Total search result: 202 (4 milliseconds) |
|
|
|
English |
Persian |
holding company |
شرکت سرمایه گذاری درسهام |
|
|
Search result with all words |
|
holding company |
شرکت در سرمایه گذاری درسهام |
Other Matches |
|
residential investments |
سرمایه گذاری مسکن سرمایه گذاری به شکل خانههای مسکونی |
acceleration principle |
یعنی سرمایه گذاری مساوی است باحاصلضرب ضریب شتاب میزان سرمایه گذاری لازم برای افزایش یک واحد تولید در تغییرات در تولید |
desired investment |
سرمایه گذاری مطلوب سرمایه گذاری مورد نظر |
overcapitalization |
سرمایه گذاری بیش ازحد سرمایه گذاری افراطی |
cooperative scorer |
بهره گیرنده از روش سرمایه گذاری مشترک استفاده کننده از سرمایه گذاری مشترک |
unintended investment |
سرمایه گذاری برنامه ریزی نشده سرمایه گذاری پیش بینی نشده |
supply price of capital |
قیمت عرضه سرمایه اصطلاح کینز در رابطه باهزینه سرمایه گذاری |
capital stock |
سهام سرمایه سهامی که به عنوان سرمایه به شرکت اورده میشود |
liquidity trap |
سرمایه گذاری بسیار کم بوده و سرمایه گذاران ترجیح میدهند که دارائیهای خود رابه شکل پول نقد نگاه دارند |
disinvestment |
سرمایه گذاری منفی سرمایه برداری |
multiplier principle |
اصل ضریب افزایش سرمایه نسبت بین افزایش سرمایه گذاری و بالا رفتن درامد |
enterprise |
سرمایه گذاری |
invests |
سرمایه گذاری |
financing |
سرمایه گذاری |
investments |
سرمایه گذاری |
finance |
سرمایه گذاری |
financed |
سرمایه گذاری |
investment |
سرمایه گذاری |
enterprises |
سرمایه گذاری |
finances |
سرمایه گذاری |
invested |
سرمایه گذاری |
capitalization |
سرمایه گذاری |
investing |
سرمایه گذاری |
invest |
سرمایه گذاری |
overinvestment |
سرمایه گذاری بیش از حد |
fixed investment |
سرمایه گذاری ثابت |
over investment |
سرمایه گذاری بیش از حد |
capital investment |
سرمایه گذاری ثابت |
gross investment |
سرمایه گذاری ناخالص |
foreign investment |
سرمایه گذاری خارجی |
opportunity to invest |
فرصت سرمایه گذاری |
rate of investment |
نرخ سرمایه گذاری |
reinvestment |
سرمایه گذاری مجدد |
funded |
سرمایه گذاری کردن |
fund |
سرمایه گذاری کردن |
investment institutions |
موسسات سرمایه گذاری |
investment mulliplier |
ضریب سرمایه گذاری |
investment opportunities |
امکانات سرمایه گذاری |
yield of invested capital |
بازده سرمایه گذاری |
replacement investment |
سرمایه گذاری جانشینی |
investment plan |
برنامه سرمایه گذاری |
joint adventure |
سرمایه گذاری مشترک |
share holding |
سرمایه گذاری در سهام |
invest |
سرمایه گذاری کردن |
invested |
سرمایه گذاری کردن |
capital outlay |
ارزش سرمایه گذاری |
induced investment |
سرمایه گذاری القائی |
capital output ratio |
ضریب سرمایه گذاری |
primary investment |
سرمایه گذاری اولیه |
propensity to invest |
گرایش به سرمایه گذاری |
industrial investment |
سرمایه گذاری صنعتی |
investment banks |
بانکهای سرمایه گذاری |
investment cost |
هزینه سرمایه گذاری |
investment function |
تابع سرمایه گذاری |
investing |
سرمایه گذاری کردن |
social investment |
سرمایه گذاری اجتماعی |
invests |
سرمایه گذاری کردن |
net investment |
سرمایه گذاری خالص |
malinvestment |
سرمایه گذاری نامناسب |
autonomous investment |
سرمایه گذاری مستقل |
deposit |
سرمایه گذاری کردن |
national investment |
سرمایه گذاری ملی |
deposits |
سرمایه گذاری کردن |
joint venture |
سرمایه گذاری مشترک |
real investment |
سرمایه گذاری واقعی |
financial investment |
سرمایه گذاری مالی |
actual investment |
سرمایه گذاری واقعی |
capital program |
برنامه سرمایه گذاری برنامه تولید سرمایه |
marginal efficiency of investment |
کارائی نهائی سرمایه گذاری |
investiture |
سرمایه گذاری دادن امتیاز |
net foreign investment |
خالص سرمایه گذاری خارجی |
deeping of capital |
پایه گذاری اساسی سرمایه |
net fixed investment |
سرمایه گذاری ثابت خالص |
marginal return of investment |
بازدهی نهائی سرمایه گذاری |
investments |
مبلغ سرمایه گذاری شده |
investitures |
سرمایه گذاری دادن امتیاز |
investment |
مبلغ سرمایه گذاری شده |
useful life of an investment |
عمر مفیع یک سرمایه گذاری |
marginal propensity to invest |
میل نهائی به سرمایه گذاری |
margin efficiency of investment |
بازده نهایی سرمایه گذاری |
recapitalize |
سرمایه گذاری مجدد کردن |
international investment |
سرمایه گذاری بین المللی |
investment in human capital |
سرمایه گذاری در نیروی انسانی |
overcapitalize |
بیش از حد سرمایه گذاری کردن |
investment multiplier |
ضریب فزاینده سرمایه گذاری |
intended investment |
سرمایه گذاری مورد انتظار |
reduction of capital |
تقلیل سرمایه شرکت |
marginal efficiency of investment schedu |
نمودار کارائی نهائی سرمایه گذاری |
planned investment |
سرمایه گذاری برنامه ریزی شده |
don't put all your eggs in one basket <idiom> |
[تمام منابعت رو یک جا سرمایه گذاری نکن] |
outlay |
مبلغ سرمایه گذاری شده خرج |
capitalized value |
درامد حاصله از سرمایه گذاری در یک سال |
capital sum |
سرمایه اولیه موسسان شرکت |
investments |
مواد قالب گیری بسته سرمایه گذاری |
To put money into somethings. |
درکاری پول ریختن (سرمایه گذاری کردن ) |
investment |
مواد قالب گیری بسته سرمایه گذاری |
induced investment |
سرمایه گذاری که پاسخگوی تغییرات و تحولات درامد ملی باشد |
treasury stock |
سهم منتشره شرکت که بعنوان سرمایه منظور میگردد |
plow back |
عایدات حاصله از کسب وکاررا برای سرمایه گذاری مجددکنار گذاردن |
sleeping partners |
شریکی که تنها سرمایه دارد و درامور شرکت دخالتی ندارد |
sleeping partner |
شریکی که تنها سرمایه دارد و درامور شرکت دخالتی ندارد |
crowding out effect |
نرخ بهره را بالامیبرد و سبب کاهش هزینههای سرمایه گذاری خصوصی در اقتصاد میشود |
prospectus |
شرح چاپی درباره شرکت یا معدنی که برای ان باید سرمایه جمع اوری شود |
prospectuses |
شرح چاپی درباره شرکت یا معدنی که برای ان باید سرمایه جمع اوری شود |
acceleration principle |
براساس این اصل سرمایه گذاری متناسب است با تغییرات تولید که بارابطه زیر بیان می گردد : Y * A = I |
pools |
ائتلاف کردن سرمایه گذاری مشترک ومساوی کردن |
pool |
ائتلاف کردن سرمایه گذاری مشترک ومساوی کردن |
pooled |
ائتلاف کردن سرمایه گذاری مشترک ومساوی کردن |
submarginal land |
زمین مطلقا" بی حاصل زمینی که چنان بی حاصل باشد که مخارج سرمایه گذاری و کارگر را نتواندجبران کند |
joint venture |
سرمایه گذاری مشترک تجارت مشترک |
over capitalised |
براورد اضافی سرمایه سرمایه شرکتی را بیش ازاندازه اعلام کردن |
capital consumption allowance |
کسر مصرف سرمایه مترادف با استهلاک سرمایه |
capitalization |
تبدیل به سرمایه کردن تجمع سرمایه |
financiers |
سرمایه دار سرمایه گذار |
financier |
سرمایه دار سرمایه گذار |
capital gain |
منافع حاصل از فروش یاتعویض اقلام دارایی به قیمتی بیش از ارزش دفتری اضافه ارزش سرمایه سرمایه باز یافته |
capitalism |
کاپیتالیزم سیستم سرمایه داری سیستم سرمایه گرایی سرمایه داری |
letterheads |
مشخصات شرکت که برروی نامههای ان شرکت چاپ شده است |
letterhead |
مشخصات شرکت که برروی نامههای ان شرکت چاپ شده است |
compaq computer corporation |
شرکت کامپیوتری کامپک شرکت سازنده انواع گوناگون ریزکامپیوتر سازگار باریزکامپیوتر |
constituent company |
شرکت وابسته به شرکت یاشرکتهای دیگر |
limited company |
شرکت با مسئولیت محدود شرکت سهامی |
international finance corporation |
شرکت مالی بین المللی شرکت تاسیس شده به وسیله بانک جهانی که هدفش تشویق و ترویج موسسات تولیدی بخش خصوصی درکشورهای توسعه نیافته است |
parent company |
شرکت مادر شرکت مرکزی |
privates |
رابط ه تلفن کوچک در شرکتها برای برقراری تماس بین افراد درون شرکت یا شماره گیری با افراد خارج از شرکت |
private |
رابط ه تلفن کوچک در شرکتها برای برقراری تماس بین افراد درون شرکت یا شماره گیری با افراد خارج از شرکت |
outsource |
به کار گرفتن شرکت دیگر برای مدیریت و تامین شبکه برای شرکت شی |
dragger |
شرکت کننده در مسابقه اتومبیلرانی سرعت شرکت کننده درمسابقه سرعت موتورسیکلت رانی شرکت کننده در مسابقه قایقرانی سرعت |
registered capital |
سرمایه به ثبت رسیده سرمایه ثبت شده |
collapse capitalism |
فروپاشی سرمایه داری سقوط سرمایه داری |
marginal utility of capital |
مطلوبیت نهائی سرمایه فایده نهائی سرمایه |
punctuation mark |
علائم نقطه گذاری درجملات نشان نقطه گذاری |
punctuation marks |
علائم نقطه گذاری درجملات نشان نقطه گذاری |
marxist economics |
نظام اقتصادی که در ان افکارکارل مارکس و طرفدارانش مد نظر است و بر اساس ان استثمار نظام سرمایه داری سرانجام کارگران را فقیرخواهد ساخت و عاقبت بحرانهای اقتصادی و سقوط نظام سرمایه داری را بوجودخواهد اورد |
cobb doglas production function |
ر کار بتوان کشش تولید نسبت به عامل سرمایه . اگرحاصلجمع کششهای فوق برابر 1 باشد تابع تولیدهمگن درجه 1 و مجموعه عوامل سرمایه و کار ثابت است و اگر بزرگتراز 1 باشدبازده کل صعودی و اگرکوچکتراز 1 باشد بازده کل نزولی است |
component |
اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات |
components |
اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات |
paperless |
شرکت الکترونیکی یا شرکتی که از کامپیوتر و سایر قط عات الکترونیکی برای کارهای شرکت استفاده میکند و از کاغذ استفاده نمیکند |
housed |
1-روش هجی کردن و ساختار کلمه که توسط شرکت نشر در همه کتابهایش به کار می رود. 2-طرح محصولات شرکت برای معرفی کردن محصولات رقیب به آنها |
house |
1-روش هجی کردن و ساختار کلمه که توسط شرکت نشر در همه کتابهایش به کار می رود. 2-طرح محصولات شرکت برای معرفی کردن محصولات رقیب به آنها |
houses |
1-روش هجی کردن و ساختار کلمه که توسط شرکت نشر در همه کتابهایش به کار می رود. 2-طرح محصولات شرکت برای معرفی کردن محصولات رقیب به آنها |
body corporate |
شرکت شرکت سهامی |
business group |
شرکت سهامی [شرکت] |
army component |
نیروی زمینی شرکت کننده درعملیات یکان زمینی شرکت کننده در عملیات مشترک قسمت زمینی |
public |
روش رمز گذاری داده که از یک کلید برای رمز گذاری و کلید دیگر برای رمز گشایی استفاده میکند |
fuze |
ماسوره گذاری کردن چاشنی مواد منفجره چاشنی چاشنی گذاری کردن |
fuzing |
چاشنی گذاری چاشنی گذاری کردن |
component command |
قرارگاه نیروی شرکت کننده درعملیات فرماندهی نیروی مسلح شرکت کننده درعملیات |
equity |
سرمایه |
funded |
سرمایه |
equities |
سرمایه |
capital |
سرمایه |
fund |
سرمایه |
capital intensive |
سرمایه بر |
turn over |
سرمایه |
asset |
سرمایه |
capital augmenting |
سرمایه افزا |
capitalist |
سرمایه دار |
replacement capital |
سرمایه جایگزینی |
capital charges |
هزینههای سرمایه |
capital tax |
مالیات بر سرمایه |
capital accumulation |
تراکم سرمایه |
capital stock |
موجودی سرمایه |
stocked |
سهام سرمایه |
capital flow |
جریان سرمایه |
capital value |
ارزش سرمایه |
capital agglomeration |
تجمع سرمایه |
capital accumulation |
انباشت سرمایه |
capital transfers |
انتقالات سرمایه |
tycoons |
سرمایه گذارمهم |
stock |
سهام سرمایه |
tycoon |
سرمایه گذارمهم |
capital turnover |
گردش سرمایه |
capital building |
سرمایه سازی |
social capital |
سرمایه اجتماعی |
capital theory |
نظریه سرمایه |
capital structure |
بنیان سرمایه |
replacement capital |
سرمایه جانشینی |
return on capital |
بازدهی سرمایه |
capitalists |
سرمایه دار |
capitalists |
سرمایه گرای |
capital appropiation |
تخصیص سرمایه |
return of capital |
بازده سرمایه |
reserve fund |
سرمایه احتیاطی |
capital structure |
ساخت سرمایه |
capitalist |
سرمایه گرای |
transfer of capital |
انتقال سرمایه |
capital reserve |
ذخیره سرمایه |
capital reserve |
اندوخته سرمایه |
capital asset |
سرمایه ثابت |
capital stock |
حجم سرمایه |
capital flow |
انتقال سرمایه |
accumulation of capital |
تراکم سرمایه |
accumulation of capital |
انباشت سرمایه |
money capital |
سرمایه پولی |
mobility of capital |
تحرک سرمایه |
capital exports |
صادرات سرمایه |
capital depreciation |
استهلاک سرمایه |
an idel capital |
سرمایه بیکار |
anti capitalist |
ضد سرمایه داری |