English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 41 (4 milliseconds)
English Persian
tellurium شبه فلز کمیابی بعلامت Te
Other Matches
As a mark of respect ( esteem) . بعلامت احترام
masurium فلزمازوریوم بعلامت a
How very odd. Well I never. چه چیزها ( بعلامت تعجب )
terbium عنصر فلزی کمیاب بعلامت Tb
He nodded. سرش راتکان داد ( بعلامت موافقت )
thallium عنصر فلزی مشتق از الومینیوم بعلامت TI
He shook his head. سرش راتکان داد (بعلامت مخالفتی ونفی )
beryllium فلز بریلیوم بعلامت Beبرنگ خاکستری فولادی
scarcity کمیابی
dearth کمیابی
infrequency کمیابی
rareness کمیابی
scarceness کمیابی
scarcities کمیابی
rarity کمیابی
poverty کمیابی
shortages کمیابی
shortage کمیابی
gap کمیابی
gaps کمیابی
paucity کمیابی
deaths کمیابی
death کمیابی
rarities کمیابی
nod تکاندادن سر بعلامت توافق سرتکان دادن باسراشاره کردن
nodded تکاندادن سر بعلامت توافق سرتکان دادن باسراشاره کردن
nodding تکاندادن سر بعلامت توافق سرتکان دادن باسراشاره کردن
protest flag پرچم قرمز کوچک بعلامت اعتراض راننده قایق
nods تکاندادن سر بعلامت توافق سرتکان دادن باسراشاره کردن
penury of money کمیابی پول
dearth کمیابی و گرانی
contrived scarcity کمیابی ساختگی
scracity and choice کمیابی و انتخاب
contrived scarcity کمیابی مصنوعی
law of scarcity قانون کمیابی
hoick فریاد تازی دار بعلامت اعلام کشف مسیر شکار
famine قحط وغلا کمیابی
famines قحط وغلا کمیابی
white flag پرچم سفید برای اعلام حضوراتومبیل امدادی یا داوردرمسیر یا در پایان خط بعلامت باقی ماندن یک دور ازمسابقه
storm warning پرچم قرمز با مرکز سیاه یا 2چراغ قرمز بعلامت باد شدید
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com