English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (6 milliseconds)
English Persian
motor fule سوخت موتوری
Search result with all words
turbofan موتوری با میزان سوخت معین که تراست بیشتری نسبت توربوجت ایجاد میکند
Other Matches
central refueling provisions سیم سوخت رسانی هواپیماکه در ان تمام تانکهای سوخت از یک نقطه تغذیه میشوند
air metering force نیروی در کاربوراتور وسیستمهای تزریق سو سوخت که لوله وانتوری و فشارهوا را مقدار سوخت را کنترل میکند
combustion starter مکانیزمی که در ان احتراق یک سوخت ترکیب سوخت و هواانرژی لازم برای شروع دوران موتور را تامین میکند
bipropellant سوخت راکت متشکل از دو جزء سوخت و اکسیدکننده
automotive وسیله موتوری موتوری
charges جرم کل سوخت در راکتهای سوخت جامد
atomizer سوخت پاش انژکتور پودرکن سوخت
atomisers سوخت پاش انژکتور پودرکن سوخت
atomizers سوخت پاش انژکتور پودرکن سوخت
charge جرم کل سوخت در راکتهای سوخت جامد
physical motor pool پارک موتوری ساختمان دار پارک موتوری تاسیسات دار
torch pot [محفظه مشعل سوخت محفظه سوخت پاش توربینی]
ullage فضای خالی داخل محفظه سوخت موشک فضای بازداخل محفظه سوخت
tips باکهای خارجی سوخت باکهای بیرونی سوخت
gasboat قایق موتوری
motor vehicle خودرو موتوری
motor unit یکان موتوری
motor pool پارک موتوری
motor scooter روروک موتوری
pools پارک موتوری
motor vessel کشتی موتوری
motorboat engine قایق موتوری
motor drive محرکه موتوری
pooled پارک موتوری
pool پارک موتوری
motorize موتوری کردن
motorization موتوری کردن
aerodyne هواپیمای موتوری
ferrying قایق موتوری
motorized یکان موتوری
motorboats قایق موتوری
motorboat قایق موتوری
push bikes در برابردوچرخه موتوری
push bike در برابردوچرخه موتوری
motorcades کاروان موتوری
motorcade کاروان موتوری
motorbike دوچرخهی موتوری
mopeds دوچرخهی موتوری
ferry قایق موتوری
ferries قایق موتوری
powerboat قایق موتوری
powerboats قایق موتوری
ferried قایق موتوری
motorbikes دوچرخهی موتوری
moped دوچرخهی موتوری
motor launch قایق موتوری کرجی
daycruiser قایق موتوری کوچک
speedboats قایق موتوری سرعت
motorsports ورزشهای با وسایل موتوری
speedboat قایق موتوری سرعت
pool equipment وسایل پارک موتوری
powerboating راندن قایق موتوری
power driven vessel یگان شناور موتوری
to start a motor موتوری را بکار انداختن
diver راننده قایق موتوری
panel truck بارکش کوچک موتوری
outboarder راننده قایق موتوری
motor transport حمل و نقل موتوری
motor vehicle وسیله نقلیه موتوری
motorboat racing مسابقه با قایق موتوری
powerboat racing مسابقه با قایق موتوری
parasailing بلند شدن در هوا با چتر بکمک اتومبیل یا قایق موتوری بلند شدن در هوا با چتر بکمک قایق موتوری
kick over <idiom> موتوری که شروع به کار میکند
powerboat قایق موتوری تفریحی یاماهیگیری
powerboats قایق موتوری تفریحی یاماهیگیری
motorcar وسیله نقلیه موتوری اتومبیل
convoy کاروان دریایی ستون موتوری
convoys کاروان دریایی ستون موتوری
automotive تکنولوژی وسایل نقلیه موتوری
outboard motors موتوری که روی قایق سوارشده
outboard motor موتوری که روی قایق سوارشده
power mower چمن زن یا علف چین موتوری
motorized یکان موتوریزه محمول موتوری
drag boat قایق موتوری مسابقه سرعت
cigarrette قایق مسابقه بزرگ موتوری
movement table جدول حرکت ستونهای موتوری
motored موتوری خودرویی وسیله به حرکت دراورنده
tractive force نیروی کشش وسایل نقلیه موتوری
motor- موتوری خودرویی وسیله به حرکت دراورنده
storm boat نوعی قایق سبک هجومی موتوری
motor موتوری خودرویی وسیله به حرکت دراورنده
motor traffic رفت و امد وسایل نقلیه موتوری
speedboats کرجی یا قایق موتوری سریع السیر
cabin cruisers کشتی کوچک موتوری ناو اتاقکدار
sea skiff قایق موتوری به اندازه متوسط با کابین
speedboat کرجی یا قایق موتوری سریع السیر
contact ion engine موتوری برای ایجاد تراست درفضا
motor torpedo boat قایق موتوری سریع السیراژدر انداز
cabin cruiser کشتی کوچک موتوری ناو اتاقکدار
motors موتوری خودرویی وسیله به حرکت دراورنده
convoy assembly port بندر محل تجمع ستون موتوری
holes نقطه شروع مسابقه قایقهای موتوری سوراخ
flag days روزهای مناسب یا نامناسب برای حرکات موتوری
holed نقطه شروع مسابقه قایقهای موتوری سوراخ
hole نقطه شروع مسابقه قایقهای موتوری سوراخ
dead engine موتوری که در حین پرواز ازکار افتاده است
sportfisherman قایق موتوری بزرگ برای ماهیگیری دورازساحل
stepper motor موتوری که طبق دستوری کامپیوتر به آرامی می چرخد.
stepping motor موتوری که طبق دستوری کامپیوتر به آرامی می چرخد.
holing نقطه شروع مسابقه قایقهای موتوری سوراخ
truck trailer ارابه بی موتوری که توسط کامیون برده شود
tractors تراکتور یا ماشین شخم زنی گاو اهن موتوری
tractor تراکتور یا ماشین شخم زنی گاو اهن موتوری
hydroplane نوعی قایق موتوری برای حرکت روی اب بجای شکافتن اب
hydroplaning نوعی قایق موتوری برای حرکت روی اب بجای شکافتن اب
predicted log racing مسابقه قایق موتوری باپیشبینی قبلی زمان از طرف راننده
radialengine موتوری که استوانههای ان بشکل پرههای چرخ قرارگرفته باشند موتورچرخی
parakiting بلند شدن در هوا با چتر بکمک اتومیبل یا قایق موتوری
hydroplaned نوعی قایق موتوری برای حرکت روی اب بجای شکافتن اب
hydroplanes نوعی قایق موتوری برای حرکت روی اب بجای شکافتن اب
critical engine موتوری که از کارافتادن یانقص ان تاثیر زیادی درعملکرد هواپیما خواهد داشت
whaleboat قایق موتوری یا پارویی درازو باریک مخصوص صید نهنگ و غیره
power fuel سوخت
propellant سوخت
propellants سوخت
gasoline سوخت
dissimilation سوخت
combustion سوخت
burner frame سوخت
catabolism سوخت
stoker سوخت
fuel سوخت
fuelling سوخت
firing سوخت
fueled سوخت
fuels سوخت
fuelled سوخت
raw fuel سوخت خام
oil firing سوخت روغنی
rocket fuel سوخت موشک
rocket fuel سوخت راکت
atomizers سوخت افشان
fuelled سوخت دادن
liquid propellant سوخت مایع
fuelling سوخت دادن
fuelled سوخت موتور
burner سوخت پاش
chemical fuel سوخت شیمیایی
colloidal propeller سوخت کلوئیدی
carburator سوخت رسان
solid fuel سوخت جامد
fueled سوخت موتور
fuelling سوخت موتور
ion burn یون سوخت
fuel engineering مهندسی سوخت
fuel filter صافی سوخت
fuel gas سوخت گازی
fuel grade درجه سوخت
fuel injection سوخت رسانی
fuel manifold چندراهی سوخت
fuel pump پمپ سوخت
fuel storage انبار سوخت
gas fuel سوخت گازی
fuel tap شیر سوخت
fule injection تزریق سوخت
fule pump تلمبه سوخت
fuel economy اقتصاد سوخت
it excited my pity دلم سوخت
fuel tank مخزن سوخت
fuel meter سوخت سنج
fuels سوخت دادن
metabolical سوخت وسازی
fuels سوخت موتور
domestic fuel سوخت خانگی
feed tank مخزن سوخت
firer سوخت انداز
fire teazer سوخت انداز
liquid fuel سوخت مایع
fuel air pump بوستر سوخت
fuel consumption مصرف سوخت
fule pump پمپ سوخت
solid propellant سوخت جامد
jet سوخت پاش
firemen سوخت انداز
metabolic سوخت و سازی
fireman سوخت گیر
fireman سوخت انداز
metabolisms سوخت و ساز
metabolisms سوخت وساز
metabolism سوخت و ساز
metabolism سوخت وساز
fuel سوخت موتور
stoking سوخت ریختن در
stokes سوخت ریختن در
firemen سوخت گیر
tank ماشین سوخت
refueled سوخت گیری
jets سوخت پاش
jetted سوخت پاش
refueling سوخت گیری
jetting سوخت پاش
refuelled سوخت گیری
refuelling سوخت گیری
refuels سوخت گیری
The house burned down . خانه سوخت
choke دریچه سوخت
choked دریچه سوخت
chokes دریچه سوخت
fuel سوخت دادن
stoked سوخت ریختن در
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com