Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 202 (11 milliseconds)
English	Persian
rhizome	شبیه ریشه
rooty	شبیه ریشه
Other Matches
rhizogenic	تولید کننده ریشه ریشه اور
rhizogenetic	تولید کننده ریشه ریشه اور
radicate	ریشه گرفتن ریشه دار شدن
to strike root	ریشه گرفتن ریشه دواندن
to take root	ریشه گرفتن ریشه دوانیدن
gooseneck	هر چیزی شبیه گردن غاز هرچیز شبیه U
pinnulated	شبیه برگچه شبیه بالچه
pinnulate	شبیه برگچه شبیه بالچه
plaiting	[نوعی گیس بافی برای اتمام ریشه ها، در این روش که برای اتمام ریشه های فرش بکار می رود، جای آزاد گذاشتن نخ های چله آنرا بصورت اریبی دوتا دوتا یا بیشتر از لابلای یکدیگر رد کرده و نخ ها بسته به نظر آید.]
stubbing	ریشه
tassels	ریشه
stumping	ریشه
stumped	ریشه
stump	ریشه
radicle	ریشه چه
scabs	ریشه
scab	ریشه
root	ریشه
cognate	هم ریشه
rootlet	ریشه چه
rootless	بی ریشه
tassel	ریشه
fringe	ریشه
harl	ریشه
stubbed	ریشه
stub	ریشه
homoousian	از یک ریشه
stubs	ریشه
radix	ریشه
rhizogenetic	ریشه زا
paronymous	هم ریشه
rhizogenic	ریشه زا
fringes	ریشه
harle	ریشه
rhizogenous	ریشه زا
cama	ریشه
thrum	ریشه
fimbria	ریشه
expansion scab	ریشه
fibreless	بی ریشه
tie [knot]	ریشه
roots	ریشه
depth of face	ریشه
radicals	ریشه
radical	ریشه
stumps	ریشه
frange	ریشه
extraction	ریشه
fimbriation	ریشه
rooted	ریشه کرده
eradiacable	ریشه کن شدنی
outroot	از ریشه کندن
fibrous	ریشه دار
rooted	ریشه دار
enrooted	ریشه کرده
blade root	ریشه تیغه
barbate	ریشه دار
bonder	ریشه دار
ciliolated	ریشه دار
ciliated	ریشه دار
ciliate	ریشه دار
ammonium	ریشه +4NH
deep rooted	ریشه کرده
ablation	ریشه کنی
acid radical	ریشه اسید
deracinate	از ریشه در اوردن
bottom run	قشر ریشه
eradication	ریشه کنی
eradicating	ریشه کن کردن
supplants	از ریشه کندن
supplanting	از ریشه کندن
supplanted	از ریشه کندن
supplant	از ریشه کندن
uproots	ریشه کن کردن
uprooting	ریشه کن کردن
uprooted	ریشه کن کردن
uproot	ریشه کن کردن
madder	ریشه روناس
roots	ریشه گرفتن
etymologies	ریشه شناسی
roots	ریشه کن کردن
root	ریشه گرفتن
frill	ریشه دارکردن
frills	ریشه دارکردن
tuft	ریشه پارچه
eradication	ریشه کن کردن
eradication	ریشه کن شدن
ineradicable	ریشه کن نشدنی
etymology	ریشه شناسی
cognate	واژه هم ریشه
stems	ریشه اصل
stemming	ریشه اصل
stemmed	ریشه اصل
stem	ریشه اصل
deep-rooted	ریشه کرده
pedigrees	ریشه نژاد
pedigree	ریشه نژاد
fixing	حاشیه ریشه
tufts	ریشه پارچه
root	ریشه کن کردن
root	ریشه [ریاضی]
the root of a tree	ریشه درخت
tap root	ریشه اصلی
tap root	ریشه عمودی
supplanter	ریشه کن کننده
supplantation	از ریشه کنی
strike root	ریشه زدن
squar root	ریشه دوم
rush root	ریشه ایرسا
rush root	ریشه اریسا
rooty	ریشه دار
rootlet	ریشه فرعی
rooter	ریشه کننده
rootage	مجموع ریشه ها
rootage	ریشه بندی
root up	ریشه کن کردن
root section	مقطع ریشه
the root of a word	ریشه واژه
thrum	ریشه دار
to pull up by the roots	ریشه کن کردن
radical	ریشه [ریاضی]
thrum	ریشه فرش
wing root	ریشه بال
ventral root	ریشه قدامی
to take root	ریشه کردن
to take root	ریشه زدن
to strike root	ریشه زدن
to root up	ریشه کن کردن
to root up	از ریشه دراوردن
to pull up by the roots	از ریشه دراوردن
root out	ریشه کن کردن
root of the weld	ریشه جوش
root directory	دایرکتوری ریشه
horse radish	ریشه خردل
hangnail	ریشه ناخن
hang nail	ریشه ناخن
grubbing up	ریشه کنی
geometric mean	ریشه nام
gelsemium	ریشه یاسمن
galangale	ریشه جوز
fringing	ریشه یابی
rhizomorphous	ریشه مانند
fringent	ریشه مانند
firtree root	ریشه صنوبری
filose	ریشه دار
fimbriated	ریشه دار
fimbriate	ریشه دار
extirpator	ریشه کن کننده
extirpation	ریشه کنی
i. and evdevolution	ریشه گیری
imaginary root	ریشه ی انگاری
imaginary root	ریشه ی موهومی
rhizopodous	ریشه پای
rhizopod	ریشه پایان
rhizophagous	ریشه خوار
rhizoid	ریشه نما
rhizoid	ریشه مانند
rhizanthous	گل اور از ریشه
radicle	اصل ریشه
radicle	ریشه کوچک
paronym	واژه هم ریشه
orris root	ریشه بنفشه
musk root	ریشه مشک
morphophonemics	ریشه شناسی
irrationable	ریشه گنگ
irradicate	از ریشه دراوردن
irradicate	ریشه کن کردن
irradicable	ریشه کن نشدنی
etymon	ریشه کلمه
theme	ریشه زمینه
square root	ریشه دوم
beetroots	ریشه چغندر
cube roots	ریشه مکعب
beetroot	ریشه چغندر
abort	ریشه نکردن
cube root	ریشه مکعب
cube roots	ریشه سوم
tendril	ریشه پیچک
tendrils	ریشه پیچک
runner	ریشه هوایی
square roots	ریشه دوم
cube root	ریشه سوم
themes	ریشه زمینه
inveterate	ریشه کرده
germs	ریشه منشاء
germ	ریشه منشاء
runners	ریشه هوایی
fringed	ریشه دار
frilled	ریشه دار
teppetology	مطالعه ریشه ای فرش
stocked	پایه دسته ریشه
to extract a root	ریشه گرفتن [ریاضی]
stock	پایه دسته ریشه
radicular	وابسته به ریشه کوچک
fimbrillate	دارای ریشه فریف
radicate	ریشه دار کردن
gelsemium	ریشه یاس زرد
earthbound	درخاک ریشه دوانده
to strike root	ریشه کردن پابرجاشدن
unroot	از ریشه دراوردن یا کندن

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com