Dictiornary-Farsi | سمت راست قایق | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 202 (11 milliseconds)

English	Persian
starboard	سمت راست قایق


Search result with all words

starboard tack	حرکت قایق بااستفاده از باددر سمت راست
Other Matches

canopies	روکش قایق کروکی قایق سرپوش قایق
canopy	روکش قایق کروکی قایق سرپوش قایق
dexiotropic	واقع در طرف راست بکار برندهء دست راست راست دست
dexiotropous	واقع در طرف راست بکار برندهء دست راست راست دست
attention to port	احترام به سمت چپ یا راست کشتی افراد نظر به راست یاچپ ناو
The main road bears to the right.	این جاده اصلی به کمی راست [مورب در سمت راست] ادامه دارد.
bi directional	چاپگری که میتواند حروف را از چپ به راست و از راست به چپ با توجه به حرکت نوک به جلو و عقب روی صفحه چاپ کند.
orthotropous	دارای تخمک راست راست اسه
plain dealing	معامله راست حسینی راست باز
To lead an idle life.	راست راست راه رفتن ( ول بیکار )
one two	ضربههای چپ و راست ضربه چپ با هوک راست
lubber's line	علامت روی قطبنمای قایق نشاندهنده قسمت جلو و عقب قایق
backwind	حرکت قایق در وضعی که باداثر نامساعد نسبت به بادبان قایق بعدی داشته باشد
off	خارج از محدوده مدافع خط مربوط به سمت راست زمین کریکت سمت راست اسب مسیر خیس و کندکننده سرعت
half face	نیم به راست راست یانیم به چپ چپ
columnleft	فرمان ستون به چپ چپ یا به راست راست
tack	سمت حرکت قایق نسبت به باد پیشروی قایق در سمت معین
tacks	سمت حرکت قایق نسبت به باد پیشروی قایق در سمت معین
tacking	سمت حرکت قایق نسبت به باد پیشروی قایق در سمت معین
tacked	سمت حرکت قایق نسبت به باد پیشروی قایق در سمت معین
underhook	گرفتن سر حریف با دست راست دست چپ زیر بازوی راست حریف قلاب و با حرکت قدرتی حریف را از بغل به روی تشک پرت کردن
boat space	فضای بار موجود در قایق محوطه بار قایق
side step	فرمان یک قدم به چپ یا به راست برداشتن یک قدم به چپ یا به راست
right justify	هم تراز کردن از راست تنظیم کردن از راست
guide left	فرمان نفر راهنما به راست یابه چپ فرمان نفر هادی به راست یا چپ
showboat	قایق دارای صحنه نمایش نمایش در قایق
half left	فرمان نیم به چپ چپ یا نیم به راست راست
prick	راست
straighter	راست
straightforward	راست
straight	راست
plain spoken	یر راست
true	راست
truest	راست
straightforward	رک سر راست
sheer	یک راست
plain dealing	راست
truer	راست
straightest	راست
pricked	راست
plumply	سر راست
blankly	سر راست
righted	راست
right face	به راست راست
right footed	راست پا
righting	راست
outspoken	رک و راست
bolt upright	راست
straightish	سر راست
straightish	راست
apeak	راست
wooden	راست
right	راست
rectilineal	راست خط
four-square	رک و راست
wrapover top	راست
vertically	راست
directly	سر راست
wrapover skirt	راست
up front	رک و راست
candid	راست
uninhibited	رک و راست
turnabouts	به راست راست
turnabout	به راست راست
bee line	خط راست
right back	بک راست
pricking	راست
dextrogyrous	راست بر
vertical beam	راست رو
right turn	به راست راست
on end	راست
forthrights	سر راست
freehearted	رک و راست
beeline	خط راست
erects	راست
dextrorotatory	راست بر
upright	راست
erected	راست
pricks	راست
erecting	راست
wrapover dress	راست
erect	راست
grape sugar	گلوکز راست بر
right handed	راست دست
right handed	راست گرد
erective	راست کننده
right handed	در سمت راست
dextrorotatory	راست گردان
right hand	دست راست
dextrosal	راست گرد
right flank	جناح راست
right flank	سمت راست
in round numbers 00	سر راست 001تا
erectile	راست شدنی
right half back	نگهبان راست
right halfback	هافبک راست
ingenuousness	راست بازی
erectile	راست کردنی
right handed rotation	گردش به راست
right handedness	راست دستی
squaring	راست حسینی
squares	راست حسینی
squared	راست حسینی
square	راست حسینی
eton collan	یقه راست
righty	راست دست
round unvarnished tale	حرف سر راست
round unvarnished tale	راست حسینی
right-angled	راست گوشه
eyes right	نظر به راست
rightmost	راست ترین
rightmost	سمت راست
rightism	راست گرایی
right incline	میل به راست
right oblique march	میل به راست رو
right turn	براست راست
rolls	انحراف به چپ یا راست
right wing to ward	دست راست
right wing toward	دست راست
rightable	راست شدنی
righting lever	اهرم راست کن
rectums	راست روده
rectum	راست روده
fastigiate	راست بالارونده
right arm	دست راست
orthotropism	راست رویی
deasil	طرف راست
straighten	راست کردن
straightened	راست کردن
straightening	راست کردن
straightens	راست کردن
upend	راست نشاندن
upended	راست نشاندن
upending	راست نشاندن
upends	راست نشاندن
point device	کاملا راست
prick eared	راست گوش
orthoptera	راست بالان
orthopteran	راست بال
erected	راست کردن
outside right	گوش راست
partially true	تا یک اندازه راست
partially true	فی الجمله راست
erecting	راست کردن
erects	راست کردن
sheer	راست تند
unbend	راست کردن
unbends	راست کردن
unbent	راست کردن
orthopterous	راست بال
prink	راست کردن
rectangles	راست گوش
right justification	هم ترازی راست
ragged right	راست ناهموار
dextrality	راست برتری
stand	راست شدن
rectilinear	راست خطی
dextrogyrous	راست گردان
roll	انحراف به چپ یا راست
rectification	راست گردانی
rolled	انحراف به چپ یا راست
rectus	ماهیچه راست
right angled	راست گوشه
dextrad	راست سویه
dexter	در طرف راست
rectangles	راست گوشه
rectangle	راست گوش
rectangle	راست گوشه
deskew	راست کردن
cross brace	بادبند چپ و راست
orthogonal	راست گوشه
orthognathous	راست ارواره
open heartedness	راست بازی
erect	راست کردن
ragged left alignment	هم ترازی راست
right angled parallelogram	راست گوشه
rectangular	راست گوشه
A straightforward answer.	جواب سر راست
right	درسمت راست
verities	سخن راست
as the crow files	بخط راست
hard shouder	شانه راست
sincere	راست نما
it never rains but it pours <idiom>	چپ و راست بد آوردن
righting	درسمت راست
to tell the truth	راست گفتن
to spoke the t.	راست گفتن
to sit up	راست نشستن
come clean <idiom>	راست گفتن
set right	راست کردن
bolts	: راست بطورعمودی
to make a turn to the left [right]	به چپ [راست] پیچیدن
verisimilitude	راست نمایی
Is it true that. . . ?	راست است که ...؟
antiform	شکل راست
right atrium	آتریوم راست
counterclockwise	حرکت از راست به چپ
backstitch	کوک چپ و راست
battery left	رگبار از راست یا از چپ
truthful <adj.>	راست [با حقیقت]