English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 78 (8 milliseconds)
English Persian
prince bishop شاهزاده اسقف
Other Matches
princes شاهزاده
seigneur شاهزاده
prince شاهزاده
metropolitan bishop سر اسقف
bishop اسقف
bishops اسقف
lords لرد شاهزاده
principalities قلمرو شاهزاده
principality قلمرو شاهزاده
prince شاهزاده بودن
princely شاهزاده وار
princes شاهزاده بودن
prince of the blood شاهزاده اصیل
prince consort همسر شاهزاده
lord لرد شاهزاده
princesses شاهزاده خانم
princess شاهزاده خانم
princelike شاهزاده وار
princeling شاهزاده کوچک
primate of england سر اسقف YORK
prelature اسقف نشین
prelatess زن اسقف یا متران
miter تاج اسقف
provisor اسقف نافرخرج
archbshop اسقف بزرگ
archdeacons معاون اسقف
dioceses قلمرو اسقف
miters تاج اسقف
mitre تاج اسقف
mitres تاج اسقف
archbishop اسقف اعظم
archbishops اسقف اعظم
dioceses اسقف نشین
archdeacon معاون اسقف
diocese اسقف نشین
diocese قلمرو اسقف
princeling شاهزاده پایین رتبه
princesse شاهدخت شاهزاده خانم
princesses شاهدخت شاهزاده خانم
princess شاهدخت شاهزاده خانم
princelet شاهزاده کم اهمیت وگمنام
psyche شاهزاده زیبایی که " کوپید"
prince regent شاهزاده نایب السلطنه
princess regent زن شاهزاده بایب السلطنه
princedom حوزه حکومت شاهزاده
princekin شاهزاده کم اهمیت وگمنام
diocesan وابسته به قلمرو اسقف
prelature قلمرو اسقف اعظم
vestment لباس رسمی اسقف
miyred مانند کلاه اسقف
mitriform مانند کلاه اسقف
archbishopric مقام یا قلمرو اسقف
hierarch سرکشیش اسقف بزرگ
archiepiscopal متعلق به اسقف بزرگ
cathedra [صندلی اسقف در کلیسا]
princeliness رفتار شاهزاده وار یاشاهوار
archdiocese قلمرو مذهبی اسقف اعظم
patriarchate مقام بطریق یا اسقف بزرگ
prelates اسقف اعظم کشیش ارشد
prelate اسقف اعظم کشیش ارشد
exarch نایب السطنه اسقف اعظم
archdiocesan وابسته بقلمرو اسقف اعظم
andromeda شاهزاده خانم حبشهای که بوسیله پرسوس
princesse مثل شاهزاده خانم رفتار کردن
princesses مثل شاهزاده خانم رفتار کردن
princess مثل شاهزاده خانم رفتار کردن
pontifical وابسته به پاپ یا اسقف جامه اسقفی
prelatic وابسته به اسقف بزرگ متران وار
whipping boy بچه تازیانه خور بجای شاهزاده در مدرسه
princess regent شاهزاده خانمیکه نیابت سلطنت راعهده دارباشد
gremial پارچهای که اسقف هنگام اجرای برخی ایین هاروی دامن میاندازد
deacons خادم کلیسا که به کشیش یا اسقف کمک میکند سرود مذهبی قرائت کردن
deacon خادم کلیسا که به کشیش یا اسقف کمک میکند سرود مذهبی قرائت کردن
surrogate نماینده نماینده اسقف در هر ناحیه که مسئول صدور اسنادازدواج است
surrogates نماینده نماینده اسقف در هر ناحیه که مسئول صدور اسنادازدواج است
princes مثل شاهزاده رفتار کردن سروری کردن
prince مثل شاهزاده رفتار کردن سروری کردن
Recent search history
Search history is off. Activate
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com