English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 153 (8 milliseconds)
English Persian
bastion سنگر و استحکامات
bastions سنگر و استحکامات
Search result with all words
dug in استحکامات سنگر اماده
horn-work [استحکامات بیرونی با دو سنگر]
Other Matches
parapets حفاظ سنگر خاکریز جلو سنگر دیواره سنگی
parapet حفاظ سنگر خاکریز جلو سنگر دیواره سنگی
slit trench سنگر خندقی شکل سنگر درازکش گروهی
field work استحکامات صحرایی استحکامات
fortifications استحکامات
casemate استحکامات
worked استحکامات
forts استحکامات
fortification استحکامات
work استحکامات
rampart استحکامات
fieldwork استحکامات
counter approach استحکامات متقابله
pioneers مهندس استحکامات
pioneered مهندس استحکامات
pioneer مهندس استحکامات
rampire استحکامات خاکریز
fiedl fortifications استحکامات صحرایی
fortress استحکامات نظامی
vallation استحکامات خندق
fortresses استحکامات نظامی
jetties استحکامات جنگی
jetty استحکامات جنگی
fortified دارای استحکامات
ensconces استحکامات ساختن
ensconced استحکامات ساختن
ensconce استحکامات ساختن
ensconcing استحکامات ساختن
defense دفاع کردن استحکامات
castellate دارای استحکامات کردن
Cashel [استحکامات دفاعی ایرلندی]
rampart دارای استحکامات کردن
vallum دارای استحکامات کردن
advanced work استحکامات اصلی ساختمان
defence دفاع کردن استحکامات
defenses دفاع کردن استحکامات
fortified سنگربندی شده دارای استحکامات
trenches استحکامات خندقی شیار طولانی
defilade جان پناه استحکامات تدافعی
trench استحکامات خندقی شیار طولانی
sally port درب اصلی قلعه یا استحکامات
fortified church [کلیسایی دارای استحکامات نظامی]
vallum بارو باره استحکامات خاکریز بارودارکردن
redoubt موضع محصور دفاعی کوچک حفاظ استحکامات
redan استحکامات دوپهلو که گوشه برجستهای ازان بیرون می ایستد
contravallation استحکامات وسنگرخارجی که محاصره کنندگان میان اردوی خودوشهرمیس
barricading سنگر
barricades سنگر
barricaded سنگر
trench سنگر
barricade سنگر
parapet سنگر
dike-house سنگر
casemate سنگر
emplacement سنگر
dug out سنگر
rifle pit سنگر
crow's nest سنگر
slit trench سنگر
fox hole سنگر
parapets سنگر
fort سنگر
earthwork سنگر
bunker سنگر
pits سنگر
pit سنگر
blinds سنگر
blinded سنگر
blind سنگر
bunkers سنگر
trenches سنگر
citadels سنگر
citadel سنگر
bunkers سنگر بتونی
bunker سنگر بتونی
prone shelter سنگر درازکش
outwork سنگر خارجی
gun pit سنگر توپ
trench گودال سنگر
fortress سنگر مستحکم
pillboxes سنگر مستحکم
fortresses سنگر مستحکم
brettys سنگر موقت
bretisee سنگر موقت
bretise سنگر موقت
bretesse سنگر موقت
bretex سنگر موقت
bretess سنگر موقت
brattishing تزئینات سنگر
standard trench سنگر معمولی
pillbox سنگر مستحکم
slit trench سنگر انفرادی
fire trench سنگر تیراندازی
trench سنگر کندن
entrench سنگر کندن
trenches گودال سنگر
stockades سنگر چوبی
trenches سنگر کندن
foxholes سنگر بزانو
foxhole سنگر بزانو
stockade سنگر چوبی
cornel سنگر واستحکامات
stronghold سنگر پناهگاه
strongholds سنگر پناهگاه
sumps چاله سنگر
sump چاله سنگر
fire trench سنگر اتش
soakage pit چاله زه کشی سنگر
loopholes مزغل سوراخ سنگر
fortresses سنگر قلعه نظامی
half-moon سنگر نیم هلالی
fox hole سنگر حفره روباه
loophole مزغل سوراخ سنگر
dug in سنگر کنده شده
ravelin نیم هلالی سنگر
hull defilade سنگر گرفتن تانک
fortress سنگر قلعه نظامی
splinterproof سنگر ضد ترکش گلوله
pillbox سنگر بتونی جعبه قرص
haul defilade تا ارتفاع لوله پشت سنگر
entrench به سنگر رفتن سنگری شدن
protects در پناه سنگر قرار دادن
protect در پناه سنگر قرار دادن
protecting در پناه سنگر قرار دادن
pillboxes سنگر بتونی جعبه قرص
foot bank زمین یا مسیر بلند در پشت سنگر
ditches گودال سنگر رابط خندق کندن
retrench دارای سنگر موقتی زیرزمینی کردن
Buddhist railing [سنگر مانع مانند پرچین چوبی]
ditched گودال سنگر رابط خندق کندن
ditch گودال سنگر رابط خندق کندن
bunkers سنگر وپناهگام زیر زمینی انباربزرگ
bunker سنگر وپناهگام زیر زمینی انباربزرگ
foreland زمین جلوی موضع دماغه سنگر
ditching فروداضطراری هواپیما روی اب خندق یا سنگر کنی
haul defilade قرار دادن قنداق تانک درپناه سنگر
castellation تهیه استحکامات تدافعی سنگربندی کردن مستحکم کردن
cut and cover shelter سنگر انفرادی سر پوشیده سنگری که با کندن زمین وتهیه سرپناه تهیه میشود
flanker عده مامور تک جناحی استحکامات جناحی یکان
fortifying دارای استحکامات کردن تقویت کردن
fortify دارای استحکامات کردن تقویت کردن
fortifies دارای استحکامات کردن تقویت کردن
straddle trench خندق یا نوعی سنگر عمیق خطی کوتاه که معمولا برای تهیه مستراح اردوگاهی مورد استفاده قرار می گیرد
outwork استحکامات خارجی دژ سنگرهای خارجی
transitory shelter پناهگاه یا سنگر پیش ساخته فلزی سرپناه فلزی
seabee گردان ساختمان دریایی گردان مهندسی دریایی مخصوص ساختن پایگاه ولنگرگاه یکان استحکامات دریایی
strong point پایگاه دفاعی سنگر مستحکم دفاعی
sullage pit چاله زه کشی سنگر یا حفره زه کشی
pioneer tools وسایل حفاری و تهیه استحکامات وسایل مهندسی حفاری
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com