Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 205 (17 milliseconds)
English
Persian
fuel
سوخت ماده قابل اشتعال
fueled
سوخت ماده قابل اشتعال
fuelled
سوخت ماده قابل اشتعال
fuelling
سوخت ماده قابل اشتعال
fuels
سوخت ماده قابل اشتعال
Other Matches
wildfire
ماده قابل اشتعال
hypergolic fuel
سوخت خیلی حساس به اشتعال
limit of inflammability
حد قابل اشتعال
flammable
قابل اشتعال
combustible
قابل اشتعال
piceous
قابل اشتعال
inflammable
قابل اشتعال
ignitable
قابل اشتعال
inflamable
قابل اشتعال
pyrogen
عنصر قابل اشتعال
hypergol
مایع قابل اشتعال
inflammable substances
مواد قابل اشتعال
inflammables
مواد قابل اشتعال
benzine
انواع مواد نفتی قابل اشتعال
xylene
خا نوادهای ازهیدروکربنهای سمی و قابل اشتعال و معطر
xylol
خا نوادهای ازهیدروکربنهای سمی و قابل اشتعال و معطر
nitro
مایع قابل اشتعال مورداستفاده در اتومبیل بصورت خالص یا مخلوط برای نیروی بیشتر
anti knock
ماده ایکه به سوخت اضافه شده و احتمال انفجار واحتراق نامنظم ان را کاهش میدهد
degressive burning
اشتعال طولانی اشتعال تدریجی خرج
flexible fuel tubing
لوله سوخت رسانی قابل انعطاف
explosive
قابل احتراق ماده محترقه یا منفجره
physical
ماده جامدی که قابل لمس است
igniter
ماده بسیار قابل احتراق که باماده ضعیفتر مخلوط میشود
central refueling provisions
سیم سوخت رسانی هواپیماکه در ان تمام تانکهای سوخت از یک نقطه تغذیه میشوند
air metering force
نیروی در کاربوراتور وسیستمهای تزریق سو سوخت که لوله وانتوری و فشارهوا را مقدار سوخت را کنترل میکند
combustion starter
مکانیزمی که در ان احتراق یک سوخت ترکیب سوخت و هواانرژی لازم برای شروع دوران موتور را تامین میکند
bipropellant
سوخت راکت متشکل از دو جزء سوخت و اکسیدکننده
atomisers
سوخت پاش انژکتور پودرکن سوخت
atomizers
سوخت پاش انژکتور پودرکن سوخت
charges
جرم کل سوخت در راکتهای سوخت جامد
atomizer
سوخت پاش انژکتور پودرکن سوخت
charge
جرم کل سوخت در راکتهای سوخت جامد
torch pot
[محفظه مشعل سوخت محفظه سوخت پاش توربینی]
thermite
ماده مخصوص جوش کاری و ماده اتشزای داخل گلولههای اتشزا
antiset
ماده ضدغلیظ شدن و بستن مواد ماده سیال کننده
photoresist
ماده شیمیایی ای که در اثر اعمال نور به یک ماده مقاومت و محکم تبدیل میشود
materialism
فلسفه اصالت ماده اعتقاد به اینکه انچه وجود دارد ماده است
ullage
فضای خالی داخل محفظه سوخت موشک فضای بازداخل محفظه سوخت
gunk
ماده کثیف و چسبناک ماده چرب
dope
معرف یک ماده شیمیایی خاص به یک ماده
coolants
ماده سرماساز ماده خنک کننده
coolant
ماده سرماساز ماده خنک کننده
female connector
دوشاخه ماده متصل کننده ماده
dopes
معرف یک ماده شیمیایی خاص به یک ماده
tips
باکهای خارجی سوخت باکهای بیرونی سوخت
burning
اشتعال
deflagration
اشتعال
ignition
اشتعال
firing
اشتعال
combustion
اشتعال
pigment
ماده رنگی ماده ملونه
pigments
ماده رنگی ماده ملونه
fuelled
ماده انرژی زا ماده کارساز
fuel
ماده انرژی زا ماده کارساز
fueled
ماده انرژی زا ماده کارساز
fuels
ماده انرژی زا ماده کارساز
fuelling
ماده انرژی زا ماده کارساز
flash point
نقطه اشتعال
aglow
درحال اشتعال
fire proofing compound
اشتعال کاه
fire retardant
اشتعال کاه
ignition
اشتعال احتراق
uninflammable
اشتعال ناپذیر
ignitability
قابلیت اشتعال
light firing
اشتعال منور
firing voltage
ولتاژ اشتعال
flaming of arc
اشتعال جرقه
flammability
قابلیت اشتعال
flammability
اشتعال پذیری
flare up
اشتعال ناگهانی
inflamable
اشتعال پذیر
inflammability
قابلیت اشتعال
combustion
اشتعال احتراق
combustibility
قابلیت اشتعال
inflammable
اشتعال پذیر
lighting
اشتعال نورافکنی
flamboyance
اشتعال لرزشی
dead center ignition
نقطه اشتعال
dead burned
انتهای اشتعال
flamboyancy
اشتعال بالرزش
light firing
اشتعال نورانی
ignition point
نقطه اشتعال
flamboyancy
اشتعال لرزشی
inflammability
اشتعال پذیری
flamboyance
اشتعال بالرزش
firing point
نقطه اشتعال
flammable
اشتعال پذیر
igniting point
نقطه اشتعال
fire point
نقطه اشتعال
burning point
نقطه اشتعال
ignition charge
خرج اشتعال
burning train
مسیر اشتعال
coal dust firing
اشتعال گردی
lead in
مدار هادی اشتعال
lower flammability limit
حد پایینی اشتعال پذیری
upper flammability limit
حد بالایی اشتعال پذیری
flammable liquid
مایع اشتعال پذیر
ignition
اتش گیری اشتعال
flash point tester
ازمایش کننده نقطه اشتعال
ignitor
محفظه حامل باروت اشتعال
flareback
اشتعال برخلاف مسیر عادی شعله
gynandromorph
جانور نر و ماده هم نر و هم ماده
anti-
ماده کائوچویی خاص برای عبور بار الکتریکی ایستا به یک زمین الکتریکی . یک اپراتور ماده را پیش از کنترل اعضای الکترونیکی حساس که ممکن است در اثر الکتریسیته ساکن آسیب ببیند کنترل میکند
oogamete
سلول جنسی ماده یاخته جنسی ماده
recoverable item
وسیله قابل تعمیر و به کار انداختن وسایل قابل بازیابی
friendly front end
طرح نمایش یک برنامه که قابل استفاده و قابل فهم است
archival quality
مدت زمانی که یک کپی قابل ذخیره سازی است قبل از آنکه غیر قابل استفاده شود
fuels
سوخت
fuelling
سوخت
fuelled
سوخت
burner frame
سوخت
catabolism
سوخت
fuel
سوخت
dissimilation
سوخت
fueled
سوخت
stoker
سوخت
propellants
سوخت
gasoline
سوخت
combustion
سوخت
firing
سوخت
power fuel
سوخت
propellant
سوخت
escrow
سندرسمی که بدست شخص ثالثی سپرده شده وپس از انجام شرطی قابل اجرایا قابل اجرا یاقابل ابطال باشد
bulk petroleum
سوخت مخزنی
metabolisms
سوخت وساز
stoked
سوخت ریختن در
metabolical
سوخت وسازی
stoke
سوخت ریختن در
fuel
سوخت موتور
fossil fuels
سوخت سنگوارهای
fuel
سوخت دادن
refuels
سوخت گیری
tank
ماشین سوخت
burner
سوخت پاش
oil firing
سوخت روغنی
stoking
سوخت ریختن در
carburator
سوخت رسان
choked
دریچه سوخت
choke
دریچه سوخت
liquid propellant
سوخت مایع
fueling
سوخت گیری
liquid fuel
سوخت مایع
stokes
سوخت ریختن در
solid propellant
سوخت جامد
chokes
دریچه سوخت
metabolisms
سوخت و ساز
metabolic
سوخت و سازی
chemical fuel
سوخت شیمیایی
fossil fuel
سوخت سنگوارهای
colloidal propeller
سوخت کلوئیدی
octane
سوخت ماشینی
solid fuel
سوخت جامد
fueled
سوخت موتور
The house burned down .
خانه سوخت
feeder
سوخت رسان
fireman
سوخت گیر
avgas
سوخت طیاره
raw fuel
سوخت خام
fuelling
سوخت دادن
tanker
مخزن سوخت
motor fule
سوخت موتوری
aviation fuel
سوخت هواپیما
fuelling
سوخت موتور
firemen
سوخت انداز
feeders
سوخت رسان
refueled
سوخت گیری
refuel
سوخت گیری
fuels
سوخت دادن
tankers
مخزن سوخت
stoker
سوخت انداز
firemen
سوخت گیر
rocket fuel
سوخت راکت
refueling
سوخت گیری
refuelled
سوخت گیری
burners
سوخت پاش
fueled
سوخت دادن
refuelling
سوخت گیری
atomisers
سوخت افشان
metabolism
سوخت و ساز
atomisers
سوخت پاش
atomizer
سوخت افشان
fuelled
سوخت دادن
atomizer
سوخت پاش
atomizers
سوخت افشان
rocket fuel
سوخت موشک
atomizers
سوخت پاش
fuelled
سوخت موتور
metabolism
سوخت وساز
thickened fuel
سوخت جامد
fireman
سوخت انداز
fuels
سوخت موتور
fuel manifold
چندراهی سوخت
fuel engineering
مهندسی سوخت
fuel storage
انبار سوخت
it excited my pity
دلم سوخت
jet
سوخت پاش
jetted
سوخت پاش
fuel injection
سوخت رسانی
fuel pump
پمپ سوخت
jetting
سوخت پاش
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com