English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 67 (5 milliseconds)
English Persian
manil سیگار مانیلا
Other Matches
chain-smoking سیگار را با سیگار قبلی روشن کردن
chain-smoked سیگار را با سیگار قبلی روشن کردن
chain-smokes سیگار را با سیگار قبلی روشن کردن
chain-smoke سیگار را با سیگار قبلی روشن کردن
manil مانیلا
Manila مانیلا
manila paper کاغذ مانیلا
manila rope الیاف یا طناب مانیلا
manilla مانیلا پایتخت جزایر فیلیپین کاغذ مانیل
Manila مانیلا پایتخت جزایر فیلیپین کاغذ مانیل
fags سیگار
butt ته سیگار
cigar سیگار
cigars سیگار
fag سیگار
cigarettes سیگار
stumps ته سیگار
stumping ته سیگار
stumped ته سیگار
stub ته سیگار
stump ته سیگار
stubbed ته سیگار
butts ته سیگار
butted ته سیگار
stubbing ته سیگار
stubs ته سیگار
cigarette سیگار
cigar holder چوب سیگار
chain-smoke پی در پی سیگار کشیدن
a carton of cigarettes یک کارتن سیگار
chain-smoked پی در پی سیگار کشیدن
chain-smokes پی در پی سیگار کشیدن
chain-smoking پی در پی سیگار کشیدن
cigarette paper کاغذ سیگار
cigar سیگار برگ
filter tips فیلتر سیگار
cigars سیگار برگ
filter tip سیگار فیلتردار
filter tip فیلتر سیگار
filter tips سیگار فیلتردار
cigar case قوطی سیگار
cigar shaped دوسرتیزچون سیگار
snipped ادم احمق ته سیگار
snipping ادم احمق ته سیگار
snip ادم احمق ته سیگار
I have cigar من یک سیگار برگ دارم.
filter tipped سیگار دارای فیلتر
filter-tipped سیگار دارای فیلتر
cheroots نوعی سیگار برگ
cheroot نوعی سیگار برگ
woodbind سیگار برگ ارزان
woodbine سیگار برگ ارزان
smoking room اتاق ویژه سیگار کشیدن
smoking car واگنی که سیگار کشیدن در ان مجازاست
smoking carriage واگنی که سیگار کشیدن در ان مجازاست
He is a chain smoker. پشت سرهم سیگار می کشد
stogie سیگار برگ باریک وگران قیمت
He doesnt smok in front of (in the presence of)his father. جلوی پدرش سیگار نمی کشد
stogy سیگار برگ باریک وگران قیمت
lay off <idiom> بیش از این استفاده نکردن (دارو،سیگار)
to go out خاموش شدن [شمع یا چراغ یا آتش یا سیگار]
May I offer you a cigarette? اجازه می فرمایید من به شما یک نخ سیگار تقدیم کنم؟
humidor صندوق سیگار که هوای انرامرطوب نگاه دارند
He had a cigar between his lips . یک سیگار برگ گذاشته بود گوشه لبش
to quit something cold turkey چیزی را یکدفعه ترک کردن [مانند سیگار یا الکل]
Smoking makes you ill and it is also expensive. سیگار کشیدن شما را بیمار می کند و این همچنین گران است.
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com