Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (19 milliseconds)
English
Persian
zinjanthropus
شبه انسان دارای ابروی کوتاه و دندان اسیاب بزرگ دوره پلیستوسن سفلی
Other Matches
holocene
وابسته به دوره زمین شناسی حاضر که ازپایان دوره پلیستوسن شروع میگردد
solstitial
دارای دوره تحول کوتاه
jaw tooth
دندان اسیاب
molar
دندان اسیاب
molar tooth
دندان اسیاب
grinder
دندان اسیاب
grinders
دندان اسیاب
sectorial
دندان اسیاب
tubercle
برامدگی دندان اسیاب
premolar
دندان اسیاب کوچک
floruit
دوره رشد وپیشرفت انسان
preadolescence
دوره قبل از بلوغ انسان
macaca
بوزینه دم کوتاه شبیه انسان
macaque
بوزینه دم کوتاه شبیه انسان
macropterous
دارای بالهای دراز یا بزرگ بزرگ بال
short term
دوره کوتاه
short period
دوره کوتاه
pulse
دوره کوتاه سطح ولتاژ
in the short term
<adv.>
برای دوره کوتاه مدت
pulsed
دوره کوتاه سطح ولتاژ
anthropomorphic
دارای شکل انسان
pulse
اعمال ولتاژ با دوره کوتاه به یک مدار
pulsed
اعمال ولتاژ با دوره کوتاه به یک مدار
toothiest
دارای دندان مضرس
toothy
دارای دندان مضرس
toothier
دارای دندان مضرس
tooth
دارای دندان کردن
tartarous
دارای باره دندان
hu man
دارای خوی انسانی انسان
subhuman
دارای صفاتی شبیه انسان
gap-toothed
دارای فاصله بین دو دندان
full mouthed
دارای شماره کامل دندان
snaggletoothed
دارای دندان گراز یا بد شکل
lagomorph
پستانداران جونده دارای دوردیف دندان
lagomorpha
پستانداران جونده دارای دوردیف دندان
mammoth
فیل بزرگ دوره ماقبل تاریخ
mammoths
فیل بزرگ دوره ماقبل تاریخ
hits
دوره کوتاه اختلال در خط ارتباطی که باعث خرابی داده میشود
hit
دوره کوتاه اختلال در خط ارتباطی که باعث خرابی داده میشود
hitting
دوره کوتاه اختلال در خط ارتباطی که باعث خرابی داده میشود
pleurodont
دارای دندان محکم شده ازداخل ارواره
crenulated
دندان موشی دارای کنگرههای ریز مضرس
crenulate
دندان موشی دارای کنگرههای ریز مضرس
juvenilia
تالیفات دوره جوانی شعرا ونویسندگان بزرگ
curtain-raiser
پرده کوتاه پیش ازاغازنمایش بزرگ
curtain-raisers
پرده کوتاه پیش ازاغازنمایش بزرگ
haw finch
سهره منقار بزرگ وگردن کوتاه
pleistocene
پلیستوسن
afterpiece
نمایش کوتاه خنده دارپس ازنمایش بزرگ
four cycle
دارای چهاردور یا دوره
isoperimetrical
دارای دوره یا محیطهای برابر
shorthanded
دارای دست کوتاه
In the short term, it may be wiser to sacrifice profit in favour of turnover.
برای دوره کوتاه مدت مصلحت دیده می شود که سود را به نفع فروش فدا دهند.
short clothes
جامه کوتاه که به بچهای که تا اندازهای بزرگ شده بپوشانندچون نیم تنه
homoecious
دارای یک میزبان درتمام دوره زندگانی
platyrrhine
دارای بینی پهن و کوتاه
woofer
دارای صدای کوتاه و گرفته
short coats
جامه کوتاه که به بچهای که تا اندازهای بزرگ شده بپوشانند چون نیم تنه
orthocephalic
دارای سر نسبتا کوتاه وصورت پهن
low browed
پایین افتاده دارای سردر کوتاه
steatopygic
دارای کفل بزرگ
chesty
دارای سینهی بزرگ
throaty
دارای گلوی بزرگ
throatiest
دارای گلوی بزرگ
swell butted
دارای کفل بزرگ
busty
دارای پستانهای بزرگ
nasute
دارای منخرین بزرگ
throatier
دارای گلوی بزرگ
bustiest
دارای پستانهای بزرگ
abdominous
دارای شکم بزرگ
gor bellied
دارای شکم بزرگ
steatopygous
دارای کفل بزرگ
landing net
تور ماهیگیری با دسته کوتاه یا بلند, دامی که باماهیهای بزرگ راباان به خشکی میکشند
proceleusmatic
وتدی که دارای چهار هجای کوتاه باشد
proceleusmatic foot
وتدی که دارای چهار هجای کوتاه باشد.
lower egypt
مصر سفلی
inferior conjunction
مقارنه سفلی
pycnic
دارای شکم بزرگ واندام خپله
breast drill
نوعی دریل دارای مته بزرگ
urceolate
دارای شکم بزرگ و دهانه کوچک
pyknic
دارای شکم بزرگ واندام خپله
industrial
دارای صنایع بزرگ اهل صنعت
swelled head
دارای عقاید بزرگ خود فروش
ranking
دارای مقام بزرگ و عالی رتبه بندی
big bore
اسلحه دارای کالیبر بزرگ بیش از 220
channel
ابروی پهن
channeled
ابروی پهن
channelled
ابروی پهن
channels
ابروی پهن
channeling
ابروی پهن
beetle brow
ابروی پرمو
billhook
نوعی کارد بزرگ که دارای نوک برگشته است
great dane
نوعی سگ بزرگ وقوی که دارای پوست نرمی است
pterodactyl
راستهای ازسوسماران بالدار عهدژوراسیک سفلی تا عهدمسوزوئیک
pterodactyls
راستهای ازسوسماران بالدار عهدژوراسیک سفلی تا عهدمسوزوئیک
intercepting ditch
جوی کوهی ابروی بالای کند
tusk
دندان عاج فیل دندان گراز حیوانات
tusks
دندان عاج فیل دندان گراز حیوانات
anthrop
پیشوند بمعانی > انسان < و > جنس انسان <
anthropo
پیشوند بمعانی >انسان < و > جنس انسان <
intelligence
طراحی برنامههای کامپیوتری که ازهوش انسان و توابع تصمیم گیری تقلید میکند و ارائه کننده دلایل پایه و خصوصیات انسان است
artificial intelligence
طراحی برنامههای کامپیوتری که ازهوش انسان و توابع تصمیم گیری تقلید میکند و ارائه کننده دلایل پایه و خصوصیات انسان است
dental pulp
پالپ دندان
[دندان پزشکی]
[کالبدشناسی]
dentine
عاج دندان
[دندان پزشکی]
[کالبدشناسی]
dentin
عاج دندان
[دندان پزشکی]
[کالبدشناسی]
enamel
مینای دندان
[دندان پزشکی]
[کالبدشناسی]
dental enamel
مینای دندان
[دندان پزشکی]
[کالبدشناسی]
pulpa
پالپ دندان
[دندان پزشکی]
[کالبدشناسی]
pulpa
مغز دندان
[دندان پزشکی]
[کالبدشناسی]
dental pulp
مغز دندان
[دندان پزشکی]
[کالبدشناسی]
tooth enamel
مینای دندان
[دندان پزشکی]
[کالبدشناسی]
tooth whitening
سفید کردن دندان
[دندان پزشکی]
tooth bleaching
سفید کردن دندان
[دندان پزشکی]
to save ones face
ابروی خودراحفظ کردن صورت خودرابسیلی سرخ نگاه داشتن
tusker
گراز دارای دندان گراز
dactyl
کلمهای دارای سه هجا که هجای اول بلند و دو هجای بعدی ان کوتاه باشد
snub-nosed
دارای بینی کوتاه وسر بالا پهن بینی
snub nosed
دارای بینی کوتاه وسر بالا پهن بینی
pug nosed
دارای بینی کوتاه وسر بالا پهن بینی
id
مجموع تمایلات انسان که نفس یا شخصیت انسان و تمایلات شهوانی وجنسی ازان ناشی میشود
anthropography
علم ساختمان بدن انسان رشتهای از علم انسان شناسی که درباره تاثیراوضاع جغرافیایی بر روی نژادها صحبت میکند
caries
پوسیدگی دندان
[دندان پزشکی]
cavities
پوسیدگی دندان
[دندان پزشکی]
tooth decay
پوسیدگی دندان
[دندان پزشکی]
dental decay
[Caries dentium]
پوسیدگی دندان
[دندان پزشکی]
dental caries
پوسیدگی دندان
[دندان پزشکی]
pain in tooth
دندان درد
[دندان پزشکی]
dental filling
ترمیم دندان
[دندان پزشکی]
tooth pick
خلال دندان دندان کاو
dental restoration
ترمیم دندان
[دندان پزشکی]
dental filling
پرکردن دندان
[دندان پزشکی]
dental restoration
پرکردن دندان
[دندان پزشکی]
tooth pain
دندان درد
[دندان پزشکی]
toothache
دندان درد
[دندان پزشکی]
odontology
دندان شناسی دندان پزشکی
odontalgia
دندان درد
[دندان پزشکی]
dentalgia
دندان درد
[دندان پزشکی]
odontodynia
دندان درد
[دندان پزشکی]
gam
دندان گراز یا دندان کج دهان
dental pain
دندان درد
[دندان پزشکی]
odontogenic pain
دندان درد
[دندان پزشکی]
toothache
{sg}
دندان درد
[دندان پزشکی]
toothaches
دندان درد ها
[دندان پزشکی]
feelings indigenous to man
احساسات طبیعی انسان احساساتی که در انسان بومی یا طبیعی هستند
cooling-off period
دوره رسیدگی دوره ارامش موقت برای حل مسالمت امیز اختلاف نظرات
cooling-off periods
دوره رسیدگی دوره ارامش موقت برای حل مسالمت امیز اختلاف نظرات
cooling off period
دوره رسیدگی دوره ارامش موقت برای حل مسالمت امیز اختلاف نظرات
Neanderthal
وابسته به انسان غارنشین وابسته به انسان وحشی واولیه
interregna
فاصله میان دوره یک سلطنت با دوره دیگر
interregnum
فاصله میان دوره یک سلطنت با دوره دیگر
interregnums
فاصله میان دوره یک سلطنت با دوره دیگر
corn-effect
ذرتی شدن فرش که در اثر پرداخت یا قیچی کردن نامناسب بوجود می آید و پرزهای فرش همگی دارای یک ارتفاع نبوده و ظاهر پرز فرش بلند و کوتاه می شود
blast
منفجر شدن بوق کوتاه سوت کوتاه
blasts
منفجر شدن بوق کوتاه سوت کوتاه
short lunge
نوعی سخمه کوتاه یا ضربه کوتاه در جنگ
oogamous
دارای یاخته جنسی نر کوچک و متحرک و یاخته ماده بزرگ و غیر متحرک
inferior planets
سیارههای سفلی سیارههای فروگرد
My grandparents are six feet under.
<idiom>
پدر بزرگ و مادر بزرگ من فوت و به خاک سپرده شده اند.
megalomania
مرض بزرگ پنداری خویش جنون انجام کارهای بزرگ
milldam
سر اسیاب
mill
اسیاب
mills
اسیاب
milling
اسیاب
millrace
اب اسیاب
mill race
اب اسیاب
water mill
اسیاب
museum piece
آدم پیر
[پدر بزرگ ]
[مادر بزرگ]
big game
صید ماهیهای بزرگ حیوانات بزرگ شکاری
fossil
آدم پیر
[پدر بزرگ ]
[مادر بزرگ]
gristmill
اسیاب غلات
flyer
پره اسیاب
fliers
پره اسیاب
millrace
جوی اسیاب
mill dam
بند اسیاب
mills
اسیاب کردن
grindstones
سنگ اسیاب
milldam
بند اسیاب
cheek tooth
اسیاب کننده
mill wright
اسیاب ساز
grindstone
سنگ اسیاب
mill
اسیاب کردن
flyers
پره اسیاب
millwright
اسیاب ساز
flier
پره اسیاب
windmill
اسیاب بادی
quern
اسیاب دستی
millstone
سنگ اسیاب
millstones
سنگ اسیاب
water mill
اسیاب ابی
hand mill
اسیاب دستی
headrace
تنوره اسیاب
head race
تنوره اسیاب
windmills
اسیاب بادی
ball mill
اسیاب ساچمهای
triturator
اسیاب کننده
mealmen
کارگر اسیاب
mill race
جوی اسیاب
to grind into flour
اسیاب کردن
edge mill
اسیاب غلطکی
mill wheel
چرخ یا پره اسیاب
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com