکثیر
multiply
تکثیر کردن
mimeograph
ماشین تکثیر
propagated
تکثیر کردن
proliferous
تکثیر شونده
propagating
تکثیر کردن
propagates
تکثیر کردن
propagator
تکثیر کننده
propagation
تکثیر تبلیغ
propagate
تکثیر کردن
progation
توسعه تکثیر
reproducer
تکثیر کننده
duplicating
تکثیر کردن نسخه ها
duplicates
تکثیر کردن نسخه ها
mimeograph
تکثیر کردن استنسیل
duplicate
تکثیر کردن نسخه ها
camera ready copy
کپی اماده تکثیر
duplicated
تکثیر کردن نسخه ها
copy plot
تکثیر از روی نسخه اصلی
blastogenesis
تکثیر از راه جوانه زدن
magnetic tape record reproduce system
سیستم ضبط و تکثیر نوارمغناطیسی
raff
انگل
sycophants
انگل
satellites
انگل
tagalong
انگل
parasite
انگل
parasites
انگل
hanger on
انگل
sponge
انگل
sycophant
انگل
hanger-on
انگل
satellite
انگل
sponging
انگل
parasital
انگل
hangers-on
انگل
sponged
انگل
parastite
انگل
incubation time
زمان تولید و تکثیر میکربهادر بدن
fair drawing
طرح مناسب برای چاپ و تکثیر
passing
بالغ بر
immature
نا بالغ
full grown
بالغ
adult
بالغ
major
بالغ
adults
بالغ
majored
بالغ
majoring
بالغ
full-grown
بالغ
grown-up
بالغ
of mature age
بالغ
mature
بالغ
adolescents
بالغ
grown-ups
بالغ
matures
بالغ
marriageable
بالغ
adolescent
بالغ
of age
بالغ
engels law
قانون انگل
stray current
جریان انگل
idle rich
ثروتمندان انگل
wide-angle
واید انگل
wide angle
واید انگل
zooparasite
حیوان انگل
autoecious
انگل یک میزبانی
footlicker
انگل طفیلی
zany
ادم انگل
foliicolous
انگل برگ
parasitize
انگل شدن بر
sponging
انگل شدن
sponged
انگل شدن
parasitology
انگل شناسی
sponge
انگل شدن
parasiticide
ماده انگل کش
zooparasite
انگل حیوانی
parasitically
انگل وار
ectoparasite
انگل برون زی
endoparasite
انگل داخلی
ectoparasite
انگل خارجی
parasitologist
انگل شناس
haematozoon
انگل خونی
to sponge
[on]
انگل شدن
engel's law
قانون انگل
secondary planet
انگل قمر
host
انگل دار
guests
انگل خارجی
guest
انگل خارجی
hosted
انگل دار
inquiline
انگل کم ازار
hosts
انگل دار
epizoon
انگل برونی
free rider
آدم انگل
anaclisis
انگل وارگی
entophyte
انگل درونی
hosting
انگل دار
full fledged
بالغ رسیده
exceeded
بالغ شدن بر
exceed
بالغ شدن بر
ripe
بالغ چیدنی
ripest
بالغ چیدنی
riper
بالغ چیدنی
full
بالغ رسیده
mount
بالغ شدن بر
full-fledged
بالغ رسیده
Mts
بالغ شدن
fullest
بالغ رسیده
to grow up
بالغ شدن
subadult
نیمه بالغ
exceeds
بالغ شدن بر
to run up to
بالغ شدن بر
mounts
بالغ شدن بر
Mt
بالغ شدن
mature
بالغ شدن
to attain on's majority
بالغ شدن
numbers
بالغ شدن بر
to foot up
بالغ شدن
soars
بالغ شدن بر
soared
بالغ شدن بر
soar
بالغ شدن بر
come of age
بالغ شدن
maturate
بالغ شدن
to figure out
بالغ شدن
bloomer
شخص بالغ
number
بالغ شدن بر
matures
بالغ شدن
grown up
بالغ و رشید
attaining one's majority
بالغ شدن
grow up
بالغ شدن
to come of age
بالغ شدن
anglian
زبان قوم انگل ها
hemoflagellate
تاژکداران انگل خون
endamoeba
امیب انگل روده
anaclitic depression
افسردگی انگل واره
apomixis
تکثیر بوسیلهء بافتهای تناسلی ولی بدون لقاح
amount
بالغ شدن رسیدن
gosling
شخص نا بالغ وخام
amounted
بالغ شدن رسیدن
amounting
بالغ شدن رسیدن
amounts
بالغ شدن رسیدن
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com